جریانشناسی گروههای سیاسی کُرد سوریه-۱|کُردهای سوریه به کدام سمت میروند؟
سیطره سرزمینی بر مناطق کردنشین که برای نخستین بار در تاریخ این منطقه رخ میداد، ظرفیت فوق العادهای به PYD بخشید تا از یک طرف بتواند به صورت گسترده نیرو گیری کند و از طرف دیگر در مجامع بینالمللی، خود را به عنوان نماینده کردهای سوریه مطرح سازد.
به گزارش گروه بین المللخبرگزاری تسنیم ، پیش از تشریح گروههای مختلف کُردی باید تلاش کرد تا جریانشناسی داخلی آنان را بهتر شناخت. تا زمانی که فضای داخلی کُردهای سوریه به صورت جزئی شناسایی نشود، نمیتوان جهتگیری آینده آنان را تخمین زد.
در قسمت اول این سلسله گزارش به معرفی گروههای عمده فعال کُرد در شمال سوریه میپردازیم. در قسمت دوم به صورت جزئی ائتلاف موسوم به «قوات سوریا الدیمقراطیة» یا «قسد» را تشریح کرده و روابط آن با کشورهای خارجی، دمشق و فضای داخلی کُردهای شمال سوریه را واکاوی میکنیم.
کردهای سوریه ضرب المثلی دارند که میگوید: «دشمنان پدر و جد، هرگز دوستان فرزندان و نوهها نمیشوند» (Dijminên bav û kalan nabin hevalên kur û lawan). این ضرب المثل، تجلی یکی از ویژگیهای کردهای سوریه است: «اسارت در تاریخ»!
همین موضوع باعث شده اختلافات داخلی میان کردها هیچگاه فروکش نکند! همین مهم، از یک طرف قدرت ابتکار عمل و تصمیمگیری فوری و لحظهای کردها را به حداقل رسانده و از طرف دیگر، باعث شده عموم گروههای کرد در سوریه به فراسوی مرزهای خود چشم بدوزند و اتحاد با کردهای غیرسوری یا همپیمانی با کشورهای خارجی و دیگر اجزاء ملت سوریه را بر اتحاد و هماهنگی داخلی خودشان ترجیح دهند.
در ادامه به معرفی خلاصه گروههای اصلی کُرد در شمال سوریه میپردازیم.
1. هواداران و مریدان عبدالله اوجالان
بزرگترین و فراگیرترین سازمان کردی حاضر در سوریه، حزب PYD یا حامیان عبدالله اوجالان میباشد که معمولاً به عنوان شاخه سوری PKK شناخته میشوند. این طیف به محوریت «صالح مسلم» به صورت تاریخی از مریدان و هواداران «عبدالله اوجالان» مؤسس و رهبر pkk هستند و در قالب حزب اتحاد دموکراتیک یا PYD مجتمع شدهاند.
با جدی شدن جنگ در سوریه، این گروه که دارای شبکه منسجم و گسترده شبه نظامی آموزش دیده در اردوگاههای PKK بود، طی توافقی با دمشق در پی خروج ارتش سوریه از بیشتر مناطق کردنشین به ویژه منطقههای «عفرین»، «کوبانی» و «رأس العین» اداره این مناطق را بر عهده گرفت. ضمن اینکه در استان حسکه نیز ارتش سوریه صرفاً در شهرهای «حسکه» و «قامشلی» باقی ماند و بقیه مناطق را به PYD و شاخههای نظامی آن یعنی YPG واگذار کرد.
سیطره سرزمینی بر مناطق کردنشین که برای نخستین بار در تاریخ این منطقه رخ میداد، ظرفیت فوق العادهای به PYD بخشید تا از یک طرف بتواند به صورت گسترده از تودههای کرد این منطقه نیروگیری کند و از طرف دیگر در مجامع بینالمللی خود را به عنوان نماینده واقعی کردهای سوریه مطرح سازد!
مهمترین ویژگی این گروه به تبع وابستگی آنان به PKK، ضدیت تام با ترکیه میباشد. آنکارا اعتقاد دارد امنیت مرزهای خود را تنها زمانی میتواند تأمین کند که PYD به طور کامل از مرزهای آنان دور شود. همین گروه، در اوج جنگ سوریه و حمله داعش به کوبانی (عین العرب) توانست با جلب حمایت گسترده جهانی، ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا را متحد میدانی خود قرار دهد و در فاز سیاسی، ائتلاف سوریه دموکراتیک (قسد) را بنیان نهد. در مورد قسد در قسمت آینده این گزارش به تفصیل صحبت خواهد شد.
2. هواداران بارزانی
دومین گروه بزرگ کردی در سوریه، حزب دموکرات کردستان سوریه (PDKS) هستند که در ادبیات سیاسی سوریه به «بارتی دیمقراطی کردستان» یا «بارتی» شهرهاند. این گروه، برخلاف PYD که به PKK و اوجالان متمایل است، از هواداران و حامیان مسعود بارزانی بوده و کعبه آمال خود را در اربیل دنبال میکنند. البته یک شاخه منشعب شده و کوچکتر آنان به نام PDPKS به اتحادیه میهنی کردستان تعلق خاطر دارد؛ اما از وزن چندانی در سوریه برخوردار نیست.
گفته میشود بخشی از کادر بارتی در اردوگاههای «پیشمرگههای کردستان» آموزش نظامی دیدهاند؛ اما این گروه برخلاف PYD دارای شاخه نظامی رسمی نیست. طی سالهای زعامت PYD بر شمال سوریه، یکی از مسائل بغرنج داخلی کردها مسئله ورود پیشمرگهها از اقلیم کردستان عراق به داخل سوریه بود که همواره با مخالفت طیفهای وابسته به PKK مواجه میشد؛ زیرا بیم آن داشتند که پیشمرگهها عملا به شاخه نظامی بارتی تبدیل شوند.
3. «ائتلاف میهنی»؛ اتحادیه فراگیر و نامنسجم!
علاوه بر دو گروه فوق، مجموعه قابل توجهی با عنوان «المجلس الوطنی الکردی» گرد هم آمدهاند که به نظر میرسد در راستای تلاشهای بارزانی برای افزایش نفوذ خود در کردستان سوریه تأسیس شده باشند.
المجلس الوطنی در اکتبر 2011 و با جدی شدن بحران سوریه، طی کنفرانسی در اربیل تأسیس شد. در مراسم افتتاحیه این کنفرانس، پیام مسعود بارزانی قرائت شد و طبق روال مرسوم آن سالها، المجلس الوطنی به ائتلاف فراگیر معارضین سوری موسوم به ائتلاف ملی معارضه پیوست.
علیرغم تأسیس این اتحادیه در اربیل، زیرشاخههای آن لزوماً تابع مسعود بارزانی نیستند! به نظر میرسید هدف اصلی اربیل از تأسیس این اتحادیه، کنار زدن PKK از معادلات شمال سوریه بوده و همین موضع را میتوان در عملکرد این اتحادیه مشاهده کرد. اتحادیه مجلس وطنی طی هفت سال گذشته به ندرت فعالیت ایجابی داشته؛ اما همواره در مجامع سیاسی بین المللی علیه PYD موضعگیری کرده و خود را نماینده کردهای سوریه خوانده است.
فعالیت این گروه در قلمرو قسد ممنوع میباشد؛ اما بخشی از زیرشاخههای آن دارای شبکه فعال نیروگیری در شمال سوریه هستند و در مواردی مانند درگیریهای حسکه با YPG همپیمان شدهاند!
این مجموعه شامل سه جناح عمده میباشد که یک جناح را افرادی مانند «عبد الباسط سیدا» و «عبدالعزیز تمو» تشکیل میدهند که به فعالیت هماهنگ با معارضین سوری متمایل بوده و خودشان به دو جناح «متمایل به عربستان سعودی» (سیدا) و «متمایل به ترکیه» (عبد العزیز تمو و عادل حنیف داوود) قابل تقسیم میباشند.
جناح دوم این مجلس را مجموعه موسوم به «تیار المستقبل الکردی فی سوریا» (SPKS) تشکیل میدهند که در ادبیات سیاسی سوریه به «المستقبل» مشهور شدهاند. فعالیت این تشکیلات در مناطق تحت سیطره قسد ممنوع میباشد؛ اما آنان دفاتر متعددی را در روستاها تأسیس کردهاند که البته وزن اجتماعی آن قابل محاسبه نیست.
در جریان عملیات شاخه زیتون ارتش ترکیه در منطقه عفرین، پیشبینی میشد تیار المستقبل به طور جدی فعالیت خود را در عفرین آغاز کند؛ اما این گروه هیچگاه در عفرین فعال نشد!
برخلاف عفرین، دو شاخه المستقبل در اروپا و شمال عراق فعال هستند. از این گروه هیچگاه فعالیت پررنگی در عرصه میدانی و اجتماعی سوریه مشاهده نشده؛ اما در مجامع سیاسی معمولاً به آنها به عنوان یکی از «ظرفیتهای جامعه کردی» توجه میشود. ذکر این نکته ضروری است که المستقبل تنها «حزب» کردی رسمی حاضر در ائتلاف ملی معارضین است.
اما مجلس الوطنی دارای یک جناح افراطی میباشد که در قلمرو قسد نیز فعالیت گستردهای دارند. این گروه که به «حزب یکیتی سوریه» مشهور هستند، به علت نام خود معمولاً شاخه اتحادیه میهنی کردستان خوانده میشوند؛ اما برخلاف فضای داخلی کردستان عراق، آنها در سوریه نسبت به البارتی و حتی PYD دارای گرایشات تجزیهطلبانه پر رنگتری میباشند.
رئیس این تشکیلات، «ابراهیم برو» میباشد که سال 2017 توسط عوامل PYD ربوده و در نقطه صفر مرزی عراق رها شد.
او از آن پس در اربیل زندگی میکند؛ اما شبکه حزب یکیتی همچنان در سوریه فعال است. فعالیتهای تبلیغی یکیتی در شمال شرق سوریه، یکی از چالشهای جدی PYD محسوب میشود؛ زیرا PYD به علت مواضع عملگرایانه خود نمیتواند صراحتاً تجزیهطلبی را مطالبه کرده و صرفاً از اداره خودگردان مناطق تحت سیطره خود دم میزند.
یکیتی در مواضع رسمی خود عملیات ارتش ترکیه در عفرین را محکوم و حتی علیه آن در عراق و اروپا تظاهرات و تجمعاتی را سازماندهی کرد. اما همین حزب در جریان عملیات درع الفرات، از این عملیات حمایت کرده و متقابلاً عملیات «غضب الفرات» (آزادسازی رقه) قسد را محکوم و ناشی از وابستگی خارجی سران PYD دانست.
روسیه معمولاً در روابط خارجی خود با کردهای سوریه تلاش میکند میان یکیتی و PYD موازنه کند؛ این در حالی است که یکیتی برخلاف PYD صراحتاً به نظام قانونی حاکم بر سوریه حمله کرده و حزب بعث را یکی از دشمنان اصلی خود میخواند. میزان دشمنی یکیتی با دمشق به اندازهای است که از عملیات YPG در اشغال شهر حسکه و بیرون راندن ارتش سوریه حمایت کرد!
مهمترین محور انتقاد ابراهیم برو و یکیتی نسبت به PYD و قسد را باید مسأله «وابستگی به PKK» خواند. ابراهیم برو اعتقاد دارد همین وابستگی و سرسپردگی نسبت به عبدالله اوجالان باعث شده مسأله کردهای سوریه تحت الشعاع مسائل منطقهای به ویژه دشمنی میان PKK و آنکارا قرار گیرد.
در قسمت بعدی این یادداشت به معرفی ائتلاف موسوم به سوریه دموکراتیک (قسد) میپردازیم که عملاً منطقه کردنشین شمال سوریه را تصرف کرده است.
انتهای پیام/