گزارش تسنیم| افغانستان در ۳۹ سالگی حمله شوروی همچنان قربانی اهداف بلندمدت غربیها
افغانستان در ۴ دهه اخیر و از زمان حمله شوروی تاکنون همواره درگیر جنگ بوده است، اشغالی که با طمع شوروی سابق و تحریک آمریکا بیش از ۹ سال بطول انجامید و پس از خروج ارتش سرخ نیز همچنان در این کشور ادامه دارد.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم ، 39 سال پیش در 6 جدی (دی ماه) سال 1358 هجری شمسی ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به بهانه تقویت ارتش شکستخورده و ضعیف دولت کمونیستی وقت کابل با لشکرکشی به افغانستان خاک این کشور را اشغال کرد.
ارتش تا دندان مسلح شوروی سلاح و مهمات فراوانی را با خود به افغانستان آورد که 100 دستگاه تانک T-60، جنگندههای میگ 21 و 23 و S-U، نفربرهای M-16 و 36 فروند بالگرد جنگی پیشرفته M-I24 بخشی از آنها بود و سپس به سرکوب مردم مسلمان افغانستان پرداختند.
تجاوز شوروی سابق به افغانستان 9 سال تمام ادامه یافت و نیروهای ارتش سرخ شوروی با صدها جنگنده و تانکهای زرهی به کشتار مردم بی دفاع افغانستان پرداختند که براساس برخی گزارشها به کشته شدن بیش از یک میلیون و مهاجرت پنج میلیون افغان و نقص عضو هزاران نفر دیگر انجامید.
به نظر کارشناسان ادامه بحران در افغانستان و جنگ داخلی در این کشور نیز پیامد تجاوز شوروی به افغانستان بود که تمام زیرساختهای این کشور را به نابودی کشاند و اکنون نیز باوجودی که نزدیک به چهار دهه از این حمله میگذرد مردم افغانستان هنوز روی امنیت و ثبات را ندیدهاند.
دلیل حمله شوروی به افغانستان چه بود؟
برخی از کارشناسان جنگ سرد حمله ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی را اقدامی تدافعی برابر حمایت واشنگتن از عوامل مخالف دولت دست نشانده مسکو در کابل میدانند، در حالی که شماری دیگر آن را اقدامی صرفا تهاجمی میدانند که به بهانه دفاع و حفظ وضعیت منطقهای صورت گرفت و شماری نیز آن را آمیزهای از دفاع و بلندپروازی شوروی برای گسترش قلمرو خود در جهان سوم و نزدیکتر شدن به آبهای گرم میدانند.
نقش آمریکا در حمله شوروی به افغانستان
در حالی که بسیاری گمان میکردند مداخله واشنگتن و شرکای غربی، پاکستانی و عربیاش در افغانستان پس از حمله شوروی به این کشور آغاز شد اما «زبیگینو برژینسکی» مشاور امنیت ملی «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا مدتها بعد فاش کرد که حمایت مخفیانه آمریکا از عناصر مخالف دولت کمونیستی کابل 6 ماه پیش از حمله ارتش سرخ به افغانستان آغاز شده بود و در واقع حتی آمریکا، شوروی را برای این حمله تحریک کرد.
برژینسکی سالها پس از خروج نظامیان شوروی از افغانستان و حتی پس از فروپاشی آن در یک مصاحبه تصریح کرد: رئیس جمهور کارتر در 3 ژوئن سال 1979 (6 ماه پیش از حمله شوروی) فرمان کمکهای مخفیانه به مخالفان رژیم طرفدار شوروی در کابل را امضا کرد و در همان روز من در یادداشتی به رئیس جمهور توضیح دادم که این اقدام به مداخله نظامی شوروی منجر خواهد شد.
از این رو تلاشهای جدی واشنگتن علیه شوروی نیز آغاز شد و این موضوع با همکاری سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی.اس.آی) و سرازیر شدن حمایتهای مالی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعاتی «ام.آی6» انگلیس صورت گرفت.
همانطور که برژینسکی تصریح کرده بود، بسیاری از کارشناسان نیز بر این باورند که افغانستان به ویتنام شوروی تبدیل شد و همانطور که ویتنام باعث شکست اقتصادی-سیاسی آمریکا شد، واشنگتن نیز آگاهانه و با برنامهریزی دقیق همان سناریو را برای شوروی به وجود آورد تا با کشاندن آنها به افغانستان شوروی را وارد جنگی فرسایشی کن تا در نهایت اقتصاد شوروی از هم بپاشد.
افغانستان قربانی بزرگ قدرتهای جهانی
پس از اظهارات برژینسکی مبنی بر استفاده ابزاری غرب از افغانستان برای شکست دادن غول شوروی در افغانستان «هیلاری کلینتون» زمانی که وزیر خارجه آمریکا بود نیز در اظهاراتی جنجالی اعلام کرد که واشنگتن برای پیروزی در جدال با مسکو و جلوگیری از کنترل شوروی از کنترل آنها بر آسیای مرکزی از مخالفان دولت وقت کابل حمایت کردند.
وی در این اظهارات گفت: «یادمان باشد کسانی را که امروز با آنها در حال جنگیم خودمان 20 سال قبل تجهیز کردیم. ما این کار را به دلیل جدال و کشمکش با شوروی انجام دادیم؛ آنها به افغانستان حمله کردند و ما نمیخواستیم شاهد سیطره آنها بر آسیای مرکزی باشیم و بنابراین دست به کار شدیم».
کلینتون گفته بود: رئیس جمهور ریگان با همکاری کنگره به رهبری دموکراتها گفتند که این طرح بسیار خوبی است و برویم تا با آی.اس.آی و ارتش پاکستان معامله کنیم و حتی در برخی موارد مجاهدین را به خدمت بگیریم، اصلا برویم از عربستان و مناطق دیگر نیرو بیاوریم و برای شکست شوروی مدل وهابی اسلام را وارد افغانستان کنیم.
بدین صورت کمکهای نظامی سیا در زمان اشغال شوروی از طریق سازمان اطلاعات ارتش پاکستان یکی از پرهزینهترین و طولانیترین عملیاتهای مخفی سیا شد. در این عملیات که «عملیات سیکلون» نام گرفت رقمی بین 3 تا 20 میلیارد دلار آمریکا برای تجهیز و آموزش این نیروها هزینه شد و گفته میشود «اسامه بنلادن» سرکرده القاعده نیز از جمله کسانی بود که از این کمکها بهرهمند میشد.
استفاده مصرفی و ابزاری غرب از افغانستان
جنگ افغانستان با کشته شدن حدود یک میلیون نفر از مردم افغانستان و آواره شدن 5 میلیون نفر دیگر بیشترین هزینهها را به مردم این کشور تحمیل کرد.
بسیاری از مردم افغانستان بر این باورند که غربیها، کشورشان را قربانی امنیت خود کردند تا با استفاده ابزاری و مصرفی از مردم افغانستان و جانفشانی و ریختهشدن خون این مردم ابر قدرت شرق را متحمل شکست نظامی-سیاسی کنند و با کشاندن امپراطوری شوروی به باتلاق افغانستان و درگیر کردن آنها در یک جنگ فرسایشی، روسها مشغول درگیری با مجاهدین افغانستان شوند تا بدین ترتیب تهدیدهای مسکو به اروپای شرقی و منافع آنها کاهش یابد.
در واقع اینطور میتوان گفت که افغانستان قربانی اهداف بلند مدت غربیها شد و آمریکا با استفاده این کشور به عنوان طعمه اژدهای سرخ شوروی را به این باتلاق کشاند تا خود و شرکای غربیاش در حاشیه امن زندگی کنند.
واشنگتن و شرکای غربی، پاکستانی و عربیاش با آگاهی از باورهای دینی مردم مسلمان افغانستان و حس استعمارستیزی و کافرستیزی آنها سعی کردند تا جنگ آزادیخواهانه و جانفشانیهای آنها را به نفع اهداف سیاسی کشورهای خود مصادره کنند و در بسیاری موارد ضربه سنگینی به جریانی وارد کردند که اگر به روند طبیعی خود ادامه میداد دستاوردهای خوبی را برای افغانستان در پی داشت.
مشاور امنیت ملی دولت کارتر درباره مداخلهگری در افغانستان که منجر به پیدایش گروههای افراطگرا شد ضمن تصریح بر عدم پشیمانیاش در این باره گفت: «چه چیزی در تاریخ جهان اهمیت بیشتری دارد؟ ایجاد طالبان یا فروپاشی امپراطوری شوروی؟ تحریک احساسات یک عده مسلمان و یا آزادی اروپای مرکزی و پایان جنگ سرد؟».
غرب پس از شکست دادن شوروی توسط مجاهدین افغان به تعهدات خود برای بازسازی این کشور و تلاش برای ایجاد تعامل بین احزاب افغانستان و ایجاد یک دولت ملی عمل نکرد و در واقع با سیاستهای تفرقهافکنانه و کمکهای هدفدار سبب دامنزدن به اختلافات بین این احزاب و گروهها شدند.
از سوی دیگر نیز با نفوذ کشورهای حاشیه خلیج فارس و استفاده ابزاری از مسائل مذهبی و رخنه وهابیون به افغانستان و گسترش تفکرات افراطگرایانه و همچنین نقش پاکستان باعث شد تا افغانستان وارد مسائل حزبی و داخلی شود و این کشور نه به یک جامعه متحد بلکه به صحنه درگیری و جنگ مداوم تبدیل شد.
هنوز تاثیرات ناگوار لشکرکشی شوروی با تحریک غربیها در افغانستان از بین نرفته بود که این بار آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر و بهانه مبارزه با تروریسم به این کشور حمله کرد.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که حضور نظامی آمریکا و متحدانش در افغانستان نه تنها امنیت و ثبات را در این کشور به وجود نیاورده، بلکه گروههای تروریستی نیز گسترش یافتهاند و زمینه ظهور داعش در افغانستان نیز فراهم شده است.
اکنون با ورود به هیجدهمین سال از حضور نظامی آمریکا در افغانستان، در حالی که نمیتوان پایانی را برای جنگ در این کشور متصور بود، مردم افغانستان همچنان قربانی میدهند.
انتهای پیام/.