هفت کارگردان ماجراجوی تئاتر
روزنامه نیویورک تایمز نگاهی انداخته است به هفت شخصیت تأثیرگذار تئاتر امروز جهان و از شیوه منحصر به فرد این هفت کارگردان شاخص میگوید.
به گزارش خبرنگار فرهتگی باشگاه خبرنگاران پویا، روزنامه نیویورک تایمز در مقالهای نگاهی به هفت کارگردان شاخص این روزهای تئاتر جهان انداخته و به صورت مختصر از اهمیت آنان گفته است. آنچه میخوانید ترجمه کامل این مقاله است.
***
ایو وان هوو شخصیت نادری است: یک کارگردان تئاتر که دو پارگی میان تئاتر تجربی اروپا و تقاضاهای تئاتر داستانگوی تئاتر تجاری آمریکایی را به یکدیگر متصل کرده است.
چه کسی ممکن بود در ردپاهای دستپاگیرش خود را دنبال کند؟ در اینجا، حسن نیت منتقدان و نویسندگان نیویورک تایمز، نامهایی برای تماشا کردن است - و جایی برای دیدن برخی از آثار که در آینده عرضه میشوند.
توماس اوسترمایر
«ریچارد سوم» هیجانانگیز و پرانرژی این کارگردان آلمانی (با ترکیب رپ Tyler, the Creator) مرا در آکادمی موسیقی بروکلین از نفس افتاده راها کرد. آقای اوسترمایر که مدیر تئاتر شابونه در برلین است، در ارتقای کلاسیکها به سازوکاری مدرن بهترین است.«خانم جولی» خشونتآمیز او در روسیه جدید فاقد باور اخلاقی عصر پوتین صحنهپردازی میشود؛ اما او همچنین از آثار جدید شگفتانگیز، و از لحاظ فکری پیجویی چون «بازگشت به ریمس» پشتیبانی میکند. اولین حضور اعلامشده اوسترومایر در برادوی با «دشمن مردم» به نظر برای زمان نامحدودی به تعویق افتاده است. شاید وقت آن است تا فرصتی دیگر داده شود؟
کیت میشل
یکی از خیالپردازترین - و متمایزترین - خالقان ضرباهنگ تئاتر آناکرونیسم (زمانپریشی)، این کارگردان خودآموز متولد بریتانیا با آثار درخشان بصری به شهرت رسید که کلاسیکها را بازمفهومسازی میکرد، از «ایفیژمی در آولیس» (تصویرسازی در جبهه جنگ جهانی دوم و رواقیوار) تا ربودن تفسیر چندرسانهای از «امواج» ویرجینیا وولف. با تمرکز وسیع بر اپرا در سالهای اخیر، خانم میچل در ماههای اخیر به لندن بازگشته تا کیت بلانشت را در «هنگامی که به اندازه کافی یکدیگر را شکنجه میکنیم: دوازده واریاسیون بر پاملای ساموئل ریچاردسون» مارتین کریمپ را کارگردانی کند.
ییل فاربر
خانم فربر، اهل افریقای جنوبی، انرژی ابتدایی تازهای در اسبهای جنگی تئاتری مییابد. نسخه او از «بوته آزمایش» آرتور میلر در Old Vic لندن در عرق، خاک و تاریکی استعمارگران اشباع میشد که در راه خود به دنیای جدید خشن را مییابند؛در حالی که بازآفرینی فربر از «خانم جولی» استریندبرگ، به عنوان «آقای جولی» دوران پساآپارتاید، مهمانی درهم مرگباری از جنسیت و سیاست را جادو میکند. او در این فصل، «بوسمن و لنا» هموطنش، آتول فوگارد را برای Signature Theater روی صحنه میبرد.
بندیکت آندروز
این تکروی استرالیایی عاشق رهبری ستارگان شناحتهشده مناطق مایه آسایش آنان در تولیدات انعطافپذیری است که شعر را از نمایشنامههای تغزلی حذف میکند. او سحر و جادو سرکش خود را با کیت بلانشت و ایزابل هوپر (در برداشت عجیب و غریبی از «کلفتها»ی ژنه)؛گیلین اندرسون (با بازی در نقش بلانس دوبوای درندهخو در جنگل داروینی «اتوبوسی به نام هوس» تنسی ویلیامز) و سینا میلر (خون بر دندان و پنجه در مقام شخصیت اصلی «گربه در وی شیروانی داغ» تنسی ویلیامز) به کار گرفته است.
رومئو کاستلوچی
نمایشهای مرموز آقای کاستلوچی به جای ناامید کردن مخاطبان، آنان را تجلیل میکند. این کارگردان ایتالیایی تابلوهای حیاتبخش شاهکاری خلف میکند که اغلب مضامین کلاسیک و مذهبی را ترسیم میکند و نیروهای زمینساخت (تکتونیک)و عنصری را احضار میکنند - تصاویر برجسته و گهگاه با صداهای کرکننده و گاهی افراشته در آرامشی شبهعرفانی همراه میشوند. آقای کاستلوچی کارگردان اپرای پرطرفداریدر اروپا شده است؛ اما او بیشتر با شرکت خود Societe Raffaello Sanzio میدرخشد. «دموکراسی در آمریکا»ی این شرکت از 9 تا 12 ماه مه بخشی از اجراهای ارکستر دانشگاه ایالتی مونکلر خواهد بود.
سیمون استون
سال گذشته این کارگردان استرالیایی، با «یرما»، داستان وسواس هبوط کرده به جنون، در نیویورک تاولزده آغاز به کار کرد. علامت تجاری حرفه ظاهری آقای استون به نظر صحنهپردازیهایی مضمونی است: یک جعبه شفاف محصور در «یرما»، یک شبکه سهطبقه از اتاقها «هتل استریندبرگ»، سکونتگاه دورانی در «خانه ایبسن». همانطور که شخصیتها هیچ جایی برای مخفی شدن ندارند، تولیدات آقایاستون کلاسیکها را دگرگون میکنند- او معمولاً آنها را بازنویسی میکند - تا بهتر دلورودههایشان فاش شود.
میلو رائو
آثار تابوشکن آزمایشی کارگردان سوئیسی الاصل منجر به آن شده است که نشریهای او را «جنجالیترین کارگردان جهان» بنامد. او در سال 2009 با «آخرین روزهای چائوشسکو» در مورد محاکمه و اعدام رهبر کمونیست رومانی و همسرش نامش سر زبانها افتذ؛ در حالی که «رزومه» - که در آن او مجدداً قتل یک مرد همجنسگرا در بلژیک را به تصویر درمیآورد- به موضوع صحبت جشنوارهآوینیون آن سال بدل میشود. اولین حضورش در نیویورک، در ماه مارس در N.Y.U. Skirball، با «پنج قطعه آسان»، در مورد مارک دوترو، یک قاتل و کودکآزار بدنام است. تقریبا تمام بازیگران کودکان هستند.
انتهای پیام/