کهگیلویه و بویراحمد|حکایت زنی که با ۲ فرزند قد و نیم قد در کوه زندگی میکنند+فیلم
شهینتاج زن عشایری منطقه پیچاب باشت با دو فرزند قد و نیم قدش بدون سرپناه و در شرایطی سخت زندگیمیکنند و هر لحظه امکان وقوع یک بحران وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، شوهرش را 4 سال پیش زمانی که هنوز الناز به دنیا نیامده بود، از دست داد تا بماند و مردانه با مشکلات و سختیها بجنگد به این امید که روزی وحید 9 سالهاش پایانی میدهد به تمام این رنجها و مشقتها.
حکایت زنی است که سنش از 40 عبور نکرده ولی ناملایمات روزگار و زندگی در خانه خشت و گلی در کوه بدون کمترین امکانات از وی زنی 60 ساله نشان میدهد.
روستای مهرزدگان پیچاب شهرستان باشت واقع در 45 کیلومتری شهر باشت فاقد راه ارتباطی مناسب، برق، شبکه تلفن همراه و تلویزیون، خانه بهداشت و ...است، اما هنوز زندگی در آن جریان دارد هرچند به سختی برای ساکنانش میگذرد، ساکنانی که فکر میکنند نسل اندر نسل مستضعف و محروم هستند و باید با همین شرایط به این دنیا بدرود بگویند.
شهین تاج 3 فرزند دختر و دو فرزند پسر دارد که دو تا از دخترانش و پسر بزرگش ازدواج کردهاند و هم اکنون با وحید 9 ساله و الناز 4 ساله زندگیمیکند و روزگار سختی را میگذراند، ماجرا از این قرار است که در این منطقه دختران زیر 15 سال باید ازدواج کنند حتی در برخی مواقع دختر زیر 10 سال بوده که به خانه بخت میرود.
از چرخش روزگار و رنجهای رفته بر شهین میشود کتاب نوشت و فیلم ساخت، خانهای با سنگ خشکه و مسقف به چوب دارد زمستان که میشود زیر پایش آب روان جاری میشود تا صبح از ترس زوزه گرگ و ...نمیخوابد.
30 راس دام دارد که 10 راس آن امانت پدرش بوده که باید از آنان نگهداری کند، گرگ نیز با شهین سر ناسازگاری دارد و برخی مواقع به گله ناچیز شهین میزند و یکی را با خود میبرد.
میگوید به هر آنچه خدا داده راضیام و امیدم به این است که روزی فرزندانم بزرگ شوند اما از این میترسم نکند خود بمیرم و سرنوشت فرزندانم بدتر از آن باشد که بر خودم رفته است.
شهین از روزهای میگوید که چیزی برای خوردن ندارد و چشم به راه میماند تا ببیند کسی از اهالی و یا رهگذری، قوتی برای خوردنشان میآورد.
تاکنون تلویزیون ندیده است و از نبود جاده ارتباطی، برق، شبکه تلفن همراه و ...گلایه دارد، آرزو دارد سرپناهی برای فرزندانش دست و پا کند و میگوید نگران آینده فرزندانم هستم.
در این منطقه خبری از بهداشت و درمان نیست و به دلیل کوهستانی و سخت گذر بودن هزینه خدمات دهی بالا است و شاید دلیل این محرومیت نیز همین باشد.
اگر کسی در روستا مریض شود باید روزها منتظر بماند تا چارهای شود و شاید هم باید بنشیند تا بمیرد.
این روزها شهین روزگار خوشی ندارد و چشم به راه خیرانی بوده که شاید با احداث سرپناه برای وحید و الناز به آرزوی دیرینهاش پایانی دهد.
فیلم و گزارش از سجاد نوبهار
انتهای پیام/ن