رجبیدوانی: هنرمندی که تنها به ظاهر نگاه میکند یک هنرمند بازاری است
نشست تخصصی «فرایند دستیابی به بیانی نو در گفتمان بینامتنی نگارگری و مجسمهسازی» برگزار شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، نشست تخصصی «فرایند دستیابی به بیانی نو در گفتمان بینامتنی نگارگری و مجسمهسازی» با حضور جمعی از اندیشمندان، پژوهشگران و هنرمندان عرصه تجسمی کشور، به همت حوزه هنری و با مشارکت فرهنگستان هنر، مکتب نگارگری کمالالدین بهزاد و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در سالن کنفرانس فرهنگستان هنر برگزار شد.
در آغاز این نشست که باحضور محمدعلی رجبی، سیده راضیه یاسینی، حسین عصمتی و مینا صدری همراه بود، سیده راضیه یاسینی؛ محقق و پژوهشگر هنر درباره فرایند جهانی شدن و ارائه گفتمانهای جدید در عرصه هنر گفت: در زمانهای بسیار دور، هنرمندان تنها با مخاطبینی در ارتباط بودند که در محیط زندگی آنها زیست میکردند اما با گسترش رسانهها و ارتباطات، نوع مخاطبین نیز در فضای بینالملل تغییر کرد و ما با پدیده جهانی شدن مواجه شدیم؛ مسئلهای که در آن انسانها دیگر محدود به فامیل، قبلیه و افراد ساکن در کنار خود نبودند. در این دوره هنرمندان با آثار هنری سایر هنرمندان جهان نیز آشنا شدند و هر یک به نوعی نسبت به آنها واکنش نشان دادند.
وی افزود: آثار هنری هنرمندان دیگر، گاه یک هنرمند سنتی را نسبت به کار خود دلزده میکرد و او را مجاب میکرد که نسبت به هنر خود تجدیدنظر کند. گاه درمییافت که هنرش تا چه اندازه ارزشمند و در مقایسه با سایر هنرها دارای جایگاه والا است و بر این اساس، تلاش میکرد تا بر کیفیت کار خود بیفزاید. از این رو، فرایند جهانی شدن سبب تغییر نگرش انسان در قبال خود شد. پدیده جهانی شدن در ابتدا یک موضوع اقتصادی و سیاسی بود اما کمکم در حوزه فرهنگ و جامعه نیز تسری پیدا کرد و همانطور که میدانید، هنر زیرمجموعه حوزه فرهنگ است و به همین دلیل است که هنر نیز درگیر موضوع جهانی شدن است.
این پژوهشگر تصریح کرد: جهانیسازی یک پروژه و جهانی شدن یک روند است. در موضوع جهانی شدن، مسائل و محوریت در هنر، باعث افزایش آگاهی انسان نسبت به جایگاه خود و ارتقای هنر و ملزومات آن نسبت به نسلهای گذشته میشود. معاصر بودن در هنرهای سنتی بسیار مهم است و با توجه به ارتباطات گسترده میانفرهنگی، هنرمند امروز نیاز دارد تا متفاوتتر از گذشته ببیند و درک کند.
در ادامه مینا صدری، نگارگر و مجسمهساز، به بررسی آثار ساخته شده در دو رشته مجسمهسازی و نگارگری پرداخت و درباره آن گفت: تبدیل هنر مسئلهای بسیار مهم است و باید ظرافتهای خاصی در آن رعایت شود. ما در گذشته نیز شاهد بروز و ظهور گفتمانهای میانرشتهای بودهایم. همنشینی میان هنرمندان در دورههای مختلف به ویژه در ادوار اسلامی، سبب توسعه و گسترش رشتههای هنری شده است. ایجاد بستر میان گفتمانی درباره رشتههای هنری، این فضا را به وجود میآورد که آثار بدیع، جدید و با هویتهای نو تولید شود. زمانی که ما در مینیاتور با یک اثر دو بعدی مواجه هستیم یا زمانی که میخواهیم آن را در مجسمهسازی به حجم و سه بُعد تبدیل کنیم، به تسلط، آشنایی و شناخت کامل هر دو رشته نیاز داریم. از این رو یک هنرمند باید با مطالعه تطبیقی بتواند این مهم را بهدرستی انجام دهد.
حسین عصمتی هنرمند باسابقه رشته نگارگری به عنوان سخنران بعدی این نشست،گفت: ما در ابتدا برخی آثار نگارگری خود را به صورت مجسمه خلق میکردیم؛ گرچه تمام تلاشمان بر این بود که تمام ظرافت از نگارگری به مجسمهسازی منتقل شود، اما گاهی این مسئله به صورت کامل امکانپذیر نبود. در برخی موارد نیز به دلیل آنکه در نگارگری یک اثر قابلیت ایستایی وجود نداشت، در خلق مجسمه تغییراتی ایجاد میکردیم. این تجربهها نشان داد که یک هنرمند باید به هر دو حوزه مسلط باشد و اشراف کامل پیدا کند. میان هنر مدرن و هنر سنتی، تفاوتهای بسیاری وجود دارد؛ هنرمند مدرن از بیرون و ظاهر استفاده میکند اما هنرمند سنتی با بهرهگیری از روح و باطن خود اثر را خلق میکند.
در پایان این نشست، محمدعلی رجبی، پژوهشگر و کارشناس نگارگری درباره گفتمان میانمتنی نگارگری و مجسمهسازی گفت: گفتوگوی بینامتنی مسئلهای است که از سالیان بسیار دور وجود داشته است. در میان همه رشتههای هنری امر مشترک، خود هنر است و هنرمند باید در اثر خود جوهره آن را بشناسد و با معرفت وارد حوزه عمل شود.
وی افزود: آثار امروز نشاندهنده مسیر و آینده آثار در آینده است. برای آنکه دو هنر با هم ادغام یا به یکدیگر تبدیل شوند، نیاز است که با هم گفتمان مشترک داشته باشند. از این رو اگر هنرمندان میخواهند هنری را از یک فرم به فرمی دیگر دربیاورند، ابتدا باید به دنبال زمینههای مشترک آن باشند؛ چراکه این مسئله بسیار مهم و قابل توجه است.
این پژوهشگر ادامه داد: یک هنرمند باید دقیق باشد و نسبت به هنر خود به معرفت و شناخت لازم برسد. هنرمندی که تنها ظاهر را نگاه میکند یک هنرمند بازاری است؛ در حالیکه یک هنرمند واقعی در آثارش تفکر میکند و سعی میکند آنها را به خوبی بشناسد. اگر یک مجسمهساز آب را بهدرستی نبیند و نشناسد یا خاک را لمس نکند، نمیتواند ابعاد درستی از هنر خود را در حوزه عمل پیادهسازی کند. هنرمند با چشم میبیند، با گوش میشنود، با فکر تفکر میکند، اما دست آخر؛ با دست است که کار را به سرانجام میرساند؛ کار دست بازتابدهنده تفکر، دل و جان است.
انتهای پیام/