نگاهی به فیلم "روزهای نارنجی"| فیلمی نجیب برای مخاطبان

نگاهی به فیلم "روزهای نارنجی"| فیلمی نجیب برای مخاطبان

دفاع از حقوق زنان مسئله اغلب فیلم‌های جشنواره امسال است و متاسفانه اغلب فیلمسازان مرد حتی به نوعی زن ذلیلی و حمایت از جامعه نسوان بدون درک و دریافت اجتماعی عمیق از جامعه بانوان و دختر جوان مشغول هستند.

خبرگزاری تسنیم- ایمان هادی

تا روز دوم جشنواره، دو فیلمی که علی مصفا در آن حضورداشته، "مردی بدون سایه" و "روزهای‌نارنجی"، نقش مردانی را ایفا می‌کند که عرضه کار کردن ندارد و تحت سیطره زنانی هستند که با او زندگی می‌کنند.

 در واقع اگر کارنامه کاری مصفا را  خوب رصد کنیم، اغلب نقش مردان منفعلی را بازی می‌کند که هیچ تاثیری در فیلم ندارند و گاهی دیوارهایی که پشت بازیگر هستند، بیشتر به چشم می‌آید تا علی مصفا.

همین کلیشه از فیلم «مردی بدون سایه» به فیلم روزهای نارنجی  ورود پیدا می‌کند، یکی از نقدهای اجتماعی قابل اعتنا درباره بدنه اجتماعی جامعه مردان است. نقدی که در فیلم درخونگاه سیاوش اسعدی هم مطرح شده بود و از قضا اگر از این جنبه فیلم روزهای نارنجی را تحلیل و ارزیابی کنیم، نقد اجتماعی بسیار درخوری در فیلم مطرح شده است.

آیا پژوهشگران حوزه‌های اجتماعی مسئله رکود و عدم فعالیت جامعه مردان را به عنوان یک نقد قابل اعتنا پذیرفته و درک کرده‌اند؟ جامعه مردان از مقامات اجرایی کشور طلب کار و پویش اجتماعی دارند، اما پرسش مهم این است آیا به همان نسبت تکاپو در جامعه مردان وجود دارد؟

نیروی کار، تعهد و تکاپوی اجتماعی صد درصدی در جامعه ما وجود ندارد و به همین علت از تحریم می‌ترسیم. اگر نیروی کار ارزنده‌ و علاقه‌مندی داشتیم، از چین و ژاپن با توجه به سرمایه‌های داخلی پیشی می‌گرفتیم. اما به جای تبدیل شدن به جامعه‌ای کاری به جامعه‌ای طلبکار تبدیل شدیم. این دریافت را با دیدن فیلم روزهای نارنجی در ذهن متبادر می‌شود.

  در واقع نقد و فرض اجتماعی روزهای نارنجی این است که بدنه زنانی که مجبور به کسب درآمد هستند، بخشی از آنان قربانیان مردان معتاد و غیر تلاشگرند.

ما در این فیلم با جمعیت زنانی مواجه هستیم که زندگی آشفته‌ای دارند و مجبورند با حقوق روزی 30 هزار تومان در باغات شمال، در چیدن میوه با سرکارگری به نام آوا(هدیه تهرانی) مشارکت داشته باشند. هر کدام هم مشکلات خودشان را دارند.

رسم الخط ساختاری فیلم به گونه‌ای است که از سیاه‌نمایی پرهیز می‌کند و زیرساخت‌ غیرتلاشگر جهان مردان را به چالش می‌کشد. از این جهت خوشبختانه فیلم به دام نگره‌های دراماتیک فمنیستی نمی‌افتد.

دفاع از حقوق زنان مسئله اغلب فیلم‌های جشنواره امسال است و متاسفانه اغلب فیلمسازان مرد حتی به نوعی زن ذلیلی و حمایت از جامعه نسوان بدون درک و دریافت اجتماعی عمیق از جامعه بانوان  و دختر جوان مشغول هستند. اما پشتوانه اجتماعی عمیقی ندارند. اما فیلم روزهای نارنجی به عنوان یک اثر اجتماعی (نه سینمایی) استاندار، نقد و زوایه دید بسیار پژوهشگرایانه‌ای دارد.

وارد فضای مردانه و زنانه می‌شود و با آن پایان دل‌انگیز مردان را در نسبت به زنان تحقیر نمی‌کند. این مسئله بسیار مهم است که مردان فمنیست فیلمساز سینمای ایران، آنقدر دچار فقدان هویت شده‌اند که مرد بودن خود را فراموش می‌کنند و دست به خود تحقیری عمیق می‌زنند.

پایان فیلم روزهای نارنجی از این حیث بسیار شرافتمندانه و کاملا فکر شده است. چون در سینمای اجتماعی ما متاسفانه، فیلمسازان فرمالیست سیاه ساز اجتماعی فراوانی داریم، که عشق ورزی عمیق، افراطی و رادیکالی نسبت به سیاهنمایی دارند، اما آرش لاهوتی کارگردان فیلم بدون اینکه شناختی از او در فضای سینما وجود داشته باشد، نشان داد که نسبت‌ها و جایگاه‌ها را به درستی خوب بلد است و صرف نظر از روشنفکربازی‌های فیلمساز، روزهای نارنجی ، اثر شرافتمندانه‌ای است که  برای مخاطب ساخته شد.

در این فیلم  خودتحقیری مردانه و نگاه یکسویه ستایشگرایانه نسبت به جامعه زنان وجود ندارد، البته پایان فیلم اگر هدیه تهرانی، یکبار صورت خود را آرایش می‌کرد و سرکار می‌رفت و کمی از زنانگی‌اش را به همسرش نشان می‌داد، فیلم قابل اعتناتر و شکیلتر می‌شد.

اما با وجود این نقایص، ما با کارگردان فهمیده‌ای و باسوادی روبرو هستیم که مشخص است سینما را خوب می‌فهمد و براساس فرهنگ ایرانی فیلم ساخته است. مشکل سینمای ایران با این جوجه فرمالیست‌هایی که سواد اجتماعی ندارند این است که دوربینشان صرفا دریدگی، خمودگی و سیاهی را به نمایش می‌گذارد، اما دوربین لاهوتی شان انسانی شخصیت‌هایی که مخلوق خود اوست را حفظ می‌کند. شان مخاطب را حفظ می‌کند، شان مرد را حفظ می‌کند، شان زن را حفظ می‌کند و به صورت مشخص تمامی این اشاره‌ها، مشخص می‌کند که او فیلم نجیبی برای مخاطب ساخته است.

فیلم لحن تلخ و گزنده‌ای دارد که چنین قصه‌ای، چنین لحنی می‌طلبد، اما باید افتخار کنیم که با وجود اینکه جنس فیلم‌های سیاه مقبول مخاطبان این روزهای کشور، نیست اما رستگاری توام با تلاش یک زن در جامعه‌ای که مردانش از پویشگری به سبک و سیاق مردم چین و ژاپن دست شسته‌اند، روزهای نارنجی یک نسخه شفابخش است.

تنها نکته‌ای که اذیت کننده است و جان فیلم را می‌گیرد سبک دوربین روی دست فیلمساز و مستندگونه اوست. اگر دوربین شکل مرغ سرکنده نبود و به صورت کلاسیک جای دکوپاژ و میزانسن‌های کلاسیک داشت، روزهای نارنجی تبدیل به فیلمی می‌شد که مخاطبان خاکستری سینما، برای تماشایش مشتاق می‌‌شدند. اما به همین اندازه هم کافی است و امید می‌رود که لاهوتی در فیلم بعد خودش، قصه‌های بکر و ناب خود را در قالب مرسوم و معمول سینما تعریف کند. اگر روش فلیمسازی کارگردان چنین نبود، فیلم از این بی‌جانی فعلی درمی‌آمد و فیلم جاندارتری می‌شد. 

مهران احمدی و هدیه تهرانی فیلم را قبضه کرده‌اند و همانطور که اشاره شد، نقطه ضعف فیلم همان انتخاب علی مصفاست. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران