گزارش تسنیم|۶۷ سالگی ترکیه در ناتو و تغییر موقعیت متقابل
بیاعتنایی دولت فعلی آمریکا به اهمیت ناتو٬ تحولات جدید نظام بینالملل و نزدیک شدن ترکیه به روسیه٬ همگی شواهدی هستند که تغییر موقعیت متقابل ترکیه و ناتو را به عنوان یک واقعیت جدید برجسته میکند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، هفتاد سال از تاسیس ناتو میگذرد. در روزهای سخت و سهمناک پس از جنگ جهانی دوم٬ آمریکا و متفقینش تصمیم گرفتند به منظور مقابله با ترویج کمونیسم و جلوگیری از افزایش قدرت نظامی و امکان نفوذ اتحاد جماهیر شوری٬ ناتو را به وجود بیاورند.
شاید این مهمترین عامل برای تقویت گفتمان جهان دوقطبی بود. پس از چند سال٬ موسسین ناتو به این نتیجه رسیدند که یکی از کشورهایی که میتواند در ناتو نقش مهمی ایفا کند٬ ترکیه است. چرا که جغرافیای ترکیه از سویی امکان اعمال کنترل بیشتر بر روسیه و دریای سیاه را در اختیار ناتو مینهاد و از دیگر سو٬ قرار گرفتن این کشور دریاپایه به عنوان نقطه تلاقی شرق و غرب٬ میتوانست بر آینده جهان اسلام نیز تاثیر بگذارد.
به ویژه با توجه به این که ترکیه در جنگ کُره قابلیتهای خود را نشان داده و به عضویت رسمی سازمان ملل هم درآمده بود. چنین شد که ترکیه در سال 1952 به عنوان سیزدهمین عضو ناتو انتخاب شد. جالب اینجاست که یونان هم در همین سال به عنوان عضو در ناتو قرار گرفته و با توجه به همسایگی ترکیه و یونان و ذهنیت تاریخی این دو کشور نسبت به همدیگر٬ پیداست که سیاستگذاران ناتو٬ خواهان آن بودهاند که این دو کشور را در یک جبهه قرار دهند.
پایگاه فرماندهی نیروی زمینی ناتو در شهر دریایی و استراتژیک ازمیر٬ پایگاه موشکی بالستیکی ناتو در کورهجیک ملاتیا و همچنین استفاده نیروهای ناتو از پایگاه هوایی انجرلیک در استان آدانا٬ مجموعهای از استعدادهای نظامی ناتو در ترکیه است که به طور همزمان از توان مداخله زودهنگام در بسیاری از حوزههای جغرافیایی پیرامون ترکیه برخوردار است.
ارتش ترکیه٬ پس از آمریکا٬ پرجمعیتترین ارتش کشورهای عضو ناتو است و تاکنون در پروندههایی نظیر افغانستان٬ عراق و کوزوو٬ ترکیه با اعزام نیرو٬ نقش خود را در ناتو ایفا کرده است.
از این گذشته٬ بسیاری از ژنرالها و دیگر مقامات نظامی و امنیتی ارتش و سرویس اطلاعاتی میت ترکیه در دورههای آموزشی واکنش سریع و آموزش فرماندهی ناتو در آلمان و بلژیک٬ شرکت کردهاند. برخی از تحلیلگران سیاسی و امنیتی ترکیه بر این باورند که این مساله – یعنی اعزام مقامات نظامی و امنیتی ترکیه به قرارگاههای ناتو- موجب آن شده که یک نیروی پنهان سیاسی – اقتصادی موسوم به گلادیوهای ناتو٬ راههایی برای نفوذ در ساختار امنیتی و اطلاعاتی ترکیه پیدا کنند.
ناتو و سنت سیاسی ترکیه
اگر چه جمهوری ترکیه در همان سالیان آغازین عمر خود٬ نزدیک شدن به غرب به ویژه اروپا و تبعیت از ناسیونالیسم افراطی آلمانی و ایتالیایی و مبارزه جدی با کمونیسم را در دستور کار خود قرار داد، اما پس از جنگ جهانی دوم٬ ترکیه در موقعیتی قرار گرفت که عملاً به یکی از اصلیترین ابزارهای کنترل غرب بر قدرت اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفته شد و در دوران جنگ سرد٬ ناتو به خوبی توانست از این ابزار بهره بگیرد.
یکی از مهمترین تاثیرات عضویت ترکیه در ناتو بر سنت سیاسی این کشور٬ برجسته شدن قشر نظامیان غرب گرا در شکل دهی سنت سیاسی و اجرایی و تحولات اجتماعی ترکیه بود. ژنرالهای مقتدر ناتو از آبشخور همین احساس قدرتی که از ناتو میگرفتند٬ در سال 1960 با یک کودتای نظامی قاطع٬ عدنان مندرس را از نخست وزیری کنار زده و او را در جزیره ایمرالی اعدام کردند و در سال 1980 میلادی نیز یک بار دیگر این تجربه را تکرار کرده و سنت اقتدار نظامیان و کوچک شمردن اراده مردم٬ مجلس و دولت بروکرات و اراده احزاب را در ذهن ترکیه جا انداختند.
بنابراین بدون تردید٬ عضویت ترکیه در ناتو بر روند قدرت گرفتن ژنرالها در این کشور تاثیر گذاشته و مردم را با مشکلات بزرگی روبرو کرد.
اسلامگرایان٬ کردها٬ چپها٬ علویان و هر طیفی که خارج از دایره تنگ و محدود تفکر کمالیستی قرار گرفت٬ از ضربات ژنرالها در امان نماندند، اما این همه ماجرا نبود و تاثیر منفی عضویت ترکیه در ناتو تنها بر معادلات سیاسی و داخلی تاثیر نگذاشت. بلکه موجب آن شد که عملاً ترکیه را در شرایطی قرار دهد که نقش این کشور در معادلات خاورمیانه و جهان اسلام زدوده شده و به طور کامل در اردوگاه غرب قرار بگیرد.
یعنی با وجود آن که ترکیه در جغرافیای جهان اسلام قرار داشت، اما عملاً کاری به مسائل منطقه نداشت و سیاستهای خود را بر اساس خواستههای آمریکا و ناتو تنظیم میکرد. این روند حتی تا دوران نجمالدین اربکان نیز ادامه داشت و نخستین اقدامات عملی جریان محافظهکاران اسلامگرای ترکیه در سپهر سیاسی این کشور برای بازگشت به متن تحولات مرتبط با بلوک شرق و جهان اسلام٬ همان اقداماتی است که در دوران اربکان صورت گرفت.
او اندیشه تقویت روابط ترکیه با ایران٬ پاکستان و چند کشور اسلامی دیگر را به عنوان یک تفکر مبنایی مطرح کرد و در برخی از محافل رسمی و غیررسمی نیز در مورد آمریکا و ناتو سخنانی بر زبان آورد که به مذاق ژرنالها خوش نیامد و به همین خاطر٬ ژنرالها در سال 1997 میلادی٬ او را نیز کنار زدند.
ناتو و آکپارتی
از سال 2002 میلادی به این سو و پس از تثبیت قدرت حزب عدالت و توسعه (آکپارتی) در ترکیه٬ دولتمردان آنکارا به این باور رسیدند که نباید همچون اربکان٬ در برابر ناتو گارد بسته بگیرند.
احمد داوود اوغلو رهبر سابق حزب عدالت و توسعه و نخست وزیر اسبق ترکیه از نظریهپردازانی بود که به برجسته سازی نقش ترکیه در ناتو اعتقاد داشت و بر این باور بود که عضویت در ناتو نه تنها برای ترکیه سپر دفاعی میآفریند٬ در عین حال میتواند به ابزار و شتابدهندهای برای تقویت روابط آمریکا و اروپا تبدیل شود.
اما حالا و پس از چندین سال تجربه آکپارتی و به ویژه پس از بحران سوریه٬ آنکارا رفته رفته به این نتیجه رسیده که عضویت در ناتو نمیتواند الزاماً برای ترکیه همچون یک ابزار فشار عمل کند.
بیاعتنایی دولت فعلی آمریکا به اهمیت ناتو٬ تحولات جدید نظام بینالملل و نزدیک شدن ترکیه به روسیه٬ همگی شواهدی هستند که تغییر موقعیت متقابل ترکیه و ناتو را به عنوان یک واقعیت جدید برجسته میکند.
اردوغان و اعضای اتاق فکر حزب عدالت و توسعه پس از کودتای نافرجام سال 2016 میلادی و همچنین پس از بحران سوریه٬ تا حد زیادی به عملکرد ناتو بدبین شدهاند و نمیخواهند همچون گذشته بر روی ناتو حساب باز کنند.
به همین خاطر در معادلات دفاعی و امنیتی ترکیه٬ به شکل همزمان٬ توجه به تامین تجهیزات نظامی و موشکی از روسیه و چین و همچنین تلاش برای رسیدن به خودکفایی در ساخت تسلیحات و ادوات نظامی٬ در استراتژی آکپارتی٬ جای گرفته است.
انتهای پیام/