«منشور اقتصاد در گام دوم» | علینقی خاموشی: «گام دوم» کارآمدسازی و استقرار عدالت است
علینقی خاموشی که سابقه فعالیت اقتصادی در بالاترین سطوح دولتی و خصوصی را دارد و ۲۷ سال رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، پیام رهبر انقلاب را ناشی از دوراندیشی و پیشتازی ذهنی و مدیریتی ایشان دانست که باید سریعتر و کاملا کارشناسانه؛ اجرایی شود.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، نامه اخیر رهبر معظم انقلاب به مردم و جوانان با عنوان «گام دوم انقلاب» باعث شد تا امیدها برای اصلاح اساسی مشکلات ساختاری و مدیریتی در 40 ساله دوم انقلاب پررنگ شود. تکرار عیوب ساختاری و متصلب شدن فضای مدیریتی باعث شده است تا از امکانات کشور استفاده بهینه نشده و بخشی عمده استعدادهای انسانی به خصوص در نسل جوان بلااستفاده بماند.
ساختار اقتصادی کشور به مسائل پاسخ نمیدهد و طولانی شدن مشکلات؛ و بدتر از آن عدم ترسیم چشمانداز روشن برای اصلاح آنها نه تنها بر اقتصاد موثر است، بلکه سرمایه اجتماعی را هم هدف گرفته و کلیت نظام را دچار مشکل میکند. برای بحث و بررسی درباره آنچه در چهار دهه اول انقلاب گذشت و آنچه باید در سالهای پیشرو بشود؛ به سراغ یکی از قدیمیهای اقتصاد ایران رفتیم که هم سوابق مدیریتی در دولت دارد و هم در بخش غیردولتی تجارب زیادی اندوخته است.
گفتگو با علی نقی خاموشی همواره جذاب است و به سختی میتوان دایره بحث را محدود به موضوع خاصی کرد. شاید بتوان گفت که خاصیت تجربه هم همین است و حتی در نظریههای دانشگاهی هم فرق است بین نظریاتی که از بررسی سریهای زمانی به روش دانشگاهی استخراج شدهاند با نظریههایی که متصدیان عملی اقتصاد تولید کردهاند. بسیار آرام و با طمانینه صحبت میکند، اما هرگاه بحث به علائق ذهنیاش نزدیک میشود به یکباره تغییر چهره داده و مصاحبه را گرم میکند. واپسین هفتههای سال 97 میگذرد؛ تحریمهای اقتصادی بازگشته و توفان ارزی در حال خاموش شدن است، و البته حاشیههای تحریم و نقش اروپا را پایانی نیست. به بهانه بازخوانی کلیت اقتصاد کشور باتوجه به نامه رهبر معظم انقلاب به مردم و جوانان و پیشبینی ایشان از سال 98 و برآوردی که از اوضاع اقتصادی کشور دارد گفتگویی هماهنگ شد که با روی باز پذیرفت.
مشروح این گفتگو در دو قسمت تقدیم خوانندگان خبرگزاری تسنیم میشود.
جناب آقای خاموشی با تشکر از اینکه قبول زحمت کردید، رهبر معظم انقلاب در پیامی مهم؛ مواردی بنیادی را برای اصلاح ساختار اداره کشور در دومین چهل سال انقلاب مشخص کردند. نقطه کانونی پیام رهبری را چه می دانید؟
بنده هم از دعوت شما تشکر میکنم و ممنون هستم که با منطق تحقیقی و پژوهشی و بهدور از هیجانزدگی به موضوعات میپردازید. از نظر این بنده ناچیز خدا؛ پیام رهبری عزیز انقلاب حضرت امام خامنهای(مدظله العالی)؛ ناکارآمدی ساختار کنونی برای آینده؛ اگرچه ممکن است در گذشتهها به طور نسبی کارآمد بوده باشد، اما برای آینده با تحولات متنوع دنیای جدید کارآمد و کافی نیست که نشان از ذهن جوان و خلاق ایشان دارد؛ را نشان میدهد و همچنین عدم رضایت ایشان از عدالت اجتماعی که مسالهای کلیدی است. در نهایت باید تمام کنشها و واکنشهای اقتصادی با هدف افزودن بر میزان عدالت باشد که هدف نهایی پیامبران است، و جمهوری اسلامی برای اقامه آن ایجاد شده است.
معظم له اشراف دقیقی بر کارکردهای ساختاری کشور داشته و همواره نشان دادهاند از زبدهترین کارشناسان هم جلوتر هستند و همواره گذشت زمان این را اثبات کرده است. اگرچه ایشان همواره فرصت دادهاند تا مردم و کارشناسان زمینه پذیرش مباحث را پیدا کنند و هرگز تلاش نکردهاند قدمی خلاف جمهوریت نظام بردارند. برای بنده و کسانی که بیشتر شاهد بحثهای خصوصی ایشان بودهایم؛ الان که خاطرات گذشته را مرور میکنیم؛ متوجه میشویم که کاش 10 سال زودتر سرنخ بحثها را گرفته و برای اصلاح روندها اقدام میشد، اما در هر صورت نباید زمان را از دست داد و نباید اجازه داد منویات آقا بیش از این معطل شود. اگر زودتر اقدام شده بود با گرفتاریها و رکود عجیبی که بر اقتصاد حاکم شده گرفتار نمیشدیم و با جمعیت قابلتوجهی از مردم که مشکل معیشت دارند رو به رو نبودیم. اینها زیبنده نظام اسلامی نیست و باید سریعتر رفع شود. به طور خلاصه؛ هم در بخش کارآمدی و هم در بخش عدالت، آنچه امام(ره) و آقا خواستهاند انجام نشده است. حتی در برخی حوزهها عقبگرد هم داشتهایم، اگر اینگونه نبود که نباید رکود بیسابقه فعلی را شاهد میبودیم.
اگر با این گزاره موافق هستید که با یکی از بی سابقه ترین رکودهای اقتصادی کشور رو به رو هستیم، لطفا بفرمایید؛ چرا و با چه شاخصهایی میتوان اقتصاد را درگیر رکود عمیق دانست؟
اقتصاد را با آمار و شواهد میتوان سنجید. شواهد و آمارهای اقتصادی هم البته در دل خود قابلیت تفسیر دارند، و ما با موجوداتی بیروح و بیجان طرف نیستیم. شاخصهای مربوط به سرمایهگذاری، سطح درآمدی و معیشت مردم و رشد اقتصادی به خوبی نشان میدهد که حال اقتصاد خوب نیست. ضمن اینکه برخی شاخصهای ظاهرا خوب هم با نگاهی کارشناسانه مشخص میشود که خوب نیستند و به نوعی مغلطه آماری روی داده است.
مثلا چه شاخصی؟
مثلا همین مثبت شدن تراز تجاری کشور که با افتخار سر دست گرفته و با آن هیاهو میکنند، بدون اینکه از ماهیت آن صحبتی شود.
یعنی تراز تجاری کشور مثبت نشده است؟
تراز تجاری کشور مثبت شده، اما تراز تجاری مگر غیر از صادرات کالا و خدمات منهای واردات کالا و خدمات است. هر دو با هم کاهش یافته، اما واردات بیش از صادرات کاهش یافته و مجموع آن مثبت شده است. وقتی صادرات و واردات با هم و همزمان کاهش پیدا می کند معنایی جز رکود ندارد. واردات که شر مطلق نیست. واردات اگر کالاهای واسطهای و سرمایهای باشد که به معنی تولید و سرمایهگذاری است و حتی اگر کالاهای نهایی هم باشد؛ به معنی وجود درآمد در کشور است و نشانی از ثروت مردم آن کشور دارد که میتوانند از بازارهای خارجی خرید کنند. ضمن اینکه جزئیات این کاهش واردات جلوههای جالبتری هم دارد که میشود به آنها پرداخت.
لطفا بیشتر توضیح دهید.
یک مثال ساده عرض میکنم. کسانی که میخواهند صادرات کنند با مشکل کانتینر و کشتی مواجه هستند. چون واردات کاهش یافته کشتیهای کافی به بنادر نمیآید تا صادرکنندگان بتوانند از کانتینرهای خالی شده استفاده کرده و کالایشان را صادر کنند و نوعی سهمیهبندی کانتینری توسط کشتیرانی جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است و این یعنی زیان صادرکننده. اقتصاد یک کل به هم پیوسته است و نمیتوان با بخشینگری با آن برخورد کرد. اما متاسفانه این بخشینگری و رشته رشته کردن مفاهیم اقتصادی را در بالاترین سطوح مدیریتی و تصمیمگیری شاهد هستیم که ناخودآگاه به مردم هم تسری پیدا کرده است.
شما به چند مصداق منفی اشاره کردید، اما توضیح ندادید که مشکل از کجا شروع شد و چرا به رکود کنونی وارد شدیم؟
این مساله داستان مفصلی است که بعید میدانم بتوان به اجمال به آن پرداخت. ما حدود 8 سال است که دکترین اقتصاد مقاومتی را داریم که رهبر معظم انقلاب برای اجرا ابلاغ کردهاند، و انتظار میرفت که تمام رویکردهای کشور در راستای آن چیده شود. اگر اینگونه شده بود رهبری انقلاب خواستار تغییر ساختار اداره کشور نمیشدند و معلوم است که اهداف کلان انقلاب چنانکه باید و شاید برآورده نشده است. نه از جوانان استفاده کافی میشود و نه شاهد پویایی و نشاط در تولید و اشتغال به خصوص در نسل جوان نیستیم. باید سیاستها با منطق اقتصاد مقاومتی نوشته شود، اما چنین چیزی را به هیچ وجه شاهد نیستیم و گویی سیاستگذاریها با منطق دیگری نوشته شده است.
چه منطقی؟
منطق تشتت و بیهدفی، با امید بستن به چیزهایی که ماهیتشان نامعلوم است. دولت مدام از سرمایهگذاری خارجی صحبت کرده و آنرا راهکار حل مشکلات اقتصادی داخلی عنوان کرده است. اما به یاد ندارم که در 6 سال گذشته گروهی از خبرگان اقتصادی برای جلب سرمایهگذاری خارجی به خط شده باشند. بنده به عنوان کسی که تجربهای طولانی و به زعم دیگران و نه خودم؛ موفق در این زمینه دارم حتی یک بار هم طرف مشورت نبودهام. بنابراین شاهد تکصدایی و عدم استفاده از خرد جمعی در اداره ذهنی و عملی اقتصاد بودهایم. دولتها باید از تمام ظرفیتهای فکری و مادی کشور برای خدمت به مردم استفاده کنند. معیشت مردم نباید وسیله بازیهای سیاسی و جناحی شود.
دولت انبوهی از اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی را در اختیار دارد و شاید فکر کرده است که از بضاعت انسانی و فکری کافی برخورداند و نیازی به مشورت بیشتر نیست.
هیچ انسان خردمندی نباید فکر کند که از مشورت بینیاز است، این نکته اول. اما نکته بعد، آیا نباید خروجی کار را دید. بله؛ برخی از این عده در اتاق بازرگانی و سایر بخشها بودهاند و متاسفانه عمدتا با حفظ سمت در بخش خصوصی به بخش عمومی کوچ کردهاند. میدانید این یعنی چه؟ یعنی معلوم نیست بخش خصوصی در کجا تمام میشود و بخش دولتی از کجا شروع میشود. این التقاط باعث میشود ناخودآگاه منافع عدهای بر منافع عامه سایه بیندازد و نظم و منطق اقتصادی کارها بههم بخورد، که به هم خورده است و کسی درباره آن اختلاف نظر ندارد. حرف اصلی بنده و کسانی که چارچوبمند میاندیشند این است که باید هر کسی پاسخگوی کارنامهاش باشد و نمیتوان و نباید آدرس غلط داد و از زیر بار پاسخ دادن فرار کرد. مردم و فعالان اقتصادی حق دارند روش مدیریتی مطلوب خود را انتخاب کنند و نمیتوان ظرفیتهای کشور را با تکصدایی که نتیجه مشخص و غیرقابل دفاعی هم داشته بلااستفاده گذاشت.
ادامه دارد...
انتهای پیام/