مروری بر سبک زندگی عموی پیغمبر اسلام(ص)/ مردی که تا آخرین لحظه عمر، موحد بود
ابوطالب مردی سخاوتمند و با دارایت و نفوذ بود و مردم او را به دانایی و عدالت میشناختند و تمام قبیلههای مکه از ایمان او به خدای یکتا آگاه بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نام مبارک حضرت امیرالمؤمنین امام علی بن ابیطالب علیه السلام که میآید، شخصیت و جایگاه حضرت ابیطالب خودنمایی میکند. پدر بزرگوار امام علی علیه السلام که از وقتی پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله هشت ساله بود، سرپرستی ایشان را بر عهده گرفته بود و تا پایان عمرش یکی از حامیان و مدافعان اصلی آن حضرت به شمار میرفت.
اما زندگی این شخصیت بزرگ اسلامی به عنوان عموی رسول خدا صلیالله علیه و آله و پدر امام علی علیه السلام نکات جالبی دارد که درباره آن کمتر شنیده یا خواندهایم. در این میان، یکی از نکات و پرسشهای اصلی درباره ایمان جناب ابوطالب است که در این مطلب روایتهای معتبر و مستندی را در این باره نقل کردهایم تا به این ترتیب از زندگی این مرد بزرگ بیشتر بدانیم.
خبرگزاری تسنیمدر گفتوگویی که با حجتالاسلام صادق ایرانشاهی، پژوهشگر دینی و مدرس حوزه علمیه انجام داده، به بررسی بخشهای کمتر عنوان شده در زندگی حضرت ابوطالب علیه السلام، پدر بزرگوار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پرداخته است. آنطور که این کارشناس دینی تأکید میکند: در میان روایتهای اسلامی که جستوجو میکنیم، نکات بسیار مهمی درباره شخصیت و ایمان ابوطالب به دست میآوریم. یکی از این روایتها که در کتاب شرح نهجالبلاغه نوشته شده، تأکید میکند که شک کردن در ایمان ابوطالب منجر به دخول در آتش جهنم میشود. چون شخصی در نامهای به امام رضا علیه السلام نوشت: «فدای شما شوم! من در اسلام ابوطالب شک کردم.» امام رضا علیه السلام هم در پاسخ او نوشت: «کسی که بعد از آشکار شدن حق، با پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان راه که میرود میبریم و به دوزخ داخل میکنیم و جایگاه بدی دارد.» و بعد از آن نوشت: «اگر تو ایمان ابوطالب را باور نداشته باشی، عاقبت تو جهنم خواهد بود.»
نکته دیگری هم در این باره در کتاب کمالالدین و تمام النعمة نوشته شده با این مضمون که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در جمعی فرمود: «به خدا سوگند! نه پدرم و نه جدم عبدالمطلب و نه هاشم و نه عبد مناف هیچ بتی را نپرستیدند.» مردم پرسیدند: «پس آنها چه میپرستیدند؟» آن حضرت فرمود: «به سمت کعبه نماز میخواندند و بر دین حضرت ابراهیم علیه السلام بودند.»
زندگی خانوادگی حضرت ابوطالب
برای آشنایی با سیره و منش پدر حضرت علی علیه السلام خوب است آشنایی کلی با زندگی ایشان داشته باشیم. زندگی خانوادگی حضرت ابوطالب چگونه بود؟
ابوطالب، پدر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و عموی پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله بود. او را با اسمهای دیگری هم صدا میزدند، مانند عبد مناف و یا عمران قرشی. پدر او عبدالمطلب و مادرش هم فاطمه دختر عمرو بود. ابوطالب شغل پر اهمیتی از پدرش به ارث برد، او بعد از عبدالمطلب مهماندار و آبرسان حاجیان شده بود؛ اما چون مرد تنگدستی بود ناچار شد این منصب مهم را به ازای بدهی که برادرش، عباس، داشت به او واگذار کند.
جناب ابوطالب چند فرزند داشتند؟
ابوطالب فقط یکبار ازدواج کرد و همسرش هم «فاطمه بنت اسد» بود. آنها پنج فرزند داشتند؛ چهار پسر و یک دختر. پسرهایشان به ترتیب طالب، عقیل، جعفر و علی نام داشتند که هر کدام حدود ده سال با دیگری فاصله سنی داشت. دخترشان هم «ام امین» نام داشت که همسر مردی به نام هبیره مخزومیشد. به این ترتیب، امام علی علیه السلام از لحاظ سن، کوچکترین پسر ابوطالب محسوب میشود.
گاهی عنوان میشود که جناب ابوطالب زندگی فقیرانهای داشتند. آیا چنین مطلبی صحت دارد؟
ابوطالب با وجود تنگدستیاش، همیشه مردی سخاوتمند و با دارایت و نفوذ بود و مردم او را به دانایی و عدالت میشناختند و تمام قبیلههای مکه او را قبول داشتند. به همین دلیل اگر اختلاف و مشاجرهای میان آنها ایجاد میشد برای قضاوت و یا راهنمایی به ابوطالب مراجعه میکردند و از او کمک میخواستند. ابوطالب هم در حین تمام قضاوتها همیشه عادلانه رفتار میکرد تا مراقب بود تا حقی ضایع نشود.
ظاهراً پدر حضرت علی علیه السلام، شاعر و سخنور هم بودهاند!
بله. او هنرهای دیگری هم داشت، از جمله اینکه سخنور و شاعر بود و امروزه اشعار او در مجموعهای به نام دیوان ابوطالب جمعآوری شده است. یکی از مشهورترین شعرهایش هم «قصیده لامیه» است که بعد از بعثت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله درباره آن حضرت سروده و حدود نود بیت است.
پشتیبان پیغمبر صلیالله علیه و آله
از ابوطالب به عنوان حامی و پشتیبان بزرگ پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله یاد شده است. چرا؟
ماجرای حمایت ابوطالب از پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله تنها به دوران پس از رسالت آن حضرت مربوط نمیشود. درواقع این ماجرا به زمان تولد و دوران خردسالی رسول اکرم صلیالله علیه و آله مربوط است. از جمله اینکه در کتاب منابع فقه شیعه نوشته شده که امام باقر علیه السلام فرمود: «ابوطالب برای رسول خدا صلیالله علیه و آله در روز هفتم تولد آن حضرت عقیقه کرد و آل ابیطالب را دعوت کرد. آنها گفتند: این چیست؟ ابوطالب گفت: این عقیقه احمد است. گفتند: برای چه او را احمد نامیدی؟ گفت: او را احمد نامیدم چون آسمانیان و زمینیان او را میستایند.»
بعد از وفات عبدالمطلب، پدربزرگ پیغمبر صلیالله علیه و آله، هم عبدالمطلب وصیت کرده بود که چون نوهاش، حضرت محمد صلیالله علیه و آله، یتیم بود بعد از وفات خودش، کفالت او را ابوطالب بر عهده بگیرد. به این صورت بود که حضرت محمد صلیالله علیه و آله در سن حدود هشت سالگی به خانه عمویش، ابوطالب، وارد شد و تحت سرپرستی ابوطالب و فاطمه بنت اسد قرار گرفت.
مژده راهب نصرانی به ابوطالب
آن زمان شغل ابوطالب چه بود؟
ابوطالب در آن دوران مانند بیشتر رؤسای قبیله قریش تجارت میکرد و از این راه مایحتاج زندگی خود و خانوادهاش را تأمین میکرد.
یکبار که برای تجارت به شام رفته بود حضرت محمد صلیالله علیه و آله را هم با خودش برد و در همین سفر تجاری بود که یک راهب نصرانی به نام بحیرا، حضرت محمد صلیالله علیه و آله را دید و بعد از گفتوگو با او به ابوطالب مژده داد که برادرزادهاش همان کسی است که در کتاب انجیل و تورات مژده آمدنش داده شده و آخرین پیغمبر خدا اوست.
این ماجرا میزان حمایت و پشتیبانی ابوطالب از برادرزادهاش را بیشتر کرد و این حمایتها تا پایان عمر او ادامه داشت.
چه شد که جناب ابوطالب سرپرستی حضرت علی علیه السلام را در دوران خردسالی آن حضرت، به نبی مکرم اسلام سپرد؟
در زمانی هم که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله با حضرت خدیجه سلامالله علیها ازدواج کرد، چون آن حضرت از تمکن مالی برخوردار شده بود و ابوطالب در تنگدستی به سر میبرد، پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله پیشنهاد کرد تا یکی از فرزندان او را برای مدتی سرپرستی کند و به این ترتیب بود که امام علی علیه السلام در خردسالی خود وارد خانه پسرعمویش، پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله، شد و تحت سرپرستی و تربیت آن بزرگوار قرار گرفت.
واکنش پیغمبر اسلام (ص) از شنیدن خبر وفات ابوطالب
ابوطالب در چه زمانی و چه شرایطی از دنیا رفت؟ آیا آن زمان مسلمان بود؟
بله. ابوطالب یکی از اولین افرادی بود که رسالت پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله ایمان آورد. تا اینکه با قلبی سرشار از ایمان به خدای یکتا در 26 ماه رجب سال دهم بعثت یعنی سه سال قبل از هجرت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله از مکه به مدینه، در حالی که بیشتر از هشتاد سال عمر کرده بود، از دنیا رفت.
یکی از فرصتهای مغتنم برای شناختن جایگاه ابوطالب در نزد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله زمانی است که آن حضرت خبر وفات او را شنید. نکته جالب این است که در روایتهای بسیاری که هم شیعه و اهل سنت به آن اشاره کردهاند نوشته شده که وقتی به پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله خبر دادند که ابوطالب از دنیا رفته است، این مصیبت باعث ناراحتی بسیار آن حضرت شد و بعد از آن بر بالای جنازه ابوطالب حاضر شد و دو طرف پیشانی او را چندین بار دست کشید بعد از آن فرمود: «ای عمو! زمانی که من کودک بودم تو بزرگم کردی، زمانی که یتیم بودم تو سرپرستیام کردی و زمانی که بزرگ شدم تو یاریام کردی. پس خداوند متعال به تو پاداش خیر بدهد.» بعد از آن به سمت جلوی تابوت ابوطالب رفته و فرمود: «ای عمو! تو صلهرحم را به نیکی بهجا آوردی و پاداش نیکی داری.»
ابوطالب، عاقد ازدواج پیغمبر صلیالله علیه و آله و حضرت خدیجه سلامالله علیها
ایمان جناب ابوطالب پیش از رسالت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله چگونه بود؟ آیا آن زمان، ایشان به خدای یکتا ایمان داشتند؟ چه شاهد و دلیلی آن وجود دارد؟
یکی دیگر از نکاتی که بزرگی شخصیت ابوطالب و جایگاه والای او را در نزد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله مشخص میکند، در زمان ازدواج پیغمبر صلیالله علیه و آله تداعی شده است، چراکه خطبه عقد ازدواج پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله و حضرت خدیجه سلامالله علیها را ابوطالب خوانده است، با وجود اینکه بقیه بزرگان قبیله قریش و مضر حضور داشتند. نکته جالبتر هم این است که در ابتدای خطبه عقد، خداوند متعال را با اوصافی که یکتاپرستان خطاب میکنند یاد کرده و خودش را هم به حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام منسوب کرده است.
این ماجرا هم مورد تائید علمای شیعه و اهل سنت است که ابوطالب در روز ازدواج پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله و حضرت خدیجه سلامالله علیها این خطبه ر ا خوانده است که: «سپاس خدای را که ما را از نسل ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و برای ما خانهای نهاد که مردمان گرد او طواف کنند و همچنین حرم امنی که از اطراف جهان نعمتها به سوی آن میآورند؛ و ما را در دیار خود بر مردم فرمانروا قرار داد.»
و بعد از آن گفت: «این برادرزاده من محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب با هیچیک از مردان قریش سنجیده نشود جز آنکه برتری یابد و با هیچکس از آنان قیاس نگردد، جز آنکه بزرگتر آید اگرچه از مال دستش تهی است (اما این نقص نیست) زیرا که مال نصیبی ناپایدار و سایهای زودگذر است؛ و اکنون او را به همسری با خدیجه رغبتی است و خدیجه را به ازدواج با او شوقی. آنچه از مهریه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود، چه نقدینه و چه بر ذمه و او دارای موقعیت حساسی است شخصیت و مرتبهای والا و رفیع دارد.»
جایگاه و منزلت جناب ابوطالب در کلام معصومین علیه السلام
در میان روایتهای اسلامی که جستوجو میکنیم، نکات بسیار مهمی درباره شخصیت و ایمان ابوطالب به دست میآوریم. یکی از این روایتها که در کتاب شرح نهجالبلاغه نوشته شده، تأکید میکند که شک کردن در ایمان ابوطالب منجر به دخول در آتش جهنم میشود. چون شخصی در نامهای به امام رضا علیه السلام نوشت: «فدای شما شوم! من در اسلام ابوطالب شک کردم.» امام رضا علیه السلام هم در پاسخ او نوشت: «کسی که بعد از آشکار شدن حق، با پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان راه که میرود میبریم و به دوزخ داخل میکنیم و جایگاه بدی دارد.» و بعد از آن نوشت: «اگر تو ایمان ابوطالب را باور نداشته باشی، عاقبت تو جهنم خواهد بود.»
نکته دیگری هم در این باره در کتاب کمالالدین و تمام النعمة نوشته شده با این مضمون که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در جمعی فرمود: «به خدا سوگند! نه پدرم و نه جدم عبدالمطلب و نه هاشم و نه عبد مناف هیچ بتی را نپرستیدند.» مردم پرسیدند: «پس آنها چه میپرستیدند؟» آن حضرت فرمود: «به سمت کعبه نماز میخواندند و بر دین حضرت ابراهیم علیه السلام بودند.»
روایت دیگری هم درباره ابوطالب در کتاب بحارالانوار نوشته شده با این مضمون که امام جعفر صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود نقل فرموده است که یک روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد نشسته بود و مردم در اطراف ایشان جمع شده بودند. یک نفر از بین جمعیت بلند شد و گفت: «ای امیرالمؤمنین! چطور میشود که تو در جایگاه و مقام بسیار والایی در پیشگاه خداوند متعال هستی، اما پدرت در آتش و عذاب است؟!» امام علی علیه السلام هم در پاسخ فرمود: «خدا زبان تو را ببرد! قسم به خدایی که محمد صلیالله علیه و آله را به پیامبری برگزید، اگر پدرم تمام گناهان مردم گناهکار روزی زمین را شفاعت کند، خدا شفاعت او را قبول میکند. مگر ممکن است که پدرم در آتش و عذاب باشد در حالی که فرزند او تقسیمکننده بهشت و جهنم باشد؟! قسم به خدایی که محمد صلیالله علیه و آله را به پیامبری مبعوث فرمود، شکی نیست که پدرم در روز قیامت تمام انوار مخلوقات را خاموش و بیاثر میکند، جز چند نور: نور محمد صلیالله علیه و آله و نور من و نور حسن و نور حسین و نور نه فرزند از اولاد حسین. چراکه نور پدرم، ابوطالب، از نور ماست و خداوند آن را دو هزار سال قبل از آفرینش آدم آفریده است.»
ماجرای شعب ابوطالب
یکی از موقعیتها در تاریخ صدر اسلام که نام جناب ابوطالب بهخوبی میدرخشد، ماجرای شعب ابوطالب است. این رویداد چه زمانی و چرا اتفاق افتاد و نقش و جایگاه پدر حضرت علی علیه السلام در آن چه بوده است؟
کوههای مکه بسیار فراوان هستند و در بین این کوهها، درهها و سرزمینهایی وجود دارد که در گذشته هر گروه از مردم به همراه قبیلهشان در یکی از درهها ساکن میشدند و به این درهها، شعب میگفتند.
شش سال بعد از بعثت رسول خدا صلیالله علیه و آله هم مشرکان مکه تصمیم گرفتند که آن حضرت را به قتل برسانند و با بهانههای مختلف، مسلمانها را آزار میدادند. آن زمان، همه مسلمانها در پناه و تحت سرپرستی ابوطالب و حمزه، عموی دیگر پیغمبر صلیالله علیه و آله، بودند. وقتی آزار مشرکان به نهایت رسید، پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله به همراه خانوادهاش و همه مسلمانها به یکی از درهها در فاصله حدود سیصد متری شرق کعبه رفت و چون این گروه از مردم، تحت حمایت و سرپرستی ابوطالب بودند، آن منطقه به نام شعب ابوطالب مشهور شد.
مسلمانها در شعب ابوطالب به مدت سه سال در محاصره اقتصادی مشکان مکه قرار داشتند و داد و ستد با آنها از هر نظر ممنوع شده بود. به همین دلیل د راین مدت سختیهای بسیاری از جمله گرسنگی و قحطی را تحمل میکردند. ابوطالب هم در این زمان خدمتهای زیادی به اسلام و پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله کرد. از جمله اینکه مشرکان قصد جان پیغمبر صلیالله علیه و آله را داشتند و ابوطالب هر بار فرزندش، امام علی علیه السلام را تشویق میکرد تا در جای رسول خدا صلیالله علیه و آله بخوابد و به این ترتیب جان او را حفظ کند. از طرف دیگر در همان زمان افرادی از قبیله بنیهاشم و بنیمطلب، به غیر از ابولهب که راضی به کشتن رسول خدا صلیالله علیه و آله نبودند، همگی به ابوطالب پیوستند و او شعری در مدح و ستایش قومش سرود و آنها را در دفاع از حریم پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله تشویق کرد. تحمل گرسنگی و آزار و اذیت مشکان هم از دیگر مشکلاتی بود که ابوطالب با آن مواجه میشد و ایمانش به این وسیله، محک میخورد و او از تمام امتحانهای الهی موفق بیرون میآمد. ماجرای شعب ابوطالب تا سال نهم بعثت طول کشید و یک سال بعد از آن ابوطالب با کوله باری از اعمال خیر از دنیا رفت.
انتهای پیام/