بهار ۹۸| بهار در موزه حمام بزرگ رهنان اصفهان؛ رسوم فراموش شده حمام‌ها+ تصاویر


بهار 98| بهار در موزه حمام بزرگ رهنان اصفهان؛ رسوم فراموش شده حمام‌ها+ تصاویر

مجموعه تاریخی حمام بزرگ رهنان پذیرای گردشگران نوروزی در اصفهان است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، حمام بزرگ رهنان گرمابه دو قلو با مساحتی بالغ بر یک هزار و 400 متر مربع مشتمل بر حمام بزرگ و حمام کوچک است. به این صورت آقایان و بانوان می‌توانستند در تمام اوقات روز از حمام استفاده کنند، حمام بزرگ از غروب تا طلوع روز بعد در اختیار آقایان و در طول روز در اختیار بانوان و حمام کوچک برعکس بود.

ورودی‌ها هم کاملاً از یکدیگر مجزا هستند و در دو معبر متفاوت بنا شده‌اند تا رفت و آمد زنان و مردان جدا باشد. زمین گرمابه، زمینی وسیع و خوش قواره و بدون هیچ قناسی است و ورودی آن یک هشتی زیبا که با راهروی طویل پر پیچ و خمی که شاخصه‌ گرمابه‌های سنتی است و برای تنظیم دمای هوای بیرون و درون گرمابه طرح ریزی شده است و به سر بینه‌ای بی‌همتا می‌رسد.

وارد موزه حمام بزرگ رهنان شدم، مجسمه‌های انسان نما توجه هر تازه واردی را به خود جلب می‌کند. مجسمه‌هایی که هر کدام یادآور آداب و رسومی است که در حمام‌ها انجام می‌شد و اکنون هیچ خبری از آنها نیست. به دیوارهای حمام هم تابلوهایی نصب کرده بودند که آداب آن زمان را در قالب تصویر نشان می‌داد. تابلوهایی که به نسل جدید می‌گفت: در گذشته حمام حنابندان داماد، حنابندان عروس، حمام زایمان، حمام چله بران و ... وجود داشته و هر کدام با آیین خاصی برگزار می‌شده است.

آن روزها، حمام‌ها فقط حمام نبودند

بازدیدکنندگان موزه حمام را مسافران و اصفهانی‌هایی تشکیل می‌دادند که تا کنون نام حمام رهنان را نشنیده بودند. برخورد بازدیدکنندگان جالب بود، بعضی‌ها از همان بدو ورود با مجسمه‌ها عکس می‌انداختند و توجهی به قدمت و باطن حمام نداشتند. البته افرادی هم بودند با دقت به مجسمه‌ها و تابلوهای دیوارکوب نگاه می‌کردند و با هم صحبت می‌کردند.

خانم مسنی که از خوزستان به همراه خانواده‌اش به موزه آمده بود، با دیدن تابلوها گفت: من بعضی از این رسوم را مانند حنابندان عروس و داماد، حمام زالون را به یاد دارم. خانمی در تأیید وی گفت: اکنون هم بعضی از آنها مانند حمام زایمان یا چله‌بری وجود دارد ولی نه مثل سابق، در خانه همه حمام هست و در خانه خودشان حمام می‌روند. یکی دو خانواده اصفهانی هم بودند که اولین بار بود نام موزه حمام رهنان را شنیده بودند و برای بازدید آمده بودند.

 از یکی از مسن‌ترین افراد بازدیدکننده حمام بزرگ رهنان در مورد مهجوری حمام پرسیدم، گفت: حمام رهنان زیاد برای مردم شناخته شده نیست و به خاطر همین، خیلی‌ها از وجود آن مطلع نیستند.

از آقای احمدی خواستم تا از آداب و رسوم حمام قدیم برایمان بگوید. وی اینگونه شروع کرد: برای دیروزهایی که خیلی هم دور نیست، حمام فقط حمام نبود؛ بلکه مراسمی مانند سلمانی، مطب دندان پزشکی، مجلس خواستگاری در آنجا انجام می‌شد.

حمام آن روزها  مثل امروز حمام‌های لحظه‌ای نبود، ادب و آداب داشت. گاهی برای زائر حمام می‌گرفتند، گاهی برای عروس. گاهی داماد را قبل از عروسی به حمام می‌بردند. گاهی تنها گل می‌ریختند و گلریزان راه می‌انداختند. در بعضی مناطق حمام گاهی نقش غسالخانه را هم بازی می‌کرد.

وی با نگاهی مختصر و کوتاه به این رسوم که تنها نامی از آنها در خاطره‌ی بزرگترها برجا مانده و دیگر اثری از آنها نیست، گفت: حمام‌های مختلفی با عناوین حنابندان داماد، حنابندان عروس، حمام زایمان، حمام عافیت، حمام زیارت، حمام پایان عزا، حمام چله بری، حمام گلریزان...وجود داشت.

حمام گلریزان

احمدی در مورد این رسم گفت: مراسمی زیبا و باشکوه که تصور انجامش، هوش از سر می‌رباید. حمام را به مدت هفت تا ده روز آذین می‌بستند و گل سرخ سر و روی حمام می‌ریختند. آب خزینه را نو می‌کردند و خروارها گل سرخ در آب می ‌ریختند تا مردم تن به آب و گل بسپارند و با شربت و شیرینی و موسیقی از آنها پذیرایی می‌کردند.

حنابندان عروس

وی توضیح داد: حنابندان عروس مفصل‌تر بود. خانواده داماد شب قبل از عروسی در هفت چهل جام برنجی حنا خیس می‌کردند و روی هر کدام سکه‌ای می‌گذاشتند و آنها را خوانچه می‌کردند و به خانه عروس می‌فرستادند. روز حنابندان، عروس باید اول خودش را پاک و پاکیزه می‌کرد بعد با همان حنای تعارفی، دست و پا و ناخن هایش را حنا می‌گذاشتند و آخر سر هم کف پایش را با حنا نقش و نگار می‌کشیدند.

حنابندان داماد

احمدی افزود: صبح روز عروسی، داماد همراه با ساقدوش‌هایش به حمام می‌رفته، آنجا استاد دلاک بعد از شست‌وشوی ویژه و سفارشی، دست‌های داماد را از نوک انگشتان تا آرنج و پاهایش را از سر زانو تا نوک انگشتان و ناخن‌ها حنا می‌گذاشت. اگر داماد سن و سالی داشت، محاسن او را هم حنا می‌بستند.

حمام زایمان یا زالون

وی در مورد حمام زایمان گفت: همه می‌فهمند نوزادی پا به دنیا گذاشته است. اگر دختر باشد هفت روز اگر پسر باشد ده روز دیگر حمام زایمان مادر برگزار می‌شد. روز قبل از حمام با مخلوطی از نخود و زرده تخم مرغ کمر، سر و مغز زائو را می‌پیچند تا برای فردا قوت بگیرد. بعد هم بقچه حمام را می‌بندند و روز بعد، بقچه به بغل راهی حمام می‌شوند. مرتب اسفند دود می‌کردند و برای کور شدن چشم حسودان دعا می‌خواندند. در گرمخانه جای گرم و نرم و مناسبی را برای زائو و به صلاحدید دلاک در نظر می‌گرفتند. دلاک، زائو را مشت و مال می‌داد. بعد آب نافش را می‌گرفت. چرا که معتقد بودند آب و مایعاتی که از زایمان تا روز حمام خورده همگی درون نافش افتاده است. بعد هم شستشوی معمولی و بزک و پایان کار. سپس  زائو را با سلام و صلوات به خانه بر می‌گردانند.

حمام چله بری

احمدی ادامه داد: چهل روز بعد از تولد نوزاد، زائو و نوزادش را به حمام می‌بردند و دلاک با جام چهل کلید، آب چله یا همان آب دعا بر سرشان می‌ریخت تا بچه صبور شود. سپس دلاک تشتی می‌آورد و چهل مشت آب که نام امامان و حمد و سوره بر آن خوانده توی آن می‌ریخت. بعد شانه‌ای چهل دندانه، نه کمتر نه بیشتر را چهل مرتبه به آب می‌زد و هر بار صلوات می‌فرستاد و این آب چله را با جام چهل کلید بر سر مادر و نوزادش می‌ریخت.

حمام عافیت

وی در این باره گفت: حمامی که پس از بهبود کامل بیمار انجام می‌شد، حمام عافیت بود.  پس از بهبودی کامل، بیمار را برای رفع کسالت بیماری با دقت و احتیاط بسیار به گرمابه می‌بردند و تن و بدنش را می‌شستند و مراقب بودند بیمار در جایی از گرمابه بنشیند که در معرض باد قرار نگیرد و سپس او را با احتیاط به خانه می‌بردند.

حمام پایان عزا و سوگواری

احمدی تعریف کرد: در گذشته سوگواران و خویشاوندان میت به نشانه سوگ، تا مدتی جامه سیاه می‌پوشیدند و به مجلس جشن و شادی نمی‌رفتند و در شش ماه تا یک سال، سیاه‌پوش می ماندند. تا اینکه یکی از دوستان ریش سفید خانواده‌ سوگوار از زن و مرد، قواره‌ای از پارچه نبریده که از حیث رنگ و شمایل مناسب با سال و وضعیت آنان بود، می‌فرستاد. به این پارچه‌ها، خلعتی می‌گفتند. این آدم اگر پسر داشت، پسرهای خود را مأمور می‌کرد که هریک همسالان خود را به حمام ببرد و آنها را حنا ببندد و از عزا در آورد. در حمام رخت‌های سیاه را می‌کندند و به جای آن، رخت معمولی می‌پوشیدند و از سیاه بیرون می‌آمدند.

وی افزود: داستان این حمام‌ها با آداب و رسوم و آیین‌های خاصشان حکایت‌ها دارد. برخی رنگ عوض کرده‌اند و برخی رنگ باخته‌اند از بعضی فقط نامی مانده و خاطره‌ای و بعضی دیگر حتی نامی هم ندارند که روایتی داشته باشند. چراکه دیگر نه حمامی هست و نه استاد حمامی و نه استاد دلاکی و نه جامه داری؛ هر چه هست، تنها اتاقکی کاشی شده است با یک دوش و پرده‌های مشمایی که گرمخانه را از بینه جدا می‌کند.

انتهای پیام/ ز

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon