روایت کدخدایی از کتابی درباره نفوذ آمریکا در ایران دوره پهلوی
عباسعلی کدخدایی در یادداشتی با استناد به سخنان یکی از خلبانان رژیم پهلوی، روایتی از نفوذ آمریکائیها در بخشهای مختلف حکومت و مراکز نظامی ایران دوره پهلوی را مطرح میکند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، عباسعلی کدخدایی، استاد دانشگاه تهران و سخنگوی شورای نگهبان در یادداشتی که به مناسبت 12 فروردینماه، روز جمهوری اسلامی ایران نوشته است با استناد به سخنان یکی از خلبانان رژیم پهلوی، روایتی از نفوذ آمریکائیها در بخشهای مختلف حکومت و مراکز نظامی ایران دوره پهلوی را یادآور میشود.
متن یادداشت وی به شرح ذیل است:
باسمه تعالی
12 فروردین روز جمهوری اسلامی ایران است. روزی که مردم ایران با رای واحد نظام جدیدی را بر اساس آرمانهای دیرپای خود پیریزی کردند. بدون تردید ظلم رژیم ستمشاهی و جنایات بیشمار آن از جمله عوامل محرکهای بود که اکثریت قریب به اتفاق مردم هیچ تردیدی در کنار زدن آن نداشتند.
این روزها مشغول مطالعه کتابی بودم در خصوص وضعیت نیروهای مسلح دوره طاغوت که در آن زمان شاه و سردمداران وقت، بسیار به آن میبالیدند. کتاب در برگیرنده خاطرات یکی از فرماندهان عالی رتبهای است که پس از چهار دهه آنها را بازگو میکند.
"سپهبد آذربرزین" دلیلی بر خلاف گفتن ندارد، نه انتظاری از جمهوری اسلامی دارد و نه نگرانی از سرزنشهای احتمالی، اگر چه ممکن است گاهی اوقات به وادی اغراق کشیده شود. با این حال خواندن آن را به همه علاقهمندان به تاریخ معاصر و مخصوصا جوانان و نوجوانانی که دوره رژیم ستمشاهی را درک نکرده و ممکن است تصویر دیگری از آن دوران در ذهن داشته باشند، توصیه میکنم. معرفی مختصری از کتاب به همراه نقل قولهایی از آن در ادامه میآید:
یک کتاب، یک نظر!
اخیراً کتاب فرماندهی و نافرمانی که بخشی از تاریخ شفاهی ایران است از سوی آقای دهباشی به من هدیه شد. من هم که اصولاً علاقهمند به کتابهای تاریخ، مخصوصاً تاریخ معاصر هستم و با ولع آنها را میخوانم، مدتی مشغول خواندن این کتاب شدم. کتاب در برگیرنده خاطرات سپهبد خلبان شاپور آذربرزین است که سالها جانشین فرماندهی نیروی هوایی در دوره طاغوت بوده و البته از معتمدان شاه به نحوی که کارهای خاص مستقیماً از سوی شاه به او سپرده میشده است. اگر چه گاهی اوقات احساس میشود در بیان مطالب اغراق صورت گرفته لیکن بسیاری از آنها قرین به صحت است مگر در مواردی که گوینده اطلاعات کافی نداشته است. دلیلی هم بر خلاف گفتن گوینده در بیان واقعیات پشت پرده رژیم شاه وجود ندارد، چون نه وابستگی به جمهوری اسلامی ایران دارد و نه دیگر منتظر پست و مقامی است و البته از اینکه هر از گاهی مطالبی را نیز علیه نظام اسلامی بیان کند، ابایی ندارد.
خاطرات سپهبد آذربرزین نشان میدهد کشور در رژیم گذشته چطور به آمریکا وابستگی داشته و فرماندهان نظامی نیز از خود استقلال عمل زیادی نداشتند. به گفته او جاسوسان آمریکایی در دربار و بین فرماندهان نظامی حضور پر رنگی داشتند، به نحوی که نه تنها فرماندهان بلکه خود شاه در اداره امور ارتش اختیار چندانی نداشتند.
سپهبد آذربرزین افشا میکند که آمریکاییها به وسیله شنود مکالمات و گفتگویهای مقامات دربار و از طریق نفوذ در نزدیکان دربار، شاه و سران رژیم را کنترل میکردند.
جانشین فرماندهی نیروی هوایی رژیم شاه صریحاً عنوان میکند که خرید برخی سلاحهای نظامی غالباً غیر قابل استفاده به ایران از طریق نفوذ بر فرماندهان مانند طوفانیان و پرداخت رشوه به آنها، به کشور تحمیل شده بود. او حتی افشا میکند که در آن دوران مستشاران آمریکایی، از استفاده از برخی سلاحهای پیشرفته از جمله سلاحهای لیزری با پنهان کردن آنها در انبارهای غیرمرتبط جلوگیری میکردند.
سپهبد آذربرزین در میان خاطرات خود از فساد گسترده اخلاقی در بین مقامات و عدم شایستگی بسیاری از مقامات از جمله فرماندهان عالی رتبه ارتش همچون ازهاری، ربیعی، طوفانیان و ... پرده بر میدارد و واقعیات پشت پرده رژیم شاه را افشا میکند. به گفته او علیرغم ظاهر خشک و خشن نظامی فرماندهان آن دوران، بینظمی وسیعی در نیروهای مسلح حاکم بود و مقامات در مواقع بروز بحران به آمریکا و اسرائیل متوسل میشدند و فرماندهان نظامی از خود اختیاری برای کنترل بحران نداشتند.
مطالعه خاطرات سپهبد آذربرزین که به همت آقای دهباشی تنظیم شده به جوانان و نوجوانان مخصوصاً توصیه میشود. کسانی که دوره طاغوت را ندیدند، ملاحظه کنند که چگونه ایران اداره میشده است و وابستگی شاه به آمریکاییها تا چه اندازه بوده و اینکه هیچکدام از سران و فرماندهان نگران مردم و کشور نبودند بلکه به دنبال خوشگذرانی و حیف و میل اموال مردم بوده و منافع و منابع ملی را چوب حراج زده بودند.
با هم بخشهایی از خاطرات معاون فرماندهی نیروی هوایی در دوره طاغوت را میخوانیم:
- یکی دیگر از مشکلاتی که شاه در اداره امور ارتش داشت، قبول توصیههای بیمعنی سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بود. کارهای نظامی و تصمیماتی که باید برای نجات مملکت بگیرد، بدون استثنا دستورات و انتصاباتی بود که با نظر سفیر آمریکا و سفیر انگلیس ابلاغ میشد. (ص 582)
- سالیوان (سفیر آمریکا) صبح ساعت نه شرفیاب شد، گفت مردم به خاطر او (تیمسار نصیری) به خیابان ریختند، تو میخواهی نخست وزیرش کنی؟ اصلاً (شاه) نپرسید چه کسی به تو گفت؟ نپرسید تو از کجا میدانی؟ مگر اینکه خودش با او مشورت کرده باشد. تمام سیستم اتاق خوابش و دفترش و محل کارش شنود گذاری شده بود. نیروی هوایی هم شنودگذاری بود. (ص 534)
- بازار ایران میدان دلالی ارتشبد طوفانیان، سود سرشاری را برای صنایع تولیدی کارخانجات آمریکا در بر داشت و رقابت بین کارخانهها به گونه حقارت بار و پست انجام میگرفت. (ص 269)
- ما اولین قطعهای که رفتیم دنبالش بسازیم، دسکهای ترمز (F4) بود که من با صنایع هواپیمایی صحبت کردم، مرحوم اشعری از افسرهای خیلی خوب فنی بود. او گفت میسازم و ساخت و آورد. مستشار آمد گفت نمیتوانید استفاده کنید، گوش نکردیم، سفیر آمریکا به اعلیحضرت گفت استفاده نکنید، اعلیحضرت هم گفت سفیر گفته استفاده نکنید، بگذارید برای ذخیره جنگی. (ص 569)
-گفتم من دیگر نمیتوانم این شرایط را تحمل کنم، این شبیه ساز 6میلیون دلاری را 26 میلیون قرارداد بسته، این ربیعی نیز دارد هواپیمای پی3 میگیرد، ما هواپیمای پی3 نمیتوانیم بگیریم.... به او گفتم اینها زیر سر مستشار است. میدانید اعلیحضرت چه گفت؟ به من گفت برو به سفیر آمریکا بگو این مسخره بازیها چیست؟ هر وقت این را میگفت میفهمیدم یعنی چه. یعنی دیگر دخالت نکن. من که نمیرفتم پیش سفیر آمریکا. (ص 184)
ازهاری نمونهاش بود دیگر.دو تا داماد داشت، هر دو عضو "سی. آی.ای" بودند. به علت بیکفایتی برش داشتند اما دوباره برش گرداندند و گذاشتندش رئیس ستاد ارتش، گذاشتندش نخست وزیر. (ص 209)
انتهای پیام/