چینش اکران نوروزی؛ یک اشتباه یا ترکیب از پیش طراحی شده/ وقتی رقابت تهیهکنندگان جایگزین رقابت فیلمها میشود
چینش فیلمها برای اکران نوروزی هر سال حاشیههایی به همراه دارد اما امسال این حاشیهها از برخی معادلات پنهان در چرخه اکران پرده برداشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مافیای قدرت چیز پیچیدهای نیست تنها کافی است یک روند انحصاری را بدون نظارت در عرصهای رها کنیم تا کمکم ریشه بدواند و مالک آن ناحیه از قدرت شود، قدرتِ بدون نظارت همواره به دنبال انحصار است. چرخه اکران را هم اگر به یک مثلث تشبیه کنیم یک ضلع آن به تولیدکننده بر میگردد، ضلع دیگر توزیع است و ضلع سوم به سینماداران اختصاص پیدا میکند. در این چرخه هر ضلع میتواند به مثابه ناظر سایر اضلاع در نظر گرفته شود و معیاری بر عملکرد درست اضلاع دیگر باشد.
حال فرض کنید یک نفر هم تولید کننده باشد، هم توزیع کننده و هم سینمادار. چه محصولی از این چرخه بیرون خواهد آمد؟ شخصی که هر سه ضلع این مثلث را دارا باشد میتواند تصمیم بگیرد که چه کالای فرهنگی را برای جامعه ارائه دهد و در اینجا تنها اهرمی که میتواند به عنوان اهرم بازدارنده برای این چرخه قدرتِ انحصارطلب معرفی شود اهرم دولتی است؛ اما تصور کنید همین فرد عضو شورای عالی اکران در سینما هم باشد! آنوقت است که میتوان گفت هر فیلمی که بخواهد میسازد و هر فیلمی که بخواهد را روی پرده اکران میبرد. نتیجه همین عملکرد انحصاری، تولید فیلمهایی مانند «رحمان 1400» میشود و اگر این روند با انتقاد هم روبه رو شود همین قدرت انحصار طلب با ارتباط و در اختیار گرفتن برخی از رسانههای به اصطلاح مستقل موضوعات انتقادی را به شکل دیگری روایت میکند.
این روزها در هر جای سینما که کند و کاو میکنی نام علی سرتیپی شنیده میشود و مشخص نیست چه کسی میتواند جلوی این انحصار را بگیرد. اما اگر تنها به اکران نوروز توجه کنیم نام دیگری هم به چشم میخورد و آن سید جمال ساداتیان است که او هم به تنهایی از ویژگیهای ذکر شده برخوردار است. تولید کننده، توزیع کننده و سینمادار است و بدیهی است که بتواند در جوامع صنفی سینما نقشآفرینی کند. حال این ترکیب دو نفره را در اکران نوروزی سینما در نظر بگیرید، آن وقت سهم فیلمهای این دو تهیهکننده از سینما به شکل زیر در میآید:
اما چطور این فروش اتفاق میافتد؟ خب به طور حتم فیلمی که به سینمادار تعلق دارد سانس بیشتر در ساعات بهتری خواهد داشت و سایر فیلمها در حاشیه اکران قرار میگیرند. بخشی از مخاطبان فضای فعلی سینما بهدنبال دیدن فیلم خاصی به سینما نمیآیند و تنها ساعتی در روز را به سینما اختصاص میدهند و اینکه چه فیلمی در آن ساعت به خصوص در دسترس آنهاست سینماداران و توزیعکنندگانند که تصمیم میگیرند. در نهایت با ادامه این روند تماشاگر (نه مخاطب حرفهای) سینما را به دیدن گونههای خاصی از فیلم عادت میدهند و بعد ادعا دارند که سلایق مخاطب تغییر کردهاست، شاید سلیقهسازی اصطلاح بهتری برای این روند باشد؛ فرآیندی که در کنار فقدان منتقد موثر در جامعه به سمت فضای فعلی سینما حرکت میکند و آنچیزی میشود که در حال حاضر آن را روی پردههای سینما میبینیم.
این قدرتهای انحصارطلب در سینما بیش از محتوا به منافع اقتصادی سینما میاندیشند و وقتی بهره اقتصادی یک کار کمدی در سطوح «رحمان 1400» دیده میشود نشانه مثبتی است برای تهیهکننده که همین رویه را ادامه دهد تا بهره اقتصادی لازم را داشته باشد و چون خود تولید کننده، توزیعکننده و سینمادار است میتواند به راحتی همین روند را ادامه دهد.
انتهای پیام/