برگزیت، زمانی که انگلیس در برابر اروپا زانو زد
برگزیت نقطه پایانی است بر ۶ دهه بازی انگلیس با مال و روان اروپای خشکی و نشانهای بر تثبیت قدرت اقتصادی آلمان در قاره اروپا است.
انگلیس و اتحادیه اروپا برای اروپاییان معنایی غیر از توالی دو نام دارد. انگلیسیها هیچ فرصتی را برای تضعیف اروپای خشکی از دست ندادهاند و اروپاییها هم به هر بهانهای از انگلیسیها انتقام گرفتهاند، حتی اگر در حد محرومیت 10 ساله تیمهای انگلیسی پس از یک حادثه فوتبالی باشد. اما برگزیت داستان جدیدی است که نشان میدهد برای اولین بار در دو قرن اخیر؛ دم پادشاهی متحد زیر تبر دولت های اروپایی قرار گرفته است.
برگزیت نشان دهد که شارل دوگل رئیس جمهور فقید فرانسه درست می گفت که؛ انگلیسیها به پیمانی نمیپیوندند مگر اینکه بخواهند آنرا متلاشی کنند. دوگل شش بار پیوستن انگلیس به اروپا را وتو کرد، اما جانشینانش؛ توان و دوراندیشی دوگل را نداشتند و تحت تاثیر اغواهای روشنفکرانه بر دو قرن خصومت انگلیس چشم بسته و جواز به ورود روباه پیر دادند. جامعه زغال سنگ و فولاد اروپا(European Coal and Steel Community) تلاشی از طرف اروپاییها برای از بین بردن زمینههای شکلگیری جنگ و تنش پس از جنگ خانمانسوز دوم بود که در 18 آوریل 1951 تأسیس و در 23 ژوئیه 2002 جای خود را به اتحادیه اروپا داد، یا به عبارتی بخشی از اتحادیه اروپا شد. و حالا تلاش انگلیسیها برای نابودی آن به بنبست رسیده است.
انگلیسیها نه اروپایی را میپسندند که ذیل قدرت آلمان یا فرانسه باشد و نه اروپایی که ذیل محور آلمان و فرانسه، که 30 کشور را دور خود گردآورده و عملا جزیره را به حاشیه برانند. به همین دلیل در تمام دوران عضویت در اتحادیه اروپا به مانند واگن آخر عمل کرده و تمام تلاش خود را برای متوقف کردن روند همگرایی به کار بردند. این تلاشها مجموعهای از عوامل حقوقی، تغییر در موازنهها و معرفی اشخاص بیصلاحیت را شامل میشود، که آخرین نمونه آن معرفی کاترین اشتون به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه بود. کسی که قرار بود تنها پرونده اتحادیه اروپا؛ برنامه هستهای ایران؛ را مدیریت کند، حتی تاریخچه مذاکرات را هم به درستی نمیدانست.
برگزیت از پنجره واقعیت
برگزیت تنها کارشکنی انگلیسی در روند کار اتحادیه اروپا نبوده است. زمانی که یورو متولد شد، جزیره؛ حتی به قیمت ریسک جایگزین شدن فرانکفورت به جای لندن به عنوان پایتخت مالی اروپا؛ از پیوستن به یورو سر باز زد، و ترجیح داد به امید روزهای بهتر به نظاره بنشیند. روزهای آیندهای که با فروپاشی یورو به یکباره وزن جزیره را در اروپای خشکی افزایش داده و آلمان و فرانسه درمانده را نیازمند لندن میکرد. اما این انتظار به درازا کشید و تبدیل به رویا شد.
میلتون فریدمن در سال 2006 در مصاحبهای با هفتهنامه آلمانی اشپیگل فروپاشی قریبالوقوع اتحادیه اروپا را وعده داد و بحران مالی 2008 جهانی که اروپا را هم درنوردید میرفت تا رویای پدر مکتب شیکاگو را محقق کند، اما آلمانها از بحران اروپا به سلامت گذشتند، و حتی سایر اقمار خود را هم به سلامت گذراندند. بحران اروپای لاتینی به مرکزیت یونان و سرسختی آلمان در اعمال فرمول خود آزمون دومی بود که نشان داد آلمانها مانند جنگهای اول و دوم دستپاچه نمیشوند و به خوبی میدانند که در کجاها نباید ایستاد(محور مسکو-برلین-پاریس، پیش از حمله آمریکا به عراق در سال 2003) و در کجاها؛ بحران مالی یونان؛ باید ایستادگی کرد. به هر روی، پیشبینی فریدمن کهنهکار محقق نشد و اروپا متحد ماند.
انگلیسیها بازهم منتظر ماندند و در یک حرکت انتحاری، در دورهای که فرانسه به وسیله بانکداران نیویورکی فتح شده بود، خروج از اتحادیه را اعلام کردند، و البته طبق سنت انگلیسی ترجیح دادند تا خروج از اتحادیه چنان به آرامی انجام شود که هم ضربه کاری به آلمان زده باشند و هم با پیمانهای دوجانبه با کشورهای عضو اتحادیه؛ مزایای یورو را برای خود نگاه دارند و از زیر بار هزینههای آن فرار کنند. با این حال واکنش قاطع مرکل که انگلیس باید به سرعت از اتحادیه خارج شود، پس از 74 سال لندن را دچار آشوب کرد. وزرای زرنگ کابینه ترزا می؛ با 41 استعفا(14 وزیر در اعتراض به تاخیر در برگزیت!)؛ جاخالی داده و کابینه را ترک کردند تا هزینهای نداده باشند. حزب محافظهکار هم با عدم رای به طرحهای می، خانم نخست وزی را تنها گذاشت تا به تنهایی با سرنوشت روبرو شود.
و آما آلمانها. آنها فقط نظارهگرند و حتی در آخرین دیدار با ترزا می هم به بهانه زود رسیدن وی، به استقبال هیات انگلیسی نرفتند تا نشان داده باشند طرحهای زرنگباشی اروپا همیشه هم درست از کار درنمیآید. خبرگزاری انگلیسی رویترز نوشت: «می به ملاقات آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه که رهبری دو قدرت اروپا را در دست دارند رفت تا از آنها بخواهد برای دومین بار با تأخیر در اجرای برگزیت از 23 فروردین به 9 تیرماه امسال موافقت کنند.» احتمال اینکه این دو اروپایی موافقت کنند زیاد است، اما مطمئنا بدون چشمداشت نخواهد بود.
برگزیت برای لندن به مانند یک شوک اقتصادی عمل خواهد کرد و خروج شرکتهای پرآوزهای مانند هوندای ژاپن تنها ظاهر این شوک عمیق است. پیشبینی میشود انگلیس به دلیل تبعات برگزیت؛ در 15 سال آینده؛ 3000 میلیارد دلار زیان اقتصادی متحمل شود که اوضاع این کشور را بحرانی خواهد کرد. دولت ناگزیر از دور جدیدی از ریاضت اقتصادی است که معنای ساده آن کاهش خدمات اجتماعی و افزایش مالیتها است و همین باعث میشود تا خیابانهای انگلیس هم مانند خیابانهای فرانسه شاهد ظهور جلیقههای رنگی شود.
قضاوت درباره آینده ساده نیست، اما به سختی میتوان پذیرفت که اتحاد آتلانتیکی لندن-واشنگتن تسلیم شده و رضایت دهد که همچنان شاهد ظهور آرام و با طمانینه برلین باشد، و اما سوال دشوار و جذاب؛ طرح بعدی اتحاد آتلانتیکنی علیه اروپای خشکی چیست؟
عطا بهرامی
انتهای پیام/