رامین کهن: با فشار نمیشود به مردم گفت تئاتر را در سبد فرهنگی خود قرار بده
کارگردان نمایش موش تا موش بر این باور است با وجود فشارهای اقتصادی در تئاتر آنچه هنوز گروهش را سرپا نگاه داشته است فضای رفاقتآمیزی است که او در گروه و اعضایش حاکم است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، نمایش «موش تا موش» که پیشتر در تالار هنر با موفقیت در جذب مخاطب مواجه شده بود، پس از گذشت دو سال توسط همان گروه قبلی به رهبری رامین کهن به سالن تازه تأسیس ملک میرود تا شانس جذب مخاطب خود در بستری تازه را بیازماید. از همین رو با رامین کهن و دیگر عوامل نمایش گفتگویی دوستانه داشتیم در باب بازاجرای یک نمایش، مشکلات و مصائبی که این روزها گریبانگیر جامعه تئاتری ایران را گرفته است. آنچه میخوانید گفتگوی دوستانهای است با رامین کهن، نسرین خنجری، محمدرضا مالکی و علی باروتی، کارگردان، ترانهسرا و بازیگران نمایش عروسکی محبوبی که موفق به جلب توجه مخاطبان شده اما سازندگانش را شاد نکرده است.
***
قرار بود نمایش پسر جنگل را کاری کنی ولی ناگهان خبر اجرای موش تا موش منتشر شد.
کهن: پسر جنگل همچنان در انتظار نوبت اجرا است؛ چون قرار بود که تئاتر شهر وارد بازسازی شود. برنامههایش هنوز مشخص نیست که دقیقاً کی در اختیار ما میتواند قرار بگیرد. با سازمان فرهنگی هنری شهرداری وارد صحبت شدیم که شهرداری پیشنهاد خیلی خوبی برای ما نداشت. نظرشان برای سالن خاوران بود. با آقای کرمی صحبت کردم کرمی از من خواست که فعلاً منتظر باشم تا تئاتر شهر بازسازی شود. بعد از بازسازی انشالله در فرصت مناسب این کار در سالن اصلی اجرا میشود. من هم ترجیح دادم فعلاً منتظر بازسازی سالن اصلی تئاتر شهر بمانم.
کارتان را شهرام کرمی دیده بود؟
کهن: بله. الان ما منتظر نتیجهٔ بازسازی و برنامهریزی سال جدید هستیم. نکته بعدی این بود که من چون خیلی دنبال سالن بودم و فکر میکردم فرصت را نباید از دست بدهیم و از کار جنگل خیلی دور نشویم. خیلی در این مدت سالنهای متعددی را میرفتم و میدیدم این سالن هم سالن تازه تأسیس بود با مدیریت نورالدین حیدری ماهر. با نورالدین حیدری ماهر گفتگویی کردم و رفتم سالن را ببینم که اگر مناسب بود پسر جنگل را آنجا اجرا کنم. پس از دیدن سالن به نظرم رسید که این سالن برای جنگل سالن مناسبی نیست؛ ولی برای موش تا موش مناسب است. اولش واقعاً به این فکر نمیکردم هیچ وقت موش تا موش را مجدداً اجرا کنم. تا همین چند وقت پیش از من در صفحهٔ مجازی موش تا موش اگر از من میپرسیدند میگفتم که مجدداً اجرا نمیشود. چون صوتی و تصویری اثر در بازار موجود بود. این فکر را داشتم. مگر اینکه در شهر دیگری بخواهیم اجرا کنیم؛ ولی به این نتیجه رسیدم که در این زمان و این سالن با موقعیت جذابی روبهرو هستیم. تیم اجراکننده هم اعلام آمادگی کرد و این تصمیم را گرفتیم که اجرا کنیم و این ریسک را بپذیریم که در سالن خصوصی کاری را روی صحنه بریم که دو سال پیش اجرا رفته و کار موفقی و پرمخاطبی بوده است.
آن نمایش هم در ایام عید روی صحنه رفته بود.
کهن: دو سال پیش دقیقاً همین زمان تا شش خرداد اجرا رفتیم. ما تا آخر فروردین قرارداد بستیم ولی تا 6 اردیبهشت تمدید شد.
خب دو سال پیش وضعیت خیلی متفاوت بود وضعیت خیلی خوب برای تئاتر بود. بدهیهای مرکز هنرهای نمایشی خیلی اندکتر بود. کمک هزینه میدادند؛ ولی به نظر میرسد امسال خیلی سال خوبی نبوده.
کهن: البته ما که الان حمایتی از دولت نداریم کاملاً خصوصی و با هزینهٔ شخصی خودمان وارد عمل شدیم. قراردادمان قرارداد گیشه است. مدیریت سالن نیز چنین اندیشهای داشته که نمایش ما مخاطبی به سالن میآورد. خیابان ملک چون منطقه مسکونی است وقتی کار کودک آنجا اجرا برود آدمهای متعددی میآیند و درمییابند که سالنی در منطقه گشایش یافته است.
توان مردممان در خرید بلیط خیلی کمتر از قبل است
دو سال پیش همچنان فکر میکردیم چه قدر هزینهها زیاد است؛ ولی امسال به این نتیجه رسیدیم که هزینهها خیلی زیادتر است. یعنی نمیتوانید با دو سال پیش مقایسه کنید. همه چیز گران شده و توان مردممان در خرید بلیط خیلی کمتر از قبل است. اینجا سالن خصوصی است مجبوریم به خاطر این که یک کف و سقفی این سالن دارد به هر حال باید یک رقمی بلیط را تعیین میکردیم شاید تند بود. سی هزار تومان برای یک خانواده که میخواهند بیایند برای تماشا مجبورند سه تا بلیط دیگر هم بخرند و این خیلی سخت است. سعی کردیم با تخفیف و با یک سری ترفندهای این چنینی به آنها هم توجه بکنیم ولی واقعاً وضع اقتصادی مردم بد است. خب قطعاً مردم در نیازهای اولیهشان ماندهاند چه برسد به تئاتر؟ ولی فکر میکنم که نسبت به همه اینها ما موفق جلو رفتیم.
شما یک دورهای را گذراندهاید و وارد دوره جدید شدهاید. میتوانید قیاس بکنید. فکر میکنید در آینده چه اتفاقی رخ میدهد اگر این وضعیت ثابت بماند و ایستا باشد؟
نمیشود با فشار هم به مردم بگوییم تئاتر را در سبد فرهنگی خود قرار بده
مالکی: این که بخواهیم مقایسه کنیم پارسال چه اتفاقی افتاده مرکز چه کرده اینها بازیهایی که همیشه بوده است. مطمئن هستم در گذشته هم بدین منوال بوده است. قبلتر هم مطمئناً همین طور بوده است. وقتی سیستم توجهی به تئاتر نداشته باشد، ما با زور نمیتوانیم حرفمان را بزنیم. چون زوری هم نداریم. نه پولی داریم نه اتحادی. نمیشود با فشار هم به مردم بگوییم تئاتر را در سبد فرهنگی خود قرار بده. این سؤالها تکراری است که مدام از همدیگر میپرسیم پارسال چطور بود. امسال مرکز چه کار کرد؟ به نظرت چه اتفاقی میافتد؟ هیچ اتفاقی نمیافتد و همین شکل بیمارگونه جلو میرود. نه تعطیل میشود نه ارتقا پیدا میکند. همین طور کجدارومریز جلو میرود و اینطور که پیش میرود دیگر انتظار مالی از تئاتر هم نباید داشت.
وضعیت شبیه جنگ جهانی دوم است. زمانی که برشت دید از تئاتر پولی نمیشود کسب کرد. سالن و دکوری وجود نداشته و صرفاً بدون وجود اهداف مالی و برای رفع نیاز قلبیش تئاتر کار میکرده است. ما هم در حال رفتن به همین سمت هستیم. برای دلت کار کنی که از لحاظ روانی اقناع شوی.
کهن: من فکر میکنم به این هم دقت کن که اصلاً شکل تئاتر عوض شده
من با آقای مالکی در یک جایی مخالفم. بعد انقلاب سه دوره داریم که تئاتر افول کرده و دوباه اوج گرفته است.در میانه دهه 60 با آمدن منتظری تئاتر دولتی موفقی شکل میگیرد. در دهه 70 و دولت سازندگی دوباره سقوطی را تجربه میکنیم. دوباره در اوایل دهه 80 با حضور نسل جدید تحصیلکرده اوضاع بهبود پیدا میکند نمایشها گیشهایتر میشوند و فروش میکنند. دوباره در اواخر دهه 80 با ظهور دوم احمدینژاد وضع متشنج میشود. تئاتر به جریانهای تالار حافظ و ایرانشهر میرسد که منجر به حضور ستارههای سینمایی میشود. این یک افول به همراه داشت تا اوایل دهه 90 دوباره تئاتر با حضور نسلی برآمده از تئاتر دانشگاهی پا گرفت. امروز دوباره با افول روبهروییم. حرکت سینوسی در تئاتر تجربه کردیم. چشمانداز تئاتری که من به عنوان خبرنگار میبینم خوب نیست؛ ولی آیندهاش به من از ظهور تئاترهای ارزان قیمت ولی پرفروشی خبر میدهد.
ما همه چیز را نباید از حیث فروش ببینیم
کهن: شما کلی تحلیل آماری کردید و مسلط هستید؛ ولی جریان این است که ما همه چیز را نباید از حیث فروش ببینیم وقتی ما الان نمیدانیم تئاترمان خصوصی است، نیمه خصوصی است و یا دولتی است؟ الان ما اصلاً حمایت درست دولتی نداریم. یعنی آنچه که داریم هم نیمبند است.
تئاتر کودک همان کاری را میکند که مادربزرگهایمان میکردند
خنجری: سؤال پرسیدید گفتید اگر وضعیت این طور باشد چه میشود؟ گفتم کاش این طور بماند. مشکلمان این است یک جوری نمیماند که تکلیفمان را بدانیم. تئاتر کودک اما جریان دیگری است. کار برای کودک حداقل این است که یک داستان را زیبا برای بچهها تعریف میکند. همان کاری که مادربزرگهایمان میکردند. تخیل بچه را پرورش میدهی. شاید در آینده تخیل باعث سازندگی شود.
دوست دارم داشتههای فرهنگی را یک جور برای نسل بعد به شکلی زیبا منتقل کنم
من به شخصه دوست داشتم فرهنگ و فضایی داشتم تا آن داشتههای فرهنگی را یک جور برای نسل بعد به شکلی زیبا منتقل کنم. من چهار سال پیش آخر هفته همواره تئاتر میدیدم؛ اما زمانی رسید که از خودم میپرسیدم وقتی از سالن بیرون میآیم با چه مواجه بودم. بگوید چه قصه زیبایی بود یا جه بازی ویژهای داشته است. از تئاتر بزرگسال خیلی وقت است ناامید شدم. به این نتیجه رسیدم که در کار کودک تو حداقل یک داستان زیبا روایت میکنی و تو تخیل یک کودک را پرورش میدهی که در آینده به او کمک میکنه. من قصدم این است داشتههای فرهنگی را منتقل کنم و افراد حداقل بگویند که چه داستان زیبایی بود. کار دیگری که اخیراً کردهام این است که عروسک خودم را برداشتم و بردم به خیابان تا آدمهایی که پول ندارند هم بتوانند تئاتر ببینند.
شبیه همین چشماندازی است که گفتم. نمایشهای ارزانقیمت با مخاطب وسیع.
خنجری: البته مخاطب من گذری است. اگر دوست داشت در حد توانش پولی میپردازد. اگر نه هم یک لبخند می زند و میرود. شما هم بابت همان لبخند میگویی دمت گرم. در نگارش و نوشتن نمایشنامه و ترانه هم سعی میکنم که هر چه مینویسم با کیفیت باشد. در حد توانایی خودم ترانه میگویم؛ اما متاسفانه کارهایی میبینم که ترانههایشان نه وزن دارد نه قافیه و نه معنا. من تلاش میکنم چیزی بنویسم که زیبا باشد.
اجرای خیابانیتان با واکنش منفی هم مواجه شده است؟
خنجری: واکنش منفی ارگانها بله دوستان همیشه حواسشان هست
مالکی: هر چیزی که جلبتوجه کند از سمتی مورد مخالفت قرار میگیرد. حس میکنم تئاتر شبیه بچه ناخواسته است.
البته برای تئاتر در اشکال مختلف خرج میشود. به هر حال چهرههایی هستند که از این وضعیت بهرهمند میشوند.
مالکی: وقتی تئاتر به شکل مرسوم و معقولش تولید نشود، وجود جایی چون اداره کل هنرهای نمایشی نیز مبهم میشود. وقتی دولت نتواند هزینه تولید تئاتر را تأمین کند وجود ساختار بورکراتیک هم معنایی ندارد.
سه سال پیش در مصاحبه با من حسین محباهری میگفت اگر دولت هم نبود ما تئاتر تولید میکردیم و وجودش نقشی در تولید تئاتر ندارد. اکنون همه این سیستم برای دادن یک مجوز تولید است.
مالکی: الان میخواهم در مورد تئاتر کودک نوجوان صحبت کنم. من سه تئاتر را کارگردانی کردهام. رامین میپرسد چه اتفاقی میافتد که دیگر کار نمیکنم؟ مواجه من با بازبینیها برایم شبیه کابوس شده است. متن تأیید میشود. کار تمرین میشود و سپس در بازبینی متن رد میشود. یعنی ما هی دنده عقب میرویم.
یکی از ایرادات این هست که خواننده متون در بازدید از اجرا حضور ندارند.
مالکی: جلسهای میگذارند. در آن جلسه یک حرفهایی میزنند واقعاً تو آچمز میش.ی نمیتوانی جوابشان را بدهی. به یاد دارم در جلسهٔ بازبینی کاری به من گفتند کلاغ مگر پرواز نمیکند این چرا در صحنه راه میرود؟ اینجا من چه میتوانم جواب بدهم؟ احساس میکنی دارند مسخرهات میکنند! از این دست زیادند. اسمش را نبریم.
کارهایی هستند که فروش خوبی ندارند؛ ولی کار تاثیرگذاری هستند
کهن: من هم یک مثال دیگر برایتان میزنم. یادم است برای کاری به من گفتند مگر گرگ آواز میخواند؟ از همهٔ اینها بگذریم. ببینید ما یک سری کار موفق داشتیم در طول این سالها. از نظر من سنجش موفقیت یک کار فقط به فروش نیست. چه بسا کارهایی هستند که فروش خوبی ندارند؛ ولی کار تاثیرگذاری هستند. یک سری کارها هستند که تاثیری ندارند و فقط کارهای خوش رنگ و لعاب و پرفروشی هستند. یک سری کارهایی داریم که میانه این دو تا است یعنی هم فروش خوبی دارند هم تاثیرگذار بودند. من میگویم هر سه طیف اینها کارهای موفقی هستند؛ ولی کدامیک از این کارها که دارند در این سالن تالار هنر یا کانون پرورش فکری کودکان اجرا میروند براساس این شایستگی و لیاقتشان در جشنوارهها قضاوت میشوند؟ یا کدام یک از این کارها دو سال بعد دوباره دعوت میشوند؟ من چرا باید بروم سراغ سالن خصوصی؟ و با یک هزینه خیلی هنگفتی کارم را اجرا ببرم؟
جوری کار را میسازند که حتماً به جشنواره همدان برسد
چرا خود تالار هنر یا کانون نباید دوباره میزبان کار موفقی مثل موش تا موش باشد؟ چرا فقط دو سال یک بار در تالار هنر میتوانم کار کنم؟ ممکن است من امسال دو نمایش خوب بتوانم روی صحنه ببرم. دیدهام که دوستانی چون نوبتشان بوده بدون فکر و اندیشهای از قبل یک کاری را در عرض دو هفته جمع میکنند و میسازند. یک جوری کار را میسازند که حتماً به جشنواره همدان برسد. یعنی طوری تنظیم میکنند که 15 اجرا رفته باشند، گواهی اجرا داشته باشند بعد همدان بروند. کاری که نه برایش فکر شده، نه به اندازه تمرین شده، نه برایش دل سوزانده شده همین طور آمدند که انجام بدهند.
خب این سیستمی است که خود ما به وجود آوردهایم و در آن داریم دست و پا میزنیم.
مالکی: من کاری کارگردانی کردم به نام پینوکیو که با همین نگاه نوبتی با شرایطی دلسرد کننده مواجه شد.
چه سالی؟
کهن: 93 بود. کاری که برایش کلی هزینه شده بود. دکور زیبا طراحی و ساخته شده بود. متن خوب نوشته شده بود و با بازیگران بسیار خوب روی صحنه رفت. در تالار هنر مردهترین زمان را به من اختصاص دادند. اواسط اجرا سالن در اختیار جشنواره قرار گرفت و به لحاظ تماشاگر بسیار افت کردیم. جبرانش هم نکردند بگویند یک دو ماه دیگر تمدید شوید تا فروشتان جبران شود. خب با این شرایط ما چه دلگرمی داشته باشیم؟
ما هر چه داریم از خودمان داریم از رفاقتهایمان داریم
ما هر چه داریم از خودمان داریم از رفاقتهایمان داریم همین 4 تا آدمی که میبینید فقط به خاطر رفاقتشان کنار هم ماندند و گرنه نه تقدیری شدیم نه پولی درآوردیم نه چیزی به دست آوردیم نه مقام و منزلتی پیدا کردهایم. دل خودمان خوش است چون کار مفیدی میکنیم و واقعاً بازهم انجام میدهیم. من معتقدم در این شرایط ما باید کار بکنیم و تمام تلاشمان این باشد که کارمان را به بهترین شکل ارائه بدهیم.
من این داستان تالار هنر را قبلاً از کرمی پرسیدم. آن زمان هم این بحث بود چرا فقط دو سال یک بار میشود کار کرد. خودش میگفت معتقد بود تعداد تقاضا خیلی بالاست و مجبور است با این کار سرشکنن کنند. به نظر تو تقاضا بالا هست؟
کهن: متاسفانه هر کس دو کار کودک بازی میکند فکر میکند باید کاری را کارگردانی کند. بدون داشتن نگاه و اندیشهای و تخصص همه میخواهند کارگردانی کنند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/