چرا فکر میکنیم تئاتر فجر نمیتواند سودآور باشد؟
تئاتر فجر یک جشنواره زیانده از نظر مالی است و با وجود ایدههای اقتصادی برای برونرفت از این وضعیت، دولت تمایلی به درآمدزایی از این جشنواره ندارد.
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
روز گذشته در نشست آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر، سپهر شریفزاده، جوانی که در سالهای گذشته به عنوان فعال حوزه روابط بینالملل تئاتر در میان اهالی تئاتر به شخصیت شاخص بدل شده است، به شهرام کرمی و نادر برهانیمرند، به عنوان مدیران ارشد جشنواره فجر پیشنهاد داد برای سودآوری جشنواره تئاتر فجر، از مقوله توریسم فرهنگی استفاده شود. شریفزاده در پیشنهاد خود حتی از یک الگوی محبوب یاد کرد که در آن آژانسهای مسافرتی برای تحریک مراجعهکنندگانشان از جشنوارهها به عنوان یک Offer استفاده میکنند و این مسأله عامل ارزآوری برای شهرها و کشورهای میزبان میشود. به گفته شریفزاده جشنواره ادینبوروگ در اسکاتلند یکی از عوامل تولید ثروت برای این کشور است.
اما پیشنهاد شریفزاده با واکنش منفی کرمی و برهانی مرند مواجهه شد و کرمی با صراحت از نشدن این مهم گفت. با اینکه جشنواره فجر به سبب بازدهی منفیش در بازگشت مالی میتواند مورد مؤاخده قرار بگیرد؛ اما به سبب ساختار مالی نه چندان مناسب فجر، در تمام این سالها، بازگشت مالی در تئاتر فجر مهم نبوده است. طبق تحقیقات نگارنده در سه سال گذشته بازگشت مالی تئاتر فجر از محل فروش بلیت عدد کوچکی بین 160 تا 230 میلیون تومان بوده است. به عبارتی متوسط درآمد فجر به طور متوسط 195 میلیون تومان بوده است. به گفته شهرام کرمی سال گذشته بودجه فجر برابر با 6 میلیارد و 700 میلیون تومان بوده است و این بازگشت مالی برابر با 2.9درصد کل بودجه فجر است. به عبارتی فجر در حوزه اقتصادی راندمانی کمتر از سه درصد دارد. این عدد یک فاجعه اقتصادی به حساب میآید.
وقتی از متولیان فجر درباره چشمانداز فجر پرسیده شد، آنچه بیش از همه به چشم میآمد فقدان نگرش اقتصادی به فجر بود. این در حالی است که مهمترین جشنوارههای تئاتر بر پایه اقتصاد شکل گرفتهاند و جشنوارههای کوچک هم چشماندازی مختصر برای مسائل اقتصادی دارند. جالبتر آنکه چشمانداز مدنظر متولیان در زیرساخت خود نیازمند اهرمهای اقتصادی است. جهانی شدنی که کرمی از آن یاد میکند بدون پشتوانه اقتصادی راه به جایی نمیبرد. با این حال گفتههای کرمی و برهانیمرند نشان میدهد که آنان چندان نسبت به سندهای چشماندازهای کشور آشنایی ندارند. سندهایی که برای هنر نمایشی وجه اقتصادی نیز در نظر گرفتهاند.
در مهر ماه 1397 طی نامهای از سوی مقام معظم رهبری، «الگوی پایهی اسلامی ایرانی پیشرفت» منتشر میشود که از آن با عنوان «معرف سیر کلی تحولات مطلوب ایران در عرصه فکر، علم، معنویت و زندگی بسوی تمدن نوین اسلامی ایرانی در نیمقرن آینده» یاد میشود. در این سند چشمانداز به هنر نمایشی نیز اشاره شده است. در بند 19 این سند آمده است:
پیریزی و گسترش نهضت کسبوکار هنرهای نمایشی و کاربردهای فضای مجازی با استفاده از میراث فرهنگی و ادبی ایرانی اسلامی و قابلیتهای ملی و محلی مطابق تقاضا و پسند مخاطب منطقهای و جهانی
شاید سه بند چشمانداز جشنواره تئاتر فجر بتواند با این بند سند پیشرفت منطبق شود؛ اما استفاده از عبارت «کسبوکار» و تأکید بر دو واژه «پیریزی و گسترش» نشان میدهد در این سند مسأله اقتصاد واجد اهمیت است و نمیتوان آینده هنرهای نمایشی را برای رسیدن به سال 1444 بدون درنظر گرفتن مؤلفههای اقتصادی متصور بود. به عبارتی برای رسیدن به یک نهضت در هنرهای نمایشی نیاز به یک چارچوب اقتصادی موفق است. چارچوبی که در پایان بند مشخص شده است که باید برپایه «پسند مخاطب منطقهای و جهانی» باشد.
زمانی که از عبارت جهانی استفاده میشود، پس آنچه شریفزاده در باب توریسم فرهنگی میگوید باید شدنی دانست. بدون حضور مخاطب جهانی نمیتوان کسبوکار جهانی برای هنر نمایشی متصور بود. بدون برنامهریزی دقیق در این حوزه نمیتوان سلیقه جهانی را با خود همراه کرد و گفتن آنکه ما در جهان فلان مرتبه را داریم با حرف به عمل بدل نمیشود. باید نگرش متولیان فجر به جشنواره تغییر اساسی کند. نگرشی که در آن هنرمند صرفاً در پایان سال میتواند بخشی از کسری بودجه و درآمدی خود را تأمین کند. این در حالی است که رقم و عدد مبادله شده نیز در شأن آن هنرمند نیست؛ اما به دلیل فقدان نگاه درست اقتصادی به تئاتر فجر، هنرمند در طی سالیان گذشته عاری از مناعت طبع شده است.
با یک نگاه ساده به ماجرای نادیده گرفتن فرصتهای اقتصادی میشود به ضعف فکری در اداره کل هنرهای نمایشی پی برد. پارسا پیروزفر با یک نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر، روزانه به طور متوسط درآمدی برابر با 34میلیون و 595هزار تومان داشته است. به عبارتی سالن اصلی تئاتر شهر در فجر توانایی تولید ثروتی نزدیک به 35میلیون تومان در شب را داشته است. با توجه به 12روزه بودن فجر امسال میتوان توقع داشت که سالن اصلی در فجر 37 به فروش 420 میلیون تومانی دست یابد. این رقم دو برابر میزان بلیتفروشی فجر 37 است.
حال میتوان این ارقام را به دیگر سالنهای تئاتر تسری داد. هر چند شاید برخی بگویند که نمایش پیروزفر دارای مؤلفههای مثبت برای جذب ثروت باشد؛ اما باید پرسید چرا تئاتر فجر تصوری از مؤلفههای مثبت جذب ثروت ندارد، مؤلفههایی که طبق سند پیشرفت باید بدان دست یافت. مطالعه این مؤلفهها زمانی مهم میشود که اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان متولی تئاتر کشور به درک اهمیت ایدههای نو دست یابد. اداره کل هنرهای نمایشی حداقل در طول سالهای گذشته نشان داده تمایلی به جذب ایدههای نو - جز در صورت رسانهای شدن و هجمه رسانهای - ندارد. این اداره کل چندان به جوانگرایی نیز اهمیتی نمیدهد. نمونه جالبش رد کردن ایده سپهر شریفزادهای بود که گفتارش طبق نظر اسناد بالادستی کشور است و برخلاف برخی سخنرانان در حوزه مارکتینگ تئاتر پژوهش کرده است.
نمونههای دیگری از عدمتمایلی جوانگرایی و استقبال از ایدههای نو را میتوان در دفتر پژوهش اداره کل هنرهای نمایشی - به عنوان مرکز جمعآوری و ارزیابی ایدههای تازه - دید که پس از بازنشستگی نصرالله قادری سکانش به دست نیرویی قدیمی سپرده شد و قادری نیز از مجموعه به هیچ عنوان خداحافظی نکرد تا کماکان رکود فکری در دستگاه عریض و طویل تئاتر حاکم باشد.
انتهای پیام/