روزهای تلخ تئاتر کردستان؛ سردرگمی هنرمندانی که مکانی برای اجرا ندارند
وضعیت تئاتر استان کردستان آنقدر تلخ است که هنرمندان و بازیگران بهدلیل نبود مکان مناسب در آپارتمانهای شخصی، مکانهای اجارهای یا کوه و دشت تئاتر اجرا میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج، فرشید گویلی متولد سال 54 در سنندج، فارغالتحصیل مرکز آموزش عالی شهید بهشتی تهران، یکی از هنرمندان و فعالان عرصه بازیگری و نمایش است که علاوه بر آن نویسندگی چند فیلمنامه را در کارنامه هنری خود دارد.
گویلی در بسیاری از آثار قطبالدین صادقی کارگردان و نویسنده شاخص تئاتر ایران ایفای نقش دارد و به دلیل بازی حرفهای وی، گاهاً نقش اول را بر عهده دارد. در ادامه گفتگوی خبرنگار تسنیم با این هنرمند کردستانی را بخوانید:
تسنیم: دو نمایش «سرود صد هزار افیلیای عاشق» و «چنور» به نویسندگی و کارگردانی قطبالدین صادقی این روزها در سنندج بر روی صحنه رفتهاند که شما بهعنوان مدیر اجرا و بازیگر در آنها مشارکت داشتهاید، درباره ی این نمایشها برایمان بگویید
گویلی: «سرود صد هزار افیلیای عاشق« و «چنور» به همراه نمایشهای دیگری از استاد گرانمایه قطبالدین صادقی تحت عناوین «اصل بیست ویک» با موضوع حقوق شهروندی و کولهبرها که به اوضاع نابسامان کولهبرها در مناطق مرزی میپردازد، آثاری هستند که در دوسال گذشته به نویسندگی و کارگردانی وی و با مشارکت هنرمندان گروه تئاتر "ژین" به روی صحنه رفتهاند.
برنامه ما برای نمایش آثار در سنندج این بود که در یک رپرتوار تمام کارها به اجرا در بیایند اما بهدلیل نبود سالنهای مناسب این امر محقق نشد، البته جای تأسف دارد در استان فرهنگی کردستان، حتی یک سالن اختصاصی اجرای نمایش وجود ندارد؛ بألاخره تصمیم بر آن شد که نمایشهای «سرود صد هزار افیلیای عاشق با بازی شیرین معاذی و چنور با بازی بنده»، بهدلیل اینکه مونودراما (تک پرسوناژ) و امکان به نمایش در آمدن در سالنهای کوچک را داشتند، اجرا شوند.
تسنیم: در مورد موضوع نمایش «سرود صد هزار افیلیای عاشق» و «چنور» بیشتر توضیح دهید
گویلی: «سرود صد هزار افیلیای عاشق» به جنایت نسلکشی کُردها در جریان عملیات انفال توسط رژیم بعث میپردازد. انفال در هشت مرحله در فاصله سالهای 1987 و 1988 برای نسلکشی کردها توسط صدام حسین به راه انداخته شد و طی آن 182 هزار نفر را زنده به گور کرد.
این نمایش، روایت هولناک زن بازیگری است که خود، همسر و گروه تئاترش قربانی انفال میشوند. آخرین نمایش که آنها تمرین کرده «هملت» شکسپیر بوده که این زن در آن ایفاگر نقش افیلیا بوده است. صحنه رویدادِ نمایش یکی از 284 گور دسته جمعی انفال در بیابانی نزدیک عربستان است. روایتِ زنِ بازیگر ترکیبی است در هم تندیده و جدایی ناپذیر از دیالوگهای افیلیا به هنگام دیوانگی و تصاویر هولناک و جنونآمیزی که او در انفال دیده است. برنامهریزی ما طوری بود که سرود صد هزار افیلیای عاشق در سنندج مقارن با سالیاد این فاجعه انسانی به اجرا در بیاید.
نمایش «چنور» هم که بلافاصله پس از سرود صدهزار افیلیای عاشق به روی صحنه رفت، ماجرای یک دختر مبارز سنندجی است که در جریان کودتای 28 مردا 1332 دستگیر و پس از شکنجههای بسیار تیرباران میشود.
روایتگر جزئیات این ماجرا بر صحنه، مردی است که پس از 20 سال از غربت و سرمای روسیه مخفیانه به زادگاهش سنندج باز میگردد و در همان بدو ورود خود را به گورستان تایله این شهر میرساند تا با چنور، یار دیرینش که در خاک آرمیده دیداری تازه کند؛ در بازگوییِ مرد از آنچه بر آنها گذشته است در مییابیم که او یک شب در میکدهای نزد دوست روسِ خود پرده از این راز برمیدارد که یارِ یگانهاش «چنور» را در خواب دیده، فردای همان شب به اداره پلیس مخفی احضار و یکماه شکنجه و بازجویی میشود تا روشن گردد چرا، چگونه، با چه کسی و چه زمانی مخفیانه و غیر قانونی به زادگاهش بازگشته است.
این بازجویی بر رابطه عاشقانه او و چنور متمرکز میشود و تأثیراتی از او به لحاظ فکری بر مرد گذاشته است چراکه چنورِ جوان بوده و مرد عاشقِ دلباخته وی و با شیفتگیِ فرآوان به وصال او میرسد اما در روز عقدشان نظامیهای کودتاچی به همراه چاقوکشانِ اجیرشده هجوم میبرند و جشن آنها را به عزا تبدیل میکنند؛ چنور زندانی و پس از مدتی کوتاه اعدام میشود. مرد که در وجود چنورِ پرو بال شکسته ترس از مرگ احساس میکند و راهی برای رهائیش نمیبیند، تصمیم میگیرد با سرهم کردن قصهای، دست کم دلیری و شجاعت را به هنگام مرگ به او باز گرداند تا همچون گذشته الگوی آزادیخواهیِ همراهانش باقی بماند.
بازجوها اعلام میکنند که از همان ابتدا اطلاع داشتهاند که او جایی نرفته و بیگناه است و دلیل آن همه خشونت را اینگونه عنوان میکنند «که او حق ندارد حتی در خواب هم سرزمین مادری را دوباره ببیند» و اینک مرد تنها و سرخوردهتر از همیشه، به زادگاهش و بر مزار گمشدهاش "چنور" بازگشته تا آخرین لحظاتِ زندگیش را کنار او بگذراند.
تسنیم: وضعیت این روزهای تئاتر کردستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
گویلی: بدون شک تئاتر استان کردستان بهدلیل وجود هنرمندان توانمند بومی و حضور بزرگانی که در عرصه تئاتر ملی و بینالمللی صاحبنام هستند از سطح بالایی برخوردار است و بارها توانمندی خود را در عمل ثابت کردهاند.
در تمام دورههای جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که بزرگترین رخداد تئاتری در ایران است، استان کردستان از لحاظ کمی و کیفی حضور پررنگی داشته اما آنچه در این میان تاسفآور است در خود سنندج و سایر شهرهای استان امکانات در خور برای اجرای نمایش گروههای تئاتری وجود ندارد، بطوریکه حتی در تمرین و آمادهسازی هم گروهها با مشکلات فرآوانی مواجه هستند.
گاهی اوقات هنرمندان تئاتر، تمریناتشان را بهدلیل نبود مکان مناسب در آپارتمانهای خود، خانههای اجارهای از کافه آموزشگاه یا موسسهای فرهنگی و یا دشت و کوه اجرا میکنند چراکه تنها سالنِ نمایشِ دولتی نه چندان مناسب نیز به بخش خصوصی واگذار شده و اجارهها خیلی بالاست؛ تنها سالن تنخصصی تئاتر به بهانه بهسازی و ارتقا تخریب شد و پس از گذشت دو دهه هنوز در حد یک اسکلتبندی خودنمایی میکند
تسنیم: سخن پایانی؟
گویلی: امیدواریم مسئولان چارهای بیندیشند و نگرانیهای و مشکلات پیشروی فعالیت هنرمندان کردستانی را برطرف کنند.
انتهای پیام/ش