امام علی(ع) درباره قصاص قاتل خود چه حکمی دادند؟/ تبعیت از ولایت فقیه، رمز نجات از اندیشههای خارجیگری
خوارجی که در صدر اسلام حادثه جانسوز شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را رقم زدند، امروز هم در قالب جریانهای تکفیری و فرقههای وهابیت علیه شیعیان قد علم کردهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، عامل اصلی شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، نه تنها شخص ابن ملجم مرادی، بلکه اندیشههای خارجیگری بود که به مرور زمینه شمشیر کشیدن بر روی امام معصوم، قرآن ناطق و ولیفقیه را فراهم کرد. اندیشههای التقاطی و گمراهانهای که به انسان جواز تفسیر به رأی و تأویل غلط از قرآن کریم را میدهد و زمینهای میشود که فرد در حالی که خود را مسلمان و باایمان فرض میکند، اما توان درک مقام ولی فقیه را نداشته و در برابر امام زمان خود دست به اسلحه ببرد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با دکتر حمیدرضا فلاح، استاد دانشگاه و کارشناس تاریخ انجام داده، زمینهها و ریشههای تفکر خوارج و خارجیگری را که در صدر اسلام، زمینه شهادت امام علی علیه السلام را ایجاد کرده و در دوران ما گروههای تکفیری و بهاییت را راهاندازی کرده، مورد بررسی قرار داده است. طبق گفته این پژوهشگر تاریخی، . همان طور که امروز هم شاهد هستیم فرقههای وهابیت و سلفی گری دارای اندیشههای خارجیگری و خوارج هستند. آنها با این رویکرد شوم خود، به چهره حقیقی اسلام ضربه زده و با مسلمانان وارد جنگ شدهاند. وهابیت، همان خوارج امروز است که هر نوع اندیشهای جز اندیشه و قرائت غلط خودشان از دین را کفر میدانند و بر همین اساس است که شیعیان را دشمن واقعی خود میدانند. حکمی هم که نسبت به قتل مسلمانان ارائه میدهند از همین اندیشههای ناپاک و احمقانه سرچشمه میگیرد.
از همان زمان صدر اسلام که شخص پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در میان مردم حضور داشته و زندگی میکردند تا امروز که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در میان مردم حاضر ولی از دیدهها غایب هستند، رمز مقابله با گمراهیها این است که از ولایت اهل بیت علیهم السلام پیروی کنیم. البته ما باید خدای متعال را بسیار شکر کنیم که هنوز هم به برکت انقلاب اسلامی، ولایت پس از قرنها در کشورمان حاکم است و مردمی ولایتمدار و با درایت داریم که راه سعادت خود را در پیروی از ولایت پیدا کردهاند. در این شرایط رمز پیروزی، سعادتمندی، نجات از گمراهیها و اندیشههای غلط در پیروی از ولایت فقیه است.
نحوه مقابله با اندیشه خارجیگری
سرانجام و عاقبت قاتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چه شد؟
وقتی ابن ملجم اقدام به شهادت امام علی علیه السلام کرد، توانست فوراً از مسجد بیرون برود. اما در همین حین یکی از مردم قبیله حمدان او را دستگیر کرد و به خانه امام علی علیه السلام برد. ابن ملجم مدتی در خانه امام زندانی بود تا درباره حکم او تصمیمگیری شود.
میدانیم که ابن ملجم مرادی به همراه دو نفر دیگر اقدام به شهادت امام علی علیه السلام کرده بود. سرنوشت آن دو نفر چه شد؟
یکی از افرادی که در شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با ابن ملجم مرادی همکاری داشت، شبیب بن بجره نام داشت که از مردم کوفه بود و در همان شهر از تصمیم ابن ملجم مبنی بر قتل امام آگاه شده و با او همدستی کرده بود. بعد از اقدام وحشیانه ابن ملجم، شبیب از مسجد فرار کرد. او که قصد داشت وسایلش را برداشته و از کوفه فرار کند، به خانهاش رفت. در خانه، پسرعمویش او را دید که دستپاچه شده و مشغول جمع کردن وسایل است. در عین حال شبیب، حمایلی بر سینهاش بسته بود که نشان از اقدامی مهم داشت.
پسرعموی شبیب که به او شک کرده بود و در عین حال خبر ضربهای که بر سر مبارک امام علی علیه السلام اصابت کرده بود را شنیده بود، از شبیب پرسید: نکند که امام علی علیه السلام را تو کشته باشی؟ شبیب که دستپاچه و گیج شده بود، خواست انگار کند اما به جای گفتن نه، گفت بله! در همان جا پسرعمویش به او حمله کرد و او را هلاک کرد.
شخص دیگری که در این ماجرا همکاری داشت، وردان نام داشت که موفق شد فرار کند.
حکم قصاص امام علی علیه السلام درباره ابن ملجم
وقتی امام علی علیه السلام، ابن ملجم را دیدند چگونه با او رفتار کردند؟
امام از ابن ملجم سؤالاتی درباره تصمیمش پرسیدند و ابن ملجم پاسخ داد که چگونه شمشیر را خرید و اقدام را انجام داد. در عین حال حضرت امکلثوم سلامالله علیها هم از ابن ملجم سؤالاتی پرسیدند و او جواب میداد. بعد از آن ابن ملجم زندانی شد در حالی که در طول راه، مردم به او سنگ میزدند و او را لعنت میکردند.
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام درباره نحوه قصاص ابن ملجم فرمودند: «اگر من زنده ماندم که میدانم درباره او چه کنم. اگر از دنیا رفتم، از آنجایی که او یک ضربه به من زده است، شما هم یک ضربه بر او وارد کنید و نه بیشتر.»
مقصود امام از اینکه فرمودند تنها یک ضربه به او بزنند، چه بود؟ به هر حال همان یک ضربه او باعث شهادت آن حضرت شد، چرا نباید به او بیشتر از یک ضربه میزدند؟
امام علی علیه السلام درباره قاتل خودشان چنین دستوری دادند که با او مقابله به مثل کرده و چون یک ضربه زده، تنها یک ضربه به او بزنند. مقصود ایشان آن بود که اگر ابن ملجم با همان یک ضربه نمرد، نباید ضربه بیشتری به او بزنند.
بعد از شهادت امام علی علیه السلام، چه کسی حکم را اجرا کرد؟
وقتی آن حضرت به شهادت رسیدند، امام حسن علیه السلام مأمور اجرای حکم بودند. آن حضرت، ابن ملجم ملعون را از زندان بیرون آوردند، تنها یک ضربه به او زدند و همان یک ضربه او را هلاک کرد.
بعد از آن جسد نحس ابن ملجم را زنی به نام ام هیثم گرفت، آن را آتش زد و سوزاند و نابود کرد.
تداوم تفکرات خوارج در میان فرقههای تکفیری
میدانیم که ابن ملجم لعنهالله علیه از گروه خوارج بود. آن طور که شهید مطهری عنوان کردهاند، خوارج مردند ولی روحیه خارجیگری همچنان در تاریخ زنده است. مختصات روحیه خارجیگری چیست و در این دوران چگونه باید آن را تشخیص بدهیم؟
خوارج یا همان روحیه خارجیگری به این مفهوم است که شخص در برابر حاکمیت میایستد، از فرمان حاکم شرع خروج کرده و قصد براندازی و نابود کردن حکومت را دارد. این نوع رویکرد، عموماً پیشزمینه فکری و ایدئولوژیک دارد و بر اساس اندیشهای پایهگذاری شده است. یعنی اقدام براندازی، مبنای فکری دارد.
رویکرد خارجیگری اولین بار در تاریخ صدر اسلام اتفاق افتاد. خوارج کسانی بودند که تفکری جدا از دیگران نسبت به دین داشتند و اعتقادات آنها با دیگران تفاوت فکری داشت. آنها که در آن زمان، در برابر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام قد علم کرده بودند، گمان میکردند که نعوذ بالله آن حضرت به این دلیل که حکمیت را پذیرفتند و حکمها در امری قرار دادند که مختص خداست، پس دچار کفر شدهاند. آنها که اندیشههای قهقرایی داشتند، میگفتند تا زمانی که آن حضرت به ازای کفر خود استغفار و اعتراف نکند از او نمیگذریم.
وقتی امام علی علیه السلام این خواسته جاهلانه و احمقانه خوارج را قبول نکردند، آنها هم به قصد جان آن حضرت برخاستند. آنها هر نوع اندیشهای که مخالف قرائت خودشان بود را تکفیر میکردند و دیگران را محکوم به مرگ میدانستند.
رویکرد و نحوه مواجهه امام علی علیه السلام با آنها چگونه بود؟
رویکرد اصلی امام در برابر خوارج، هدایت آنها بود. همان طور که وقتی خوارج دست به شمشیر بردند و خواستند مسلمانان را به قتل برسانند که نتیجه آن جنگ نهروان شد، امام علی علیه السلام در وهله اول از موضع اندرز و نصیحت وارد شدند.
این نصایح امام برای خوارج اثری هم داشته است؟
بله. لشکری که خوارج در برابر مسلمانان تدارک دیده بودند، شامل دوازده هزار نفر بود. اما وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با آنها سخن گفته و با منطقی قوی، مستدل و اعتقادی نصیحت فرمودند، حدود هزار نفر از خوارج متوجه اشتباه خود شده و به سمت سپاه امام برگشتند.
اما بقیه خوارج از روی لجاجت، حماقت و جهل قبول نکردند و وقتی امام علی علیه السلام شخصی را به عنوان حامل قرآن به سمت آنها فرستادند، خوارج حامل قرآن را به قتل رساندند. به این ترتیب امام هم ناگزیر به مقابله شدند و در نهایت آنها را سرکوب کردند.
وهابیت، همان خوارج امروز است
اما باز هم این تفکر که فقط قرائت آنها از دین حق است، باقی ماند.
درست است. همان طور که امروز هم شاهد هستیم فرقههای وهابیت و سلفی گری دارای اندیشههای خارجیگری و خوارج هستند. آنها با این رویکرد شوم خود، به چهره حقیقی اسلام ضربه زده و با مسلمانان وارد جنگ شدهاند. وهابیت، همان خوارج امروز است که هر نوع اندیشهای جز اندیشه و قرائت غلط خودشان از دین را کفر میدانند و بر همین اساس است که شیعیان را دشمن واقعی خود میدانند. حکمی هم که نسبت به قتل مسلمانان ارائه میدهند از همین اندیشههای ناپاک و احمقانه سرچشمه میگیرد.
با این توضیحات، خوارج انحرافات مبنایی در تفکرات خود دارند که همین تفکرات زمینه شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به دست ابن ملجم را فراهم کرد. دلیل این اندازه گم شدن در وادی اعتقادات اصیل اسلامی چیست؟ مگر آموزههای دینی روشن و مشخص نیست و مگر امام علی علیه السلام، به عنوان مفسر و قرآن ناطق در میان آنها حضور نداشتند؟ چرا آنها از این فرصت ناب تا این اندازه بیبهره ماندند؟
خوارج مردمی بودند که دنبال حق میگشتند، اما در اثر انحرافاتی که ایجاد میشد راه را گم میکردند. چنانکه اما علی علیه السلام هم در مورد این عده فرمودند: «اینها دنبال حق بودند ولی گمراه شدند.» بر همین اساس بود که وقتی امام در ابتدای جنگ نهروان، گفتوگوی منطقی و اساسی با آنها انجام دادند تعداد زیادی از آنها متوجه انحطاط فکری خود شدند.
این گروه بعد از پایان جنگ هم چون اقدام عملی و جنایت علیه مردم مرتکب نشده بودند، از سوی امام علی علیه السلام در امان بودند و آن حضرت بر آنها سخت نگرفتند. پس از برگشت از صفین هم میبینیم که خوارج به کوفه نیامدند، بلکه در روستایی ساکن شده و خودشان اعلام موجودیت کردند. آنها مدتی بعد، باز هم اندیشهها و تفسیرهای نامربوط از قرآن ارائه دادند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در برابر این گروه، ابتدا ابن عباس را فرستادند تا با آنها مذاکره کرده و متوجه اشتباه خود شوند. ولی آنها قبول نکردند و همچنان بر تفسیرها و تأویلهای نامربوط خود پافشاری کردند. سپس امام شخصاً به سراغ آنها رفتند و با رهبر معنوی آنها که عبدالله بن کوا یشکری نام داشت صحبت کردند. در این شرایط عبدالله بن کوا نتوانست در مباحثه با امام علی علیه السلام موفق شود و متوجه اشتباهات خود شد. سپس او و همراهانش گروه خوارج را ترک کردند و به همراه امام به کوفه رفتند.
تفاوت جریانهای تکفیری با خوارجی که شهادت امام علی علیه السلام را رقم زدند
جریانهای تکفیری در این زمان هم همین گونه تفسیرهای نامربوط از قرآن دارند. آیا تکفیریهای امروز تفاوتی با خوارج آن زمان دارند؟
طبق فرموده امام علی علیه السلام، خوارج در آن زمان دنبال حق میگشتند ولی گمراه شدند. امام امروز میبینیم که جریانهای تکفیری تبدیل به عمال و اسباب دست صهیونیسم شدهاند. آن زمان خوارج با برداشتهای غلط خود هم قصد جان امام علی علیه السلام را داشتند و هم معاویه لعنهالله علیه و عمروعاص ملعون را هدف قرار داده بودند. در حالی که امروزه، تکفیریها دقیق و کامل بر اساس میل و تصمیم صهیونیسم و استکبار رفتار میکنند؛ از آنها دستور میگیرند و همان را اجرا میکنند.
درست است که تکفیریها و وهابیت امروز در اندیشههای خارجیگری، با خوارج صدر اسلام مشابهت دارند ولی در اهداف با آنها تفاوت اساسی دارند.
راهکار نجات
راهکار نجات از گمراهیها و مقابله با اندیشههای خارجیگری که قصد نفوذ در فرهنگ و اعتقادات مردم را دارد، چیست؟
از همان زمان صدر اسلام که شخص پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در میان مردم حضور داشته و زندگی میکردند تا امروز که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در میان مردم حاضر ولی از دیدهها غایب هستند، رمز مقابله با گمراهیها این است که از ولایت اهل بیت علیهم السلام پیروی کنیم.
تمام اندیشههای خارجیگری و همه بدبختیهایی که از صدر اسلام عدهای از مردم را دچار کرد، این بود که پس از نبی مکرم اسلام، ولایت را کنار گذاشته و نادیده گرفتند و به میل و اراده خودشان قرآن و احکام دین را تعبیر و تفسیر کردند.
البته ما باید خدای متعال را بسیار شکر کنیم که هنوز هم به برکت انقلاب اسلامی، ولایت پس از قرنها در کشورمان حاکم است و مردمی ولایتمدار و با درایت داریم که راه سعادت خود را در پیروی از ولایت پیدا کردهاند. رمز پیروزی، سعادتمندی، نجات از گمراهیها و اندیشههای غلط در پیروی از ولایت فقیه است که موجب سرافرازی مردم در دنیا و آخرت خواهد شد و زمینه ظهور امام زمان علیه السلام را نیز فراهم خواهد کرد.
تهیه و تنظیم: مریم مرتضوی
انتهای پیام/