روایتی از شب قدر خانواده شهدای مدافع حرم یگان ویژه فاتحین
امسال گردان حیدر کرار یگان ویژه فاتحین در شب قدر، میزبان خانوادههای شهدا و رزمندگان خود بود تا بار دیگر در این شب با شهدا عهد ببندند تا ادامه دهنده راه آنها و حافظ خون پاکشان باشند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شبهای قدر خانوادههای شهدا که عزیزشان دیگر حضور جسمی در کنارشان ندارد، طور دیگری برگزار میشود. چه بسیار شبهای قدری که پدران و مادران شهدای دوران جنگ تحمیلی در کنار مزار پسر شهیدشان، این شبها را با دعا و نجوا به سحر وصل میکردند. اما دیگر خیلی از آنها سالخورده شده یا از این دنیا رخت بربستهاند. اما خانوادههای آنها و بسیار مردمی که شبهای سرنوشت ساز سال معنوی پیش رو را قدر میدانند، این شبها را در گلزارهای شهدا و در کنار مزار شهدا میگذرانند تا آنها را واسطه بین خود و خدا قرار دهند.
خانواده شهدای مدافع حرم که چند سالی بیشتر از شهادت عزیزشان نگذشته است نیز لیالی قدر را در جوار مزار شهیدشان به سر میکنند و چه بسیار از جوانها که با هر پوشش و نگاهی آنها را همراهی میکنند و طلب دعای خیر دارند.
گردان حیدر کرار یگان ویژه فاتحین که یکی از با سابقهترین و رزم آورترین گردانهای این یگان است، طی این سالهای مقاومت، در جبهههای مقاومت همچون سوریه حضور داشتند تا از حریم اهل بیت(ع) و مردم مظلوم دفاع کنند. در این بین، جوانان غیور و دلاوری چون شهیدان «عبدالله باقری»، «جواد اللهکرم»، «امین کریمی»، «احمداعطایی»، «مسعودعسگری»، «سیدمصطفی موسوی» و «محمدرضا دهقان» نیز حین مباررزه با تروریستهای تکفیری به قافله شهدای مدافع حرم پیوستند.
امسال گردان حیدر کرار در دومین شب از شبهای با عظمت قدر، میزبان خانوادههای شهدا و رزمندگان خود بود تا بار دیگر در این شب با شهدا عهد ببندند تا ادامه دهنده راه آنها و حافظ خون پاکشان باشند. اما این مراسم مهمان یا در اصل، میزبان دیگری نیز داشت و آن هم شهیدی گمنام از عملیات رمضان دوران هشت سال جنگ تحمیلی بود و مادران شهیدان مدافع حرم «عبدالله باقری» و «مسعود عسگری» با ریختن گلهای پرپر شده بر تابوت آن شهید برای او مادری کردند.
چهارمین سالِ شب قدر بدون مسعود
«زهرا نبی لو» مادر شهید مدافع حرم «مسعود عسگری» در گفتگو با خبرنگار تسنیم، درباره حس و حال خود از حضور در این مراسم معنوی، چنین میگوید: امسال چهارمین سالی است که در شب قدر، مسعود نیست. شبهای قدر سه سال گذشته را در کنار مزار مسعود میگذراندم و احیا میگرفتم. اما امسال به خاطر این مراسم به بهشت زهرا(س) نرفتم و به اینجا آمدم. حتی شب 19 هم، کنار مزار مسعود نرفتم تا بهانهای نباشد که چرا یک بار میروم و یک بار دیگر نمیروم، اما خیلی اذیت شدم.
مادر شهیدعسگری: حضور مسعود را احساس میکنم
این مادر شهید در خصوص احساس خود از حضور در محلی که فرزند شهیدش دورههای مختلف نظامی و عملیاتی را آنجا گذرانده و نقطه اوج او بود، میگوید: اینجا خانه مسعود است و احساس میکنم که او حضور دارد. البته دوست داشتم در قسمت مردانه مینشستم تا حضور او را بیشتر حس کنم. حالا که در مرز بین آقایان و خانمها نشستهام به مسعود میگویم یا دوستان یا مادرت را انتخاب میکنی که اگر آن طرف را برای حضورت انتخاب کردی اینجا نشستهام که نزدیکت باشم و اگر اینطرف را انتخاب کردی، اینجا نشستهام که نزدیک دوستانت نیز باشی.
نبی لو که برای شهید گمنام حاضر در مراسم، مادری کرد، چنین میگوید: به این شهید گفتم من را جای مادر خود بدان. با شهید خیلی حرف زدم و درد و دل کردم و برای مسعود هم پیغام دادم که سلام من را به او برساند، البته که خود مسعود در مراسم حضور دارد و خیلی نیازی به واسطه ندارم. از شهید خواستم در حق من دعا کند.
مادر شهیدباقری: عبدالله قبل از سن تکلیف روزه میگرفت
«مریم شیخ بهایی» مادر شهید مدافع حرم «عبدالله باقری» در گفتوگو با خبرنگار تسنیم، درباره حس و حال سالهایی که پسرش در ماه مبارک رمضان کنارشان بوده است، چنین میگوید: عبدالله قبل از اینکه به سن تکلیف برسد، روزه میگرفت و نماز میخواند. نه اینکه من از او بخواهم، خودش این را انتخاب کرده بود. به خاطر دارم که سن خیلی کمی داشت و به او گفتم میتوانی روزه کله گنجشکی بگیری که بعد از متوجه شدن از آن، گفت که من میخواهم مثل شما روزه بگیرم، هر زمان که شما غذا خوردید من هم میخورم.
کارهایش در خفا بود
این مادر شهید در ادامه میگوید: عبدالله از همان شب اول ماه مبارک رمضان به هیئت میرفت و همیشه در این مجالس شرکت میکرد. شبهای احیا که دیگر جای خود را داشت و خیلی با تواضع بود و سعی میکرد خیلی از کارهایش را پنهانی انجام دهد و دوست نداشت به غیر از خود و خدایش، فرد دیگری از کارهایش با خبر شود.
قلبم در فشار است، اما پسرم فدای یک تار موی حضرت زینب(س)
شیخ بهایی در خصوص این شبهای قدری که فرزند شهیدش دیگر حضور جسمی در بین آنها ندارد، چنین میگوید: جای خالی ایشان را بسیار حس میکنیم. اینطور بگویم همین حالا که در اینجا حضور دارم، به قلبم به شدت فشار میآید، چون عبدالله از همین جا برای پریدن اوج گرفت. پسرم فدای یک تار موی خانم حضرت زینب(س) و خدا را شکر میکنم که فرزندم نمرد، بلکه شهید شد. به حق این شب عزیز از خدا میخواهم که شهادت، روزی چهار پسر دیگرم و خودم نیز شود و با مرگ عادی از این دنیا نرویم.
بچههای ما به شهدای جنگ تحمیلی اقتدا کردند
مادر شهید مدافع حرم «عبدالله باقری» که برای شهید گمنام حاضر در مراسم مادری کرد، احساس خود از این لحظه را اینطور بیان میکند: الهی من دور این شهدا بگردم. بچههای ما به این شهدا اقتدا کردند و رفتند. مقام این شهدا عالی است و ان شالله که متعالی باشد. واقعا خوش به سعادتشان، این شهید هم مثل بچه خودم است و خدا میداند که هیچ فرقی با او ندارد. دعا کردم اگر پدر و مادرش در قید حیات است که خداوند به حق امام زمان(عج) طول عمر با عزت به آنها بدهد و اگر هم نیستند که در آن دنیا شهدا دستگیرشان باشد.
انتهای پیام/