کنگره ۵۴۰۰ شهید کردستان| شرافت ایزدی؛ شهیدهای که خشم ضدانقلاب را برانگیخت
دختر شهیده شرافت ایزدی با بیان خاطراتی از مادر شهیدش ازعشق او سخن می گفت و به یاد می آورد که مادرش همواره پیروزی اسلام و خدمت به خلق خدا بزرگترین آرزویش بود .
به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج ، زنان ایران اسلامی علاوه بر کمک به پیروزی انقلاب اسلامی در عرصههای اجتماعی کشور، در دوران جنگ تحمیلی نیز در سنگر دفاع از ارزشهای دینی، اسلامی و انقلابی کشور نقش بیبدیل و چشمگیری ایفا کردند؛ زنانی که فرزندان برومندشان را با قرآن و دعایی از جنس نور رهسپار جبهههای نبرد حق علیه باطل وگاه همسرانشان را بدرقه میکردند و از هیچ تلاشی برای آموختن تعالیم اسلام و انقلاب به فرزندانشان فروگذار نمیکردند.
زنان نه تنها در عرصههای مادری و همسری که در سایر عرصهها هم خوش درخشیدند و در روزهای سخت برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران یا در روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تلاشهایی فراوان داشتند؛ زمانی در کسوت امدادگر ایفای نقش میکردند و روزی هم در پشت جبههها به پخت غذا، دوخت لباس، جمعآوری دارو و کمکهای مردمی میپرداختند.
هرچه که هست انقلاب و 8 سال دفاع مقدس را نمیتوان از این قشر و کمکها و تلاشهای آنها جدا دانست.
کردستان نیز از استانهایی است که دوران جنگ و پیروزی انقلاب اسلامی بر آن تأثیری مستقیم داشت. این استان در زمان جنگ تحمیلی و حتی قبل از آن، بیش از 5400 شهید گلگونکفن را در راستای حفظ ارزشهای این نظام مقدس الهی تقدیم کرد که 536 نفر آن زنان بودند.
این شیرزنان الگوی کاملی از ایثار، ازخودگذشتگی و ایمان هستند که باید باترویج افکار و آموزههای آنان در میان زنان بهویژه دختران جوان در تقویت باورهای جامعهساز در کشور اسلامیمان گام برداریم.
شرافت ایزدی شهید شاخص استان کردستان در سال 94 معرفی گردیده استT در این زمینه با دو دختر ایشان به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
لطفا از مادر شهیدتان بگویید؟
مادرم در چهارم بهمنماه سال 1299 ، در روستای "بیار" از توابع شهرستان «کامیاران» در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود. از همان دوران طفولیت طبق گفته ی پدربزرگم، با الفبای دین و دینداری آشنا شد و زمانی که کودکی بیش نبود، عمل به واجبات را وجهه ی همت خود قرارداده بود.
او را از دوران نوجوانی همه با پاکدامنی، عفت و عبادتهایش می شناختند و بحق در این زمینه در میان همسالان الگو و نمونه بود. وقتیکه به سن ازدواج رسید با پدرم که وی هم از دیار مادرم بود پیوند زناشویی و پیمان باهم بودن را بستند و تشکیل زندگی دادند، پیمانی که پایانش را برای دفاع از باورهایشان با خون خود امضا کردند.
از روحیات مذهبی مادرتان خاطرهای در ذهنتان مانده برایمان بگویید؟
مادرم عابدی به تمام معنی و شبزندهداری واقعی بود. بنا به گفته بستگان او، زمانی را به یاد ندارند که او را با تهجد و نماز شب ندیده باشند. او سرباز واقعی اسلام و انقلاب اسلامی بود، امام خمینی را احیاگر اسلام میدانست و پیروی از سیره او را بزرگترین افتخار برای خود تلقی می کرد ، همیشه دستانش رو به آسمان بود و از حضرت دوست طلب می کرد و میگفت: خدایا، اسلام را پیروز گردان و دشمنان دین را در هر لباسی که هستند، محو و نابود بگردان.
از شرافت ایزدی و خاطره آن دوران برایمان بگویید؟
زمانی که با حضور ناموجه دینستیزان خدا گریز در منطقه مواجه شد، شکست و نابودی این عناصر ضد دین را از خداوند طلب میکرد. مادرم شیرزنی بود با دلوجرئت، شهامتی ستودنی داشت، از ضدانقلاب که او آنها را دین براندازان میخواند، واهمه ای نداشت، گاهی بهصراحت از آنان میخواست توبه کنند و به صراط مستقیم اسلام برگردند.
والدینم کمک به نیروهای رزمنده را وظیفه خود میدانستند و همیشه باهم و در کنار هم بودند و بهعنوان دو سرباز گمنام انقلاب اسلامی در غربتی به وسعت همه بیابانها، عاشقانه از انقلابشان و امامشان دفاع میکردند.
از نحوه شهادت مادرتان بگویید؟
ضدانقلاب کوردل که بهشدت از پدر و مادر مسلمان و انقلابیم هراس داشت و آنان را مانعی در برابر خود میدیدند، در روز بیستم خردادماه سال 1362 بزدلانه شبهنگام به منزل ما حمله ور شدند و آنها را به شهادت رساند، مادرم اولین کسی بود در روستایمان که لباس سپاه را به تن برادرم پوشاند و او راهی مبارزه با ضد انقلاب کرده هنوز بغضی در گلویم مانده و نمیتوانم آن را بر زبانم بیان کنم اما افتخار میکنم که در چنین خانوادهای پرورش یافتهام .
شهیده علاقهمند به چه کارهایی بود؟
مادرم از استعداد فوقالعادهای برخوردار بود، همیشه با او شوخی میکردیم، میگفتیم: تو اگر درس خوانده بودی، یکی از بهترین پزشکان جهان میشدی بدون اینکه درجایی تلمذ کند یا بهصورت تجربی نزد کسی به کسب تجربه و یادگیری بپردازد، در زمینهی نحوه استفاده از گیاهان دارویی به اندازه یک گیاهپزشک تخصص و تبحر داشت، انواع گیاهان را جمع میکرد با بوییدن و نگاه به رنگ آنها خاصیت گیاه را میشناخت و میدانست در چه زمینههایی کاربرد دارد. در این امر تا جایی پیشرفت کرده بود که خیلی از این گیاهان را در باغچه کوچکی جوار منزل میکاشت، از آنها مراقبت و در زمان لازم گیاهان را میچید و خشک میکرد و برای استفاده در اختیار مردم قرار میداد. در یککلام پزشک روستا بود و با همه وجود برای مردم زحمت میکشید، گاهی اوقات پرداختن به کار مردم او را از کارهای خود باز میداشت.
آیا شهیده سفارش یا وصیتی داشتتند؟
برای مادرم خدمت به مردم از همه چیز مهمتر بود و من و خواهر و برادرهایمان را با این باور بزرگ کرد که همیشه روی پای خود بایستیم و در برابر ستم مقاومت کنیم و خدمت به خلق خدا را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهیم .
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره 5400 شهید استان کردستان
انتهای پیام/ش