محسن ترکی: داوران کنونی از سر لیگ ما زیاد هم هستند!
کیفیت داوران فوتبال طی سالهای اخیر بهشدت افت کرده است. بهطوریکه فصل گذشته با حواشی فراوانی درخصوص قضاوتها مواجه بودیم؛ حاشیههای چالشبرانگیزی که جامعه داوری را زیر سؤال میبرد و شأن آن را خدشهدار میکرد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، کیفیت داوران فوتبال طی سالهای اخیر بهشدت افت کرده است. بهطوریکه فصل گذشته با حواشی فراوانی درخصوص قضاوتها مواجه بودیم؛ حاشیههای چالشبرانگیزی که جامعه داوری را زیر سؤال میبرد و شأن آن را خدشهدار میکرد. محسن ترکی، داور سابق فوتبال ایران -که موفقیتهای بسیاری را برای جامعه داوری کسب کرده- معتقد است همه این اتفاقها از نبود توجه به آموزش داوران و سهلانگاری فدراسیون نشئت میگیرد.
لیگ هجدهم در حالی به پایان رسید که شاهد اشتباهات فراوان داوری بودیم؛ اشتباهاتی که به نظر میرسد نتیجه زد و بندها در انتخاب داوران و نحوه ورود آنها به سطح اول فوتبال کشور است.
متأسفانه ما هم بعضاً از دوستان خود درخصوص یکسری زد و بندها میشنویم. البته نمیتوان آن را به همه تعمیم داد، اما نمیتوان هم منکر شد. خیلیها بعد از تستهای پیشفصل معتقدند حقشان ضایع شده است. این مسئله میتواند در انگیزه و روحیه داوران تأثیر بگذارد و آنها را دلسرد کند. همانطور که زد و بندها میتواند باعث رسیدن داوران ناکارآمد به سطوح بالاتر شود.
یعنی معیارهای انتخاب داوران برتر استانها میتواند همانند انتخاب داوران آسیایی آیتمهای مشخصی داشته باشد تا انتخابها بر اساس شایستهسالاری باشد نه ضوابط و روابط.
متأسفانه اصلیترین مشکل ما این است که شایستهسالاری نداریم و این مختص به داوری هم نیست. درخصوص انتخاب لیست داوران آسیایی هم ما بعضاً با مسائل و مشکلات شائبهبرانگیزی مواجه میشویم. برای نمونه نمراتی را که ناظران بازی میدهند بعد از بازبینی فیلمها تغییر میدهند. درحالیکه با این کار نه فقط به داوران توهین میشود، که این شائبه نیز به وجود میآید که میخواهند نفراتی که خودشان ترجیح میدهند -حالا به هر دلیل که ما نمیدانیم- را در لیست قرار دهند.
سالهاست شاهد افت شدید کیفیت داوری در فوتبال ایران هستیم. درحالیکه چند سال قبل اوضاع به این شکل نبود و ما داوران خوبی داشتیم؛ همچنین یک لیست بینالمللی قوی. اما حالا به تکستارههایی، چون ترکی و فغانی که هر چند سال یک بار ظهور میکنند دلخوش هستیم!
واقعیت این است که این داوریها از سر فوتبال و لیگ ما زیاد هم است. درست است که سالهاست دیگر شاهد حضور داوران پرقدرت و باکیفیت نیستیم، اما این داوران از سر این فوتبال و این لیگ زیاد هم هستند.
این یک دفاع کورکورانه نیست؟ خصوصاً این که در سال گذشته اشتباهات داوری بارها و بارها جنجالآفرین شد و صدای همه را درآورد.
خیلی از هواداران تیمها و باشگاهها هم در مقابل حرفهای ما همین را میگویند و فکر میکنند که ما چشمبسته و کورکورانه از داوران دفاع میکنیم. نه اینطور نیست. شخصاً نمیگویم که داوران ما اشتباه نمیکنند. چرا اشتباه هم میکنند. اما قبل از آنکه یکطرفه و بیمحابا آنها را سیبل کنیم، باید خیلی مسائل را در کنار هم بگذاریم بعد ببینیم آیا میتوانیم انتظاری بیشتر از آنها داشته باشیم یا نه.
منظورتان مسائل مالی است؟ البته کسی منکر این مسئله نیست که حقالزحمه داوری در ایران کم است...
کم بودن حقالزحمه داوری تنها یک مسئله است. شما نگاه کنید، آخرین باری که من بابت داوری پول گرفتم به یک سال و نیم قبل برمیگردد که بابت قضاوت در یک بازی 750 هزار تومان میدادند. همان زمان، دستمزد داوران کشورهایی که لیگهایی همسطح لیگ ایران داشتند 10 برابر دستمزد ما بود؛ و داوران ما هم ترجیح میدهند به همین خاطر قضاوتهای خارجی داشتهباشند.
هم دریافتی بیشتر هم کسب دانش بیشتر. قضاوت داوران ایرانی در بازیهای آسیایی و کشورهای دیگر افتخار بزرگی است. هرچند مسائل مالی آن هم خیلی اهمیت دارد. اما داوران کشورهای عربی حاضر به این کار نیستند و میگویند برایشان صرف ندارد. یعنی آنقدر درآمدشان از لیگ داخلی بالاست که حاضر نیستند برای روزی 100 یا 200 دلار در بازیهای آسیایی سوت بزنند. بهطوریکه در مجلس آنها تصویب شده به همان اندازه که AFC به آنها پول میدهد دولت هم پول بدهد و شرایط رفاهی در نظر بگیرد تا آنها ترغیب به رفتن به چنین سفرهایی بشوند.
ولی قبول کنید که اگر قضاوت داوران در لیگ داخلی با اشتباهات کمتری همراه باشد، هجمه این انتقادات کمتر میشود.
بله؛ اما شما نگاه کنید که چه کاری برای این داوران انجام میدهیم و چه انتظاری داریم. علاقهمندان به فوتبال در ایران میتوانند در آکادمیها و مدارس فوتبال شرکت کنند، اما درخصوص داوری بعد از برگزاری درجه C. آنها زیرمجموعه کمیته داوران و فدراسیون قرار گرفته و در اصل به امان خدا رها میشوند و همه آن چیزی که برایشان در نظر میگیریم سالی یکی دو تست برای انتخاب برترینهاست. خیلیها از جیب هزینه میکنند. خیلی وقتها علاقهمندان به داوری به من میگویند حاضریم هزینههایتان را بدهیم، با ما کار کنید. این خیلی آزاردهنده است. من هرکاری از دستم بربیاید انجام میدهم، اما این وظیفه فدراسیون است. ما استعدادهای زیادی داریم، اما هیچ برنامهای نداریم و تلاشی برای استفاده، آموزش و تربیت داوران نمیکنیم. داوران ما حتی باید حق عضویت بپردازند. ما برای تربیت و آموزش آنها چه میکنیم که این همه انتظار داریم؟
یعنی باید با این شرایط کنار بیاییم؟
بحث کنار آمدن نیست. مسئله این است که باید فکری اساسی کرد. انتقاد صرف کاری از پیش نمیبرد. فدراسیون باید هزینه کند. کافی است هزینه اسپانسر داوری را خرج آموزش کند. نمیگوییم این پول را به داوران بدهند و دستمزدهایشان را زیاد کنند. درصدی از این پول را اگر صرف آموزش داوری میکردیم الان وضعیتمان خیلی بهتر بود. شما فکر میکنید خود داوران از این اوضاع راضی هستند؟ نه. اما چه کمکی برای حل مشکل یا تربیت داوران و آموزش آنها کردهایم که این همه انتظار داریم؟ به همین دلیل هم است که میگویم این داوری از سر این فوتبال هم زیاد است. وگرنه قصدم دفاع کورکورانه و توجیه یا نادیده گرفتن اشتباهات نیست. درواقع میگویم باید دلیل و سرمنشأ مشکلات را یافت و مسئله را اساسی حل کرد.
یعنی همه این داستانها به بیتوجهی فدراسیون و نبود تمایل به هزینه کردن درخصوص تربیت و آموزش داوران و نظارت بر انتخابها برمیگردد؟
بله. مثلاً شما میبینید که یک داور 40-30 ساله دارد در رده پایه قضاوت میکند. این داور دو سال دیگر بازنشسته است. چه سودی میتواند داشته باشد؟ ما میتوانیم رده سنی مشخص کنیم تا از پتانسیل داوران خود استفاده کنیم. وقتی 28 سال داشتم وارد لیست داوران آسیایی شدم. فکر میکردم جوانترین داورم. رفتم دیدم ایرماتوفی که بعداً ایرماتوف معروف شد و قضاوتهای خوبی در جامجهانی و سطح بینالمللی انجام داد با 22 سال سن آسیایی شده است. این استعداد است که بر اساس برنامه و با هدف به این موفقیت دست یافته و ازبکها هم از موفقیتهایش استفاده میکنند، اما آیا ما اینطور به استعدادهایمان و موفقیتهایمان توجه میکنیم؟ نه. ما روی یک داور زوم میکنیم؛ مثلاً آنقدر قضاوت دربی را به من میدادند که خودم صدایم درمیآمد و میگفتم مگر قحط الرجال است. این احترام و توجه نیست. این سوءاستفاده و بیتوجهی به بقیه است. کاری که امروز با فغانی میکنند. درواقع فدراسیون حاضر نیست کوچکترین هزینهای کند و انتظار بهترینها را هم دارد. نمیشود. یکی مثل فغانی استثناست. تا کی باید به امید یک استثنا بمانیم؟ درحالیکه استعدادهای زیادی داریم که با بیتوجهی به آنها از دستشان میدهیم.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/