کنگره ۵۴۰۰ شهید کردستان|ماجرای شهیدی که پس از دستگیری فعالیتهای انقلابی خود را ادامه داد
شهید «سیدحسین روحالامین» در تمامی صحنههای انقلابی حضور فعالی داشت و در حادثه ۵ رمضان سال ۱۳۵۷ بازداشت شد اما مجداداً به فعالیتهای انقلابی خود ادامه داد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج، شهید «سید حسین روحالامین» در سال 1335 در اصفهان چشم به جهان گشود. در سن 12 سالگی پدر خود را از دست داد و به شغل آزاد مشغول شد. پس از طی دوران سربازی با برادر شهیدش امیر مشترکاً به کار صنعتی مشغول شدند. سید حسین در تمامی صحنههای انقلابی حضور فعالی داشت، حتی پس از حادثه 5 رمضان سال 1357 بازداشت شد اما پس از طی مدتی آزاد و مجدداً به فعالیتهای انقلابی خود ادامه داد.
در زمانیکه امام راحل(ره) به ایران بازگشتند، از جمله افرادی بود که حفاظت محل سخنرانی امام در بهشتزهرا(س) به عهده آنان بود. وی با آغاز درگیریهای کردستان به آن منطقه اعزام شد. سید حسین در عملیاتهای بسیاری حضور داشت و در عملیات والفجر 9 بهعنوان مسئول عملیات سپاه کردستان شرکت کرد. سرانجام در هفتمین روز از اسفندماه 1364 به فیض شهادت نائل آمد.
در ادامه وصیتنامه شهید «سید حسین روحالامین» را میخوانید: بسمالله الرحمن الرحیم؛ وصیتنامههای زیادی در طول انقلاب اسلامی و جنگ نوشتهام. با شهادت عزیزان دیگر روحیهام تضعیف میشود و بیشتر به گناهانم فکر میکنم. میترسم از اینکه با بار زیادی از گناه، دنیا را ترک کنم. وقتی در کردستان پا نهادم، این سرزمین خون و شهادت بود. این سرزمینی که عاشقان خدا و امام پا نهادند و مظلومانه به دست این دژخیمان شاهنشاهی گذشته، به دست این نوکران آمریکا و زالوصفتان و این کفار به شهادت رسیدند. عزیزانی که در کنارم بودند و در کردستان از دست دادم، هرکدام از آنها الگو و سرمشقی برای امت هستند. من همیشه دعا میکردم، خدا مرا با این شهدا محشور کند.
ای عزیزان! به شما وصیت میکنم که دست از یاری و پشتیبانی امام برندارید و کفران نعمت نکنید و کاری نکنیم که خدا عذابی که بر پیشینیان ما نازل کرد، بر ما هم نازل کند. کاری نکنیم که از گذشتهها پشیمان شویم، کاری نکنیم که دل این سید خدا از ما برنجد.
ای عزیزان! دست از مال دنیا بردارید و به خدا فکر کنید. ما از خاک آمدهایم و به خاکباز میگردیم. هر چه هست، دست خداست و هرچه صلاح اوست، همان است. خداوند در این دنیا بسیار آزمایش خواهد کرد. جنگها را برای آزمایش ما قرار داده است. این نعمتهای دنیوی را برای آزمایش ما قرار داده است. مواظب باشیم که از این آزمایشها سربلند و بیرون بیاییم.
من وقتی صدای اللهاکبر را که از دهان این بچههای خردسال در سال 1357 در گوشه و کنار این شهر شنیدم، متوجه شدم گمشدهای را که به دنبالش میگشتم، پیدا کردم و آن خدا بود. در آن جو فساد اصفهان و کلاً آن جو فاسدی که رژیم شاه برای همه جوانها ایجاد کرده بود، من میگشتم تا معبودی را پیدا کنم و از این جوهای فاسد بیرون روم.
من مدتی سرگرم مال دنیا شده بودم و همهاش حرص مال دنیا را میزدم و همیشه ناراحت بودم که چرا ماشین بنز ندارم، چرا باغ ندارم، چرا خانه ندارم، فقط به خاطر اینکه از خدا دور شده بودم، به خاطر اینکه خدا را فراموش کرده بودم و فقط به خود و مال دنیا فکر میکردم. بعد از شروع انقلاب، دیگر همهچیز برای من تمام شد، راه خود را پیدا کردم و با شناخت کامل، قدم در این راه گذاشتم. با برادر شهیدم صحبت کردم و گفتم که من باید بروم، من متعلق به امام هستم. در کل تظاهرات شرکت میکردم و آنچه را از دستم برمیآمد، انجام میدادم. همیشه توکلم به خدا بود و به خدا فکر میکردم و قلبم همیشه آرام بود و مطمئن بودم که این انقلاب، انقلاب خدایی است و صد درصد اسلامی است. با شروع جنگ تحمیلی که از کردستان آغاز شد، به کردستان رفتم و کموبیش آنچه از دستم برمیآمد، انجام دادم.
ای دوستان! ای عزیزان! ای مادر! ای خواهر! ای برادر! ای داییها! ای خویشاوندان! ای کسانی که وصیت مرا میشنوید و میخوانید! از بنده حقیر به شما نصیحت، به دنبال شناخت اسلام بروید، اگر اسلام را شناختید، اگر امام را شناختید، به آنچه میخواهید، میرسید. به خدا فکر کنید، به فردای قیامت، به آن آتش جهنم و به آن محبتهای خدا در بهشت، دست از مال دنیا و هواهای نفسانی بردارید.
ای عزیزان! شمارا سفارش میکنم، این انقلاب، یک انقلاب صد در صد اسلامی است و من مطمئن هستم که این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی (عج) اتصال پیدا خواهد کرد و وای بر آن انسانهایی که در گوشه و کنار نشستهاند و میگویند، «انقلاب برای ما چه کرده است.» من میگویم، «خدا باید آنچنان شعوری به ما عطا فرماید که قبل از آنکه بگوییم انقلاب برای ما چه کرده است، بگوییم ما برای انقلاب چه کردهایم.» من خدا را شاهد میگیرم، آنجور که باید برای مستضعفین کارشده باشد، نشده است، مستضعفین سالها زیر چکمه استعمارگران خارجی و داخلی بودهاند تا وقتیکه نظام فاسد در ایران و در گوشه و کنار بازار و امثال اینها حکمفرما است، مستضعفین همان حالی را خواهند داشت که قبلاً داشتهاند.
ای مسئولین مملکتی! چرا به نصیحتهای امام گوش نمیکنید؟
ای استاندارها و ای فرماندارها و ای بنیادها و ای سازمانهایی که میگویید برای مستضعفین کار میکنید، چرا به نصیحتهای امام گوش نمیکنید؟ تو را به خدا بیشتر از این کارکنید، من آنچه از مال دنیا دارم، متعلق به مستضعفین خواهد بود.
ای برادر بزرگوار «سید ابراهیم روحالامین»! ای عزیز! بعد از شهادت من، آنچه از مال دنیا دارم، پنج سال برایم نماز و روزه بخوانید و اگر چیزی ماند، در راه جمهوری اسلامی و در راه مستضعفین خرج کنید؛ و سفارش میکنم به شما که بچههای خود را همچون حسین و یاران حسین، آزاده بار بیاورید.
ای برادر عزیز! مادرم را بسیار پذیرایی کن و به او مهربانی کن. کاری کن که جای خالی ما را حس نکند. امیدوارم که با دیدن جسد بیجان من، باز این حرف را تکرار کنید و دستها را بهطرف خدا بلند کنید و از خدا طلب آمرزش و مغفرت برای من بخواهید.
ای مادر! میدانم من خیلی به تو بد کردم، سالها از تو دور بودم، ولی مطمئن بودم که تو راضی هستی. چون من در راه اسلام قدم برمیدارم، برای اسلام کار میکردم و فقط هدفم خدا بود. من به این موقعیتهای دنیوی هیچ فکر نکردم و نخواستم فکر کنم. تنها چیزی که برای من مفید و دلخواه بود، کار کردن برای خدا بود، چون میدانستم این مسئولیتها، مسئولیتهای دنیوی است و باعث خوشحالی نیست. این مسئولیتها، مسئولیتهای آخرتی نیست. مدتی که بهعنوان مسئول فعالیت میکردم، همیشه از خدا میخواستم، به من کمک کند تا بتوانم مسئولیت خود را انجام دهم.
ای مردمی که درصحنه هستید! به گلستان شهدا بروید و از این عزیزان درس بیاموزید و فرزندان خود را، چون اینها بزرگ کنید. در نماز جمعهها مرتب شرکت کنید، فقط نه بهعنوان یک نفر حاضر در نماز جمعه، بلکه به خطبهها گوش کنید و راه و روش اسلام را یاد بگیرید و سعی کنید در سیاست دخالت کنید و ببینید در مملکتتان چه میگذرد.
من نمیدانم چه بگویم. چون میدانم این دنیا هیچ ارزشی ندارد و تنها سفارش همین است که دست از یاری امام برندارید و در جنگ شرکت کنید و به مستضعفین و بینوایان کمک کنید، دست نوازش بر سر آنها بکشید، به خانوادههای شهدا سرکشی کنید و از آنها دلجویی کنید. بازمیگویم نماز جمعهها را فراموش نکنید. در تشییعجنازههای عزیزان (شهدا) شرکت کنید. یار و یاور امام باشید و همیشه از این شهدا و این مکتب سرمشق بگیرید و آنها را الگوهایی برای زندگی خود انتخاب کنید.
از خدا میخواهم که هرچه زودتر شهید شوم و از شفاعت شهدا و اباعبدالله الحسین (ع) در روز قیامت برخوردار شوم.
دوستان و عزیزان! اگر از من خطایی دیدند، مرا باید ببخشند. هرکسی از من طلبکار است و یا بدهکار است، با برادرم حساب کند.
باز ای عزیزان! ای همشهریها! ای همسایگان! ای برادران! ای دوستان! اگر از من بدی و خطایی دیدید، مرا ببخشید و برای من دعا کنید که خدا مرا ببخشد؛ و شما ای پاسداران عزیز! سعی کنید فقط یکبعدی نباشید و فقط بعد نظامی را در پیش نگیرید. همانطور که امام فرمودند، در یکدست قرآن و در دست دیگر سلاح. سعی کنید که ببینید در اطراف شما چه میگذرد و مطالعه زیاد بکنید، قرآن زیاد بخوانید، به حوزههای علمیه بروید و درس بخوانید، از اختلاف بین خود بپرهیزید و به برادران عزیز بسیجی بیشتر محبت کنید. اینها امیدان آینده امام هستند.
خداوند به همه ما توفیق دهد که در راهش قدم برداریم و درراهش به شهادت برسیم؛ خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
سید حسین روحالامین
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره 5400 شهید استان کردستان
انتهای پیام/ ز