یادی از شاهین سرکیسیان| تئاتری‌ را تئاتری‌ها می‌کشند

جمشید ملک‌پور، مورخ و کارگردان تئاتر در شب بخارای شاهین سرکیسیان با اشاره به ستم‌هایی که بر این هنرمند روا شد، دشمن اصلی این هنرمند را جامعه تئاتر برشمرد.

خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم

چهارشنبه گذشته خانه اندیشمندان علوم انسانی در قالب شب بخارا، میزبان یادمانی برای شاهین سرکیسیان، هنرمند فقید تئاتر بود. سرکیسیان که تحصیل‌کرده فرانسه بود، در ایران به تصویری از هنرمند ناموفق بدل می‌شود. با اینکه او را کاشف شخصیت‌های مهمی در تئاتر ایران می‌دانند؛ اما ماجرای اختلافات او بر سر نمایش «بلبل سرگشته» و اجرا نشدن «روزنه آبی» هنوز چون معمایی در میان قدمای تئاتری نقل می‌شود. معمایی که برای جوان‌ترها بدل به تصویری ویژه می‌شود، وقتی پرده‌ها فرو می‌افتد و شک‌ها و تردیدها بر دل افراد می‌افتد.

در این برنامه پس از چند سخنرانی در تمجید شاهین سرکیسیان، دو سخنرانی بیش از سخنرانی‌های دیگر جالب توجه بود. سخنرانی نخست حرف‌های روح‌الله جعفری، نویسنده کتاب «گروه هنر ملی از آغاز تا پایان: 1335–1357» است که متن آن بسیار شبیه به متن سخنرانی او در باب عباس جوانمرد در رونمایی کتاب «دیدار با خویش» است. آقای جعفری در سخنرانیش به دوران فعالیت‌های شاهین سرکیسیان می‌پردازد که طی آن عده‌ای که بعدها شاکله اصلی گروه هنر ملی می‌شوند از سال 1332 تا 1335 در آپارتمان سرکیسیان جمع شدند و زیر نظر او به تمرین نمایشنامه‌های مختلفی چون «جنوب» اثر ژولین اگرین، «مادموازل ژولی» اثر آگوست استریندبرگ، «مارگریت» اثر آرمان سالاکرو، «همه پسران من» اثر آرتور میلر و... می‌پردازند؛ اما به دلیل اینکه جایی برای عرضه آنها نداشتند، هیچ یک از این کارها اجرا  رنگ صحنه را به خود نمی‌بینند.

با وجود اجرایی نشدن نمایش‌ها افرادی چون احمد براتلو، علی نصیریان، احمد نوربخش، جمشید لایق، اسماعیل داورفر نزد سرکیسیان می‌مانند.در این سه سال، سرکیسیان از هر فرصتی استفاده می‌کرد و افراد صاحب اندیشه که آن‌ها را می‌شناخت، به آپارتمانش دعوت می‌کرد تا بیایند و با جوان‌هایی که دور او جمع شده بودند، صحبت کنند و تمرین‌های آنها را از نزدیک ببینند. او از این طریق، فرهنگ برقراری دیالوگ را به کسانی که با آن‌ها کار می‌کرد، یاد می‌داد و مروّج آن بود. یکی از افرادی که به دعوت سرکیسیان به آپارتمان او می‌آید، دکتر امیرحسین جهانبگلو که به وی گوشزد می‌کند بهتر است روی متون ایرانی متمرکز شوند تا نتیجه کار باورپذیر و قابل قبول باشد. این صحبت منجر به یک رأی‌گیری و تصمیم بر کار روی متون ایرانی می‌شود. نتیجه کار نمایشنامه «محلل» بر اساس داستانی صادق هدایت، شش ماه در آپارتمان سرکیسیان و اجرا در باشگاه دانشگاه تهران، در جشن مجله سخن، به همت دکتر پرویز خانلری است.

شاهین سرکیسیان گویا در زمان مطرح شدن نمایشنامه «بلبل سرگشته» علی نصیریان با گروه دچار اختلاف می‌شود و گروه هنر ملی را ترک می‌کند که درباره این ترک حرف و حدیث‌ها بسیار است. عباس جوانمرد نیز پس موفقیت‌های گروه که رنگ و لعاب بین‌المللی هم به خود می‌گیرد، از گروه استعفا می‌دهد تا گروه بعد از اجرا در فستیوال پاریس - بدون حضور جوانمرد-متلاشی شود. جعفری در سخنرانی خود (رونمایی کتاب) گفته بود «ریشه این اتفاق ناگوار را باید در منیّت‌ها و خودخواهی‌های بعضی از اعضای گروه هنرملی جست‌وجو کرد که خواسته‌های فردی را بر جمع و کار گروهی ارجح می‌دانستند.»

البته آقای جعفری نامی از این افراد نمی‌برد؛ اما جمشید ملک‌پور در سخنرانیش گرای بیشتری می‌دهد. او با اشاره به کتاب «هفت دهلیز» خود - که در سال 1363 منتشر می‌شود و اخیراً توسط انتشارات افراز بازنشر شده است - مدعی می‌شود که سرکیسیان را نه سیاست و سیاستمداران که خود تئاتری‌ها از میان برداشتند. او با اشاره به ماجرای امیر سیف الدین کرمانشاهی که با خیانت بازیگران نمایش «لیلی و مجنون»اش به سوی خودکشی سوق می‌یابد، مدعی می‌شود این رویه در تاریخ صد ساله تئاتر ایران بارها و بارها تکرار شده است. آقای ملک‌پور در سخنرانیش با اشاره به گفته‌های بهزاد فراهانی که گفته بود «استالینیست‌ها» سرکیسیان را از میان برداشتند، گفت سرکیسیان را تئاتری‌ها از میان برداشتند.

آقای ملک‌پور یادآوری کرد که از زمان مرگ سرکیسیان در 1345 تا 1363 که او کتاب «هفت دهلیز» را نگاشته است، کسی درباره شاهین سرکیسیان و دلایل فقدانش حرف نمی‌زند و در سالیان اخیر است که از او مدام یاد می‌شود. آقای ملک‌پور همچنین به انتصاب اولین آغازگر آموزه‌های استانیسلاوسکی به سرکیسیان را رد کرد و آن را به اوایل سده چهاردهم و شخصیت کرمانشاهی منتسب دانست. هر چند آقای ملک‌پور نیز از اسم بردن مخالفان سرکیسیان امتناع کرد؛ اما مطرح شدن نمایش «بلبل سرگشته» می‌تواند نشانه‌ای از وضعیت آن سال‌ها باشد.

پیشتر علی نصیریان، نویسنده «بلبل سرگشته» در گفتگو با شرق گفته بود: «به نظرم بخش عمده‌ای از آن ناشی از بی‌توجهی ما بود. بله. دچار بی‌مهری شد، شاید نیاز بود ما بیشتر به او کمک می‌کردیم و آن‌طور که بایدوشاید نتوانستیم پاسخ زحماتش را بدهیم. البته آن زمان جوان بودیم و شور و اشتیاق تئاتر داشتیم، اما از طرف دیگر او هم کارهایش را انجام داد؛ یعنی بعد از اینکه از او جدا شدیم، کارهایش را ادامه داد. از نظر من بیشترین سهمی که او در تئاتر جدید داشت، استفاده از متد استانیسلاوسکی بود و نگاه او به بازیگری در تئاتر. از نظر من او بیشتر یک عاشق تئاتر بود. بچه‌ها را جمع می‌کرد و ورک‌شاپ‌های خوبی برگزار می‌کرد. آگاه‌کردن بچه‌های عاشق تئاتر و مطرح‌کردن متد بازیگری با آنها بود وگرنه خیلی کارگردان کارآمدی نبود و به این معنا نبود که در مقام کارگردان کارهای درخشانی کرده باشد.»

آقای ملک‌پور وضعیت امروز تئاتر ایران را چندان متفاوت از دیروز آن ندانست و تأکید کرد هم‌اکنون نیز تئاتری‌ها بیش از هر کس دیگری علیه خود هستند. او با اشاره به رفتار برخی از تئاتری‌ها در پرونده‌سازی، با اندوهی از تکرار شرایط سخن گفت. شرایطی که امروز تئاتر ایران را با اختلافات و پنهان‌کاری‌ها همراه ساخته است.

***

شاهین سرکیسیان زاده 1289 خورشیدی در تبریز چشم به جهان گشود. پدر وی از ارمنی‌های ایران و مادرش از ارمنی‌های بلغارستان بود. سرکیسیان تحصیلات خویش را در فرانسه و در رشتهٔ حقوق کسب نمود و لیکن مدت زمان اندکی در این رشته فعالیت کرد. وی از سنین نوجوانی و تحصیل در فرانسه شیفتهٔ هنر تئاتر گردید. پس از بازگشت به ایران در سال 1315 خورشیدی (1936 میلادی) به عنوان منتقد هنری در نشریهٔ «ژورنال دو تهران» مشغول به کار شد و هم‌زمان همکاری خویش را با گروه‌های تئاتر «فردوسی» «سعدی» و «آناهید» آغاز نمود.

در اوایل سال‌های1330 خورشیدی (1951 میلادی) با همکاری عده‌ای از جوانان علاقه‌مند به تئاتر، از جمله خجسته کیا، علی نصیریان، جمشید لایق، عباس جوانمرد، بیژن مفید و جعفر والی شروع به تمرین نمایش نامه‌هایی از  ادبیات جهان و تشکیل جلسات بحث و گفتگو پیرامون مسایل مطرح در تئاتر معاصر و به‌طور کلی هنر تئاتر می‌کنند.

شاهین سرکیسیان به زبان‌های فرانسه و روسی تسلط کامل داشت و با زبان ایتالیایی نیز آشنا بود. بدین جهت وی شروع به ترجمهٔ متون نمایشی و مقالات هنری از این زبان‌ها کرد که حاصل آن ترجمهٔ نمایشنامه‌های «عقاب دو سر» (اثر ژان کوکتو) و «مرغ دریایی» (اثر چخوف) می‌باشد.
فعالیت هنری وی در ایران از سال 1333 خورشیدی (1954 میلادی) شروع شد و در سال 1335 خورشیدی (1956 میلادی) «گروه هنر ملی» را پایه‌گذاری نمود. تشکیل این گروه را می‌توان پایه‌گذاری تئاتر نوین در ایران به شما آورد.
جمع کثیری از هنرمندان فعلی تئاتر و سینمای ایران فعالیت هنری خویش را با همکاری در این گروه آغاز نمودند و تجربیات بسیاری اندوختند که از آن جمله می‌توان به علی نصیریان و عباس جوانمرد اشاره نمود.

شاهین سرکیسیان همچنین نقش بسزایی در پیشرفت هنر تئاتر نزد ارمنی‌های ایران داشت و حاصل کوشش وی تربیت کارگردانان و بازیگرانی شاخص می‌باشد که از آن جمله می‌توان به آربی اُوانسیان اشاره نمود. شاهین سرکیسیان در سال 1345 خورشیدی (1966 میلادی) دیده از جهان فروبست.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط