گزارش‌های تسنیم نتیجه داد؛ بهبود بیماری پوستی کودکان ذکری‌ / نور امید در چشمان طاهره روشن شد

گزارش‌های تسنیم نتیجه داد؛ بهبود بیماری پوستی کودکان ذکری‌ / نور امید در چشمان طاهره روشن شد

اردیبهشت سال گذشته بود که رسانه های استان از جمله تسنیم به نوعی به مشکلات ذکری پرداختند و سبب شد تا امروز شاهد بهبودی پوستی کودکان در این روستا باشیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، 31 اردیبهشت سال گذشته بود که خبرنگار تسنیم در گزارش میدانی مشکلات مردم در روستای ذکری را منعکس کرد که بعد از درج آن در خروجی تسنیم روزنامه‌های کشوری روز بعد گزارش را بازنشر دادند و در فضای مجازی صفحات اینستاگرام پیچید.

بازخورد این گزارش تا آنجا بود که مسئولان وقت استان از جمله استاندار به معاونانش دستور می‌دهد تا برای بررسی مشکلات به روستای ذکری بروند.

بعد از آن تیم هلال احمر به همراه دکتر عمادی در روستا حاضر شده و به درمان کودکان می‌پردازند و بعد از این ماجرا دستگاه‌های مختلف اعم از کمیته امداد و بنیاد مسکن برای کمک به مردم روستاهای ذکری، گل نی و جلاران وارد عمل شده و برای احداث خانه و تأمین وسایل زندگی همت کردند.

و چند روز گذشته نیز وزیر سابق بهداشت در کاری خیرخواهانه چشمان طاهره یکی از دختران روستای ذکری را که کم بینا بود را عمل می‌کند تا نور امید در چشمان این دختر روستایی روشن شده و دنیا را جور دیگری ببیند.

به این بهانه در ادامه گزارشی که از مشکلات  مردم روستای ذکری در خبرگزاری تسنیم منتشر شده بود را می‌خوانید.

امروز پا در جاده‌ای پرپیچ و خم می‌گذاریم و ناهمواری‌ها و سختی‌های مسیر را به جان می‌خریم تا میزبان مردمانی ساده و بی آلایش شویم و دردها و رنج‌هایشان ببینیم و بشنویم.

هوا گرم است و گرد و خاک نیز اذیت می‌کند نفس کشیدن مشکل می شود شیشه‌های اتومبیل را بالا می‌کشم و کولر را روشن می‌کنم اما خنکای کولر جوابگوی این همه گرما منطقه نیست.

کودکان با پای برهنه در کوچه‌ها مشق کودکی می‌کنند

بلاخره بعد از پرس و جوهای زیاد و عبور از جاده‌ای خاکی به روستای ذکری از توابع شهرستان درمیان می‌رسیم. ورودی روستا تعداد زیادی کودک در حال بازی هستند، بازی را رها کرده و دوان دوان به سمت ما می‌آیند.

از ماشین پیاده شدم، جمع زیادی دختر پسر قد و نیم قد دورم را گرفتند، از چهره‌شان معصومیت نمایان بود منتظر بودند از آنها عکس بگیرم. دست در گردن یکدیگر انداخته بودند و سوژه عکسم شده بودند.

برخی از آنها گویی بیماری پوستی داشتن و صورتشان قرمز و پوسته پوسته بود پرسیدم صورتت چه شده است؟ از پاسخ دادن خجالت می‌کشید، پدرش می‌گفت اسمش پرویز است و تنها او نیست که به این بیماری مبتلا شده است در این روستا کودکان زیادی هستند که گرفتار این بیماری شده‌اند و پزشکان هم از درمان آن عاجزند.

فقر، محرومیت، کم آبی و بیماری پوستی در بین مردم منطقه بیداد می‌کند

هنوز نگاهم از صورت پرویز قطع نشده بود که دختری زیبا به سمتم آمد" خانم، خانم اجازه مادرم در خانه مریض است برایش دارو می‌نویسید"

از آن سوی روستا چند کودک پا برهنه روی شن‌های داغ به سرعت خود را به ما رساندند، خانم از ما هم عکس بگیرید.

جسه‌ای لاغر و قدیکوتاه داشت اما در آغوشش برادر کوچکتری بود که او مسئول نگهداریش بود.

آری اینجا روستای ذکری در شهرستان درمیان است فقر، محرومیت، کم آبی و بیماری پوستی در بین مردم منطقه بیداد می‌کند.

خانه‌هایشان سنگی و سقفش از چوب است، هوا بسیار گرم است و لب‌های کودکان از کم آبی خشک و ترک خورده است.

پوست پای کودکان با داغی سنگ‌ها و کلوخ‌ها عجین شده

با وجود گرمای شدید هوا، بسیاری از کودکان روستا پا برهنه هستند، گویی پوست پای کودکان با داغی سنگ‌ها و کلوخ‌ها عجین شده و تاثیری در راه رفتنشان ندارد.

نگاهم از نگاه این کودکان معصوم قطع نمی‌شود، چهره‌های پاک و معصومی دارند اما سهمشان از امکانات و رفاه چیست؟ در فکر تبعیض، شکاف طبقاتی بودم که پیرزنی عصا زنان خود را به سمتم رساند و کودکان را اطرافم کنار زد و گفت: خانم دکتر مرا اول معاینه کنید چند ماه است کمر و گردنم درد می‌کند شب و روز ندارم...

اسم دکتر را که برد ناگهان تعداد زیادی دورم جمع شدند اصلاً فرصت صحبت کردن نداشتم، خانم خانم اول ما...

وقتی آب برای خوردن نیست

مادر عثمان  پسری  با موهای طلایی و صورتی پر از زخم و پوسته پوسته گفت: چند بار دخترم را با همان یارانه‌ای که می‌گرفتم به پیش دکتر بردم اما انگار دکتران نام این بیماری را نمی‌دانند تنها چند پماد برای دخترم نسخه کردند و گفتند باید زیاد استحمام شود، وقتی آب برای خوردن نیست با چه استحمام شود؟

وقتی از خودم گفتم که خبرنگار هستم، یکی یکی از من کاغذ خواستند تا مشکلاتشان را برایم بنویسند.

اینجا مردم تشنه‌اند

اولین نفری که نامه‌اش را به دستم داد، تنها با خط درشت و کودکانه نوشته بود "آب"، پرسیدم این نامه را چه کسی نوشته، اسمش فاطمه بود و 14 سال داشت علت نوشتن کلمه آب را جویا شدم، کمی نگاه بر کاغذ قلمم کرد و گفت "خانم اینجا مردم تشنه‌اند و در ماه رمضان و دیگر ماهها آرزویمان آمدن تانکر آب است".

"اینجا کسی ما را نمی‌بیند، از همه دور هستیم" همین را گفت و دوان دوان به سمت خانه دوید. او را دنبال کردم قدم‌هایش مرا به سمت خانه‌ای سنگی و چوبی کشاند. درب خانه باز بود خانه‌ای که تنها یک اتاقی داشت که باید سه نفر در آن زندگی می‌کردند.

امان از بی آبی

وارد خانه که می‌شوی باید سرت را پایین بگیری که سرت به سقف گیر نکند، روز بود اما داخل خانه همه جا تاریک بود. سقف خانه از چوب‌هایی بود که از دود آتش سیاه شده بود. وسایل خانه دور و بر چیده شده بود و خانمی 64 ساله داخل همان اتاق روی آتش غذا را آماده می‌کرد.

بانویی 64 ساله که با همسر و فرزند معلولش تنها  در کلبه‌ای سنگی زندگی می‌کرد و از نبود آب برایم گفت "امان از بی آبی، 50 سال است در همین اتاق زندگی می‌کنم و زمستان و تابستان زندگی‌مان در همین دود و آتش سپری می‌شود اما از کم آبی طاقت‌مان طاق شده است".

اینجا کشاورزی نیست

خواسته‌اش را از مسئولان جویا شدم، کمی نگاه بر در و دیوار خانه سیاه و سنگی‌اش کرد و گفت: هیچی فقط اگر بهزیستی یا کمیته برای همین فرزند معلولم خانه بسازد و آبی برایمان فراهم باشد دیگر از خدا چیزی نمی‌خواهم.

خانمی که سنش به 20 نرسیده بود اما مادر 4 کودک بود گفت: اینجا کشاورزی نیست، مردان مجبورند برای کار به شهر بروند و هر چند ماهی در حد چند روز به ما سر بزنند. همسرم در تهران کارگری می‌کند چند ماه است از او خبر ندارم و فرزندم مریض است.

با چشمانی اشک آلود ادامه داد:نمی‌دانم دیگر از کدام مشکل بگویم هر چه تصور کنید ما محروم هستیم و از کم آبی در مضیقه‌ایم.

با دیدن مشکلات مردم و دیدن محرومیت در این روستا کوهی از بغض در گلویم سنگینی می‌کرد.

تانکرهای آبی که هر ده روز یک بار پر می‌شوند

مردم روستا به دلیل کم آبی و اینکه دیر به دیر استحمام می‌شوند دچار بیماری پوستی شده‌اند، اینجا مردم در خانه‌های سنگی به سر می‌برند که از یک ساعت بعد خود  خبر ندارند که شاید مار و عقرب در سقف خانه‌شان لانه کند و آنها از نیش حشرات موذی و حیوانات در امان باشند.

اینجا کودکان پابرهنه کوچه‌های روستا را طی می‌کنند اما به آینده امیدوارند. اینجا هر چه نگاه کنی تنها خاک است و خاک، تانکرهای آبی که هر ده روز یک بار پر می‌شوند و هر چند میزان آبی که می‌خواهد مردم این روستا را سیراب کند کم است اما باز هم آب رویای شیرین کودمان این روستا است.

آقایان مسئول! کودکان ذکری را دریابید/مرهم زخم‌های بی‌آبی صورتشان تدبیر شما را می‌طلبد

باید از آقایان مسئول که هر از گاهی صرفاً آماری از خدمات ارائه می‌کنید پرسید چند بار به این روستا سفر کرده‌اید؟ آیا از بیماری پوستی این کودمان با خبر هستید و چه تدبیری برای رفع مشکل آنها اندیشیده‌اید؟

سهم این کودکان سرزمینم از رفاه و کمترین امکانات اولیه زندگی چیست؟ آقایان مسئول لطفاً کمی بیشتر کودکان کویری را دریابید. کودکانی که آرزو و رویای شیرینشان آب است و آب...

وقتی نور خدا به چشم طاهره بازگشت 

سید ناصر عمادی پزشک بدون مرز جمعیت هلال احمر می‌گوید: برای درمان صورت کودکان مظلوم ذکری چند نوبت با همکاران خود به این روستا سفر کردم و تعدادی از کودکان را برای درمان به تهران بردم.

وی در راستای درمان بیماران مناطق محروم در سفر به استان خراسان جنوبی در روستای ذکری که در مجاورت مرز افغانستان قرار دارد متوجه عدم بینایی چشم راست طاهره دختر ده ساله می‌شود.

عمادی درباره مشکل بینایی چشم طاهره گفت: سال گذشته برای ویزیت رایگان به اتفاق دکتر شمشیر بند به روستای ذکری در خراسان جنوبی رفتم. آنجا متوجه شدم دختر ده ساله ای به نام طاهره از چشم راست در سن 5 سالگی آسیب جدی دیده بود.

وی افزود: سه ماه قبل طاهره را پیش دکتر هاشمی وزیر سابق بهداشت برای درمان بردم و چند روز قبل طاهره برای عمل جراحی با مادرش به تهران آمد.

این پزشک بدون مرز جمعیت هلال احمر طاهره و مادرش را به منزل خود در تهران دعوت کرده و روز 5 تیر ماه با مساعدت و جراحی دکتر هاشمی (وزیر سابق بهداشت) بینایی چشم طاهره حاصل می‌شود.

 دکتر عمادی در صفحه اینستاگرامی خود در مورد عمل چشم طاهره این گونه نوشته است: "اگر سیمای غم زده‌ای خشنود نمودیم بدانیم زندگی می‌کنیم و گرنه فقط زنده‌ایم."

طاهره و مادرش با یک ساک دستی روز دوشنبه قبل از روستای ذکری در شرق کشور و نزدیک مرز افغانستان به تهران آمدند. تا چشم او همچون قلب نازنینش پاک، شفاف و بدون هیچ کدورتی باشد.

ساعت 11 صبح خود را به اتاق عمل بیمارستان نور رساندم. طاهره بیقرار و بسیار منتظرم بود تا رسیدم به مادرش با خوشحالی گفت !" مامان مامان دکتر آمده".

لباس اتاق عمل را بر تن نمودم و آیه الکرسی را خواندم و وارد اتاق شدم طاهره از درب دیگر وارد اتاق عمل شد.

همین زمان آقای دکتر هاشمی به استقبال آمده و صمیمانه بنده را مورد تفقد قرار داد. مثل ملاقات‌های قبلی متواضع و متدین با ذکر دعا عمل جراحی چشم طاهره را آغاز کرد.

عمل حدود یک ساعت و نیم طول کشید. دکتر بعد از عمل گفت عالی شد و مشخص بود از نتیجه عمل راضی است که الحمدلله همنطور بود چشمان طاهره مانند قلب نازنین و مهربانش شفاف و زلال شد و کدورت از نگاهش رخت بست و چشم زیبایش به دنیا روشن شد.

بیماری پوستی کودکان ذکری و گل نی رو به بهبودی است

مدیر  جمعیت هلال احمر خراسان جنوبی درباره وضعیت بیماری کودکان روستای ذکری به خبرنگاران گفت: بیماری پوستی مربوط به کودکان روستاهای ذکری و گل نی شهرستان درمیان در حال بهبودی است و کاروان‌های سلامت تا نتیجه کامل به این مناطق اعزام می‌شود.

محمدرحیم شهریاری افزود : در ارتباط با پیگیری روند درمان بیماری پوستی شایع در روستاهای شهرستان درمیان تاکنون پنج کاروان به این مناطق اعزام شده‌اند. 

وی بیان کرد: با اعزام پنج کاروان سلامت به این مناطق روند درمانی 75 کودک درگیر بیماری پوستی مورد بررسی قرار گرفت و تاکنون 21 میلیون تومان هزینه شده است. 

وی گفت: براساس بررسی‌های میدانی عوامل محیطی تنها دلیل بیماری پوستی در کودکان این منطقه است و ژنتیک و آب نقشی در این زمینه ندارد به همین دلیل درمان کوتاه مدت نتیجه رضایت بخشی به همراه داشته است و کودکانی که قدرت صحبت کردن نداشتند با اعتماد به حضور و آموزش صحیح در گفتمان‌ها مشارکت می‌کنند. 

حضور کاروان سلامت چشم در آینده نزدیک در روستای ذکری

پزشک داوطلب جمعیت هلال احمر نیز بیان کرد: مهمترین نتیجه سه سفر به خراسان جنوبی و حضور در روستاهای محروم همچون ذکری و گل نی، افزایش مشارکت اجتماعی است. 

عمادی با بیان اینکه حضور سایر دستگاه‌ها و خیران در این روستاها مشاهده می‌شود گفت: تصاویری که در پنج ماه گذشته و امروز در اختیار دارم نشان دهنده کاری جهادی است که به نوعی چهره روستا را عوض کرده است. 

پزشک داوطلب جمعیت هلال احمر از حضور کاروان سلامت چشم در آینده نزدیک در این منطقه خبر داد.

انتهای پیام/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
گوشتیران
triboon