«جهادِ» متناقضنما
با پدیدهای متناقضنما (Paradoxical) مواجهیم، که از یک سو برند و مایه مباهات همه است؛اما نهتنها در عمل، حتی در مقام تعریف هم ناشناخته و مهجور است؛ وجالب اینکه ساختار دیوانی جمهوری اسلامی نهاد مرتبط با این تفکر و این نام را برنتابید و جوانمرگش کرد.
خبرگزاری تسنیم؛ کارگروه بررسیهای ویژه اقتصادی؛ پرونده «جهادسازندگی» - بخش 27
بازار برچسبِ «مدیر جهادی» پررونق است؛ از کسانی که در انتخاباتها با الصاق نامشان به این کلیدواژه، خود را «مستحقتر برای تصدی کرسی ریاست» میدانند؛ تا بازنشستههای جهادسازندگی، که گذر زمان، جوانهاشان را هم شکسته کرده، اما هنوز مدعی مدیریت جهادیاند؛ تا اردوهای جهادی که در قالب بسیج سازندگی و دیگر تشکلها «محرومیتزدایی» یا خدمت در مناطق کمتر برخوردار را وجههی همت خود ساختهاند؛ تا سازمانهایی که - مانند جهادخودکفایی ارتش و جهاددانشگاهی - اساساً نام جهاد را یدک میکشند؛ تا سازمانهایی که متقلبانه، عملکرد جاریشان را با برچسب «جهادی» به خورد مسئولانشان میدهند تا از مزیتها و سهم بیشتر از بیتالمال برخوردار شوند؛ و تا تلقیهای رنگبهرنگ - و گاه معوجِ - دیگر؛ اساساً طیف گستردهای از ادراکها دربارهی این مفهوم مهم وجود دارد.
تلقی روشنفکرانی که همواره نگاهشان به غرب بوده، و نسبتی با انقلاب اسلامی ندارند هم، از این واژه جالب است. میدانید که؟ اصولاً روشنفکران، کارگزاران غرب در قلب مفاهیم بومی ایران، و غربی کردن مفاهیم بنیادی، و سپس ادراکسازیها حول آنها، و بعدتر، نهادسازی غربی بر این پایه، هستند. برای نمونه میتوانیم به بسیاری از نهادهای فعلی اشاره کنیم (که بهخاطر عوارض جانبی (side effects) احتمالی از خیر نامبردن آنها میگذریم؛ گو اینکه خواننده محترم، به نمونههای فراوان این مسئله آگاه است). چندی پیشتر در گفتگویی مجازی در جمع دانشآموختگان و فارغالتحصیلان اقتصادِ یکی از دانشگاههای معتبر کشور، دوستی که نسبت به شیوهی مدیریت کشور گلهمند بود، نوشت که: «ایران با «مدیریت جهادی» و «مدیریت هیئتی» راه بهجایی نمیبرد»؛ یعنی «مدیریت جهادی» را مرادف «مدیریت هیئتی» گرفت، و هر دو را به «هردمبیل» تأویل کرد!
در قلهی مفهومسازی حول این کلیدواژه، رهبر انقلاب مکرراً - با ابرام بر انکار مدلهای غربی مدیریت، و حتی کل سازهی بروکراتیک کنونی، که آن را غربساخته میشمرد - الگوی «مدیریت جهادی» را برای حل مسائل کشور راهگشا میداند.
به این ترتیب اکنون با پدیدهای متناقضنما (Paradoxical) مواجهیم، که از یک سو برند و مایهی مباهات و الگوی بروکراتیک برآمده از دل انقلاب اسلامی بهشمار میرود؛ و از دیگر سو، چنان ناشناخته و مهجور است که حتی در مقام تعریف، اتفاق نظری بر آن وجود ندارد، و طیف گستردهای از تعاریف برای آن آورده شده است - چه رسد به نظریهپردازی، و بعد از آن ادبیاتسازی، و بعدتر نهادسازی، و سپس گذراندنقانون، و در مراحل بعد تدوین دستورالعمل، اجرا، نظارت و الخ؛ و جالبتر اینکه همین جمهوری اسلامی نهاد مرتبط با این تفکر و این نام را برنتابید و «مطابق مرّ قانون» این نهاد را در اوج حضور و تأثیرش «جوانمرگ» کرد.
کارگروههای زیادی میشناسیم که مدتهاست با هدف احیای «نوستالژی جهادسازندگی» به فعالیت مشغولند؛ در این زمینه گاهی الگوهایی هم ارائه شده؛ اما راستش را بخواهید، همگی الگوهای ارائه شده طی دو دههی گذشته (یعنی از انحلال جهاد در 1379، تاکنون) - چولگی و کژتابی دارد؛ چه اینکه هیچیک مبناها را رعایت نکرده، معقول نیست؛ و طبعاً مقبول هم نیفتاده است.
در این فضا، پروندهی «جهادسازندگی» در خبرگزاری تسنیم، در خردادماه 1396 - یعنی قریب دو سال پیشتر - آغاز شد، و اولین شماره از پژوههی جهادسازندگی اول تیرماه 96 روی خط قرار گرفت. طی دو سال گذشته، دهها ساعت، با طیفهای مختلف صاحبنظران، در این زمینه وقت گذاشته شد و بیش از یکصد ساعت گفتگوی منتشر نشده در این زمینه در آرشیو خبرگزاری موجود است، که انشاءالله به مرور منتشر خواهد شد.
سربند این تحقیقات دامنهدار، به نظر میرسد اکنون ابعاد گوناگون یک الگوی سرراست و مبنادار برای احیای جهادسازندگی، تا حدود زیادی روشن شده باشد.
الگوی حکمرانی بهشیوهی «جهادسازندگی»، ترکیبی بدیع و مسحورکننده از تمدنسازی، اقتصاد، فرهنگ، پیشرفت، دانش و فناوری، مردمسالاری دینی و هر آنچه از «حکمروایی خوب» از «جمهوری اسلامی» انتظار میرفته و میرود، را در دل خود جای داده است.
در بخشهای بعدی بررسی خواهیم کرد که اگر یک مدیر جهادی، در شرایط گوناگون قرار بگیرد، چه کنشی خواهد داشت، و طیف گستردهای از مسائل پیشرو را با چه نگاهی و با چه روشی به حل نزدیک میکند. در این زمینه دهها مثال ذکر خواهد شد، تا زوایای مسئله بهخوبی مکشوف شود.
بهروشنی خواهیم دید در برابر مدلهای غربساختهی کنونی - که مبانیشان با سبک زندگی و پیشینهی تمدنی ایرانیها اصلاً همخوان نیست - الگوی جهادسازندگی، گرانیگاه «دولتسازی» و نهادسازی اسلامی (در دوران گذار ایرانِ قرن 21 به «تمدنسازی اسلامی») است.
مزید اطلاع دوستانی که «تا از غرب تأییدیه نگیرند آرام و قرار نمیگیرند» هم، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که این الگو، بر روشهای روز تعالیِ حکمرانیِ جهان، از قبیل شتابدهندههای کسب و کار و مدلهای دیگر ظرفیتیابی - که عمری بیش از دو دهه ندارند - برتری و اشراف دارد. مطلع شدیم که این الگو، «خیلی اتفاقی» به اطلاع محققان دانشگاه هاروارد هم رسیده و برای این دانشگاه هم بسیار جذاب است؛ تا اینجا دو نوبت، رسماً و به اصرار، از سوی این دانشگاه دعوت شده تا این الگو در این دانشگاه با حضور رهبران تراز اول برخی از کشورهای جهان ارائه شود؛ و البته از این موضوع استنکاف شده است.
به توفیق الهی، در حوالی دوسالگی این پروندهی مهم طی چندین شماره، از این الگو رونمایی خواهد شد.
بخشهای دیگر پروندهی «جهاد سازندگی»در تسنیم {اینجا} در دسترس است
انتهای پیام/