آنچه «خانه ما» دارد و دیگران ندارند
اکنون با مسابقههایی مواجه هستیم که مسئلهشان صرفاً تواناییهای فردی نه از جنسِ استعدادیابی درست، بلکه بیشتر بهدرد سیرک میخورند و نامش را اصطلاحاً استعدادیابی میگذارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از اهداف اصلی تلویزیون دستکم در شعار، توجه به سبک زندگی ایرانی و اسلامی است. جعبه جادو آن سرمنزلی را نشان نمیدهد که نامش را بگذاریم دانشگاهی مملو از فرهنگهای کاملاً ایرانی. هم در نوع سریالسازیهایمان و هم نوع برنامهسازیهایمان بهویژه، این اهداف جایی ندارند.
بهعبارتی در بسیاری از برنامهها نهفقط نشانی از فرهنگ ملی، دینی و سبک زندگی ایرانی و اسلامی نمیبینیم که شاهد تبلیغ سبک زندگیهای غربی و تجملگرایی در آنها هستیم. از آن سو هم بهموازات این انحراف تلویزیون با این نوع تولیدات سریالی و برنامهای، نهفقط فرهنگسازی در کشور شکل نمیگیرد که فرهنگ کنونی جامعه هم تخریب میشود، لذا چنانچه قرار است تلویزیون به اهداف یادشده دست یابد باید با استفاده از هنرمندان کاربلد، متخصص و حرفهای آثاری شایسته و فاخر بسازد که تعیینکننده دیدگاههای تلویزیون و مطالبات رهبری و انتظارات مردمی باشند.
اما واقعیت روی آنتن چیز دیگری را میگوید.
برنامههای تلویزیون یک رویه مشخص و معمول دارند؛ در وهله اول یک دکور با زرق و برق و اسپانسر فراهم میکنند و سپس تلفنها را برمیدارند و به رابط مشخص زنگ میزنند. هرچقدر بیشتر پول بدهند سلبریتی دعوتشده، معروفتر خواهد بود. برخی اوقات هم شبکهها بر سر آوردن فلان خواننده و فلان بازیگر با هم دعوا دارند. گاهی اوقات هم میبینیم در یک شب خاص، یک بازیگر یا یک خواننده در دو برنامه تلویزیونی با اختلاف یک ساعت روی آنتن میرود.
واقعاً فلسفه برنامهسازی شنیدن حرفهای کلیشهای از لِسان سلبریتیهایی است که حرفشان با عملشان همخوانی ندارد و یا آنتن دادن به برخی از مهمانان که نوعی رپرتاژ رسانهای محسوب میشود؟ یا اینکه قرار بود در تلویزیون یک فرهنگسازی جامعی شکل بگیرد که مخاطب به دریایی از دانشها، علمها و اخلاق و انسانیت دست پیدا کند، نه اینکه سلبریتیهای متنوع، رنگ و لعابهای مدلهای کت و شلوار مجریان را ببیند. در این تلویزیون، فرهنگ بهطور کامل و جامع، از میان میرود.
شاید یکی از سرمنزلهای اصلی ساختن برنامههایی با مبنای اصلی خانواده و سبک زندگی ایرانی اسلامی است. مصداق بارز آن «خانه ما» هست که چندین فصل از زمان بروز و ظهور آن میگذرد و ویژگیهای مهمی را به خانوادهها میآموزد، اتفاقاً تماشاگران جدی و پیگیری هم دارد؛ چرا که در «خانه ما» کلیدواژههای آموزههای دینی و اسلامی را بهواقع میبینیم. در زمانی که سبک زندگی غربی همه جا را فراگرفته، «قناعت» کلیدواژه اصلی این برنامه تلویزیونی است. ایده «خانه ما» با توجه به تورم و شرایط جامعه مبنای «بهتر زندگی کردن» را بهرخ میکشد. اهالی این مسابقه، خانوادههای کاملاً ایرانی و از جنسِ مردم عادی هستند با یک پول اندکی دورهای را در قالب یک مستند مسابقه میگذرانند و خانوادهمحوری را به مخاطبین آموزش میدهند.
اصل اساسی که در بسیاری از برنامههای تلویزیون فراموش شده و در این مستند مسابقه میبینیم عنوان خانواده است که بهشدت مورد احترام قرار گرفته و تمجید میشود. در کارهای تلویزیون که عمدتاً خانوادهگریز و بسیاری از اوقات هم خانوادهستیز است، برنامه «خانه ما» یک کنتراست و نوآوری بهجا و لازم است. نهتنها چنین قالبهایی در تلویزیون باید ادامه پیدا کنند بلکه این نمونهها میتوانند با المانها و پارامترهای قویتری شکل و قامتهای جدیدی به خودشان بگیرند.
در جریان «خانه ما» که میتواند مصداق و طراز قابل تأملی برای برنامهسازی تلویزیون درنظر گرفته شود میبینیم همه اعضای خانواده ضمن حفظ جایگاه عضویتشان در موضوعات مختلف دخالت داده میشوند. اینها همه مفاهیم مهمی است که از کلام گذر میکند و با یک دوربین همهچیز نمایان میشود. مخاطب با نقش واقعی پدر، مادر و فرزندان بهطور واقع مواجه میشود. اینجا «خانه ما» و یک مسابقه تلویزیونی صرف نیست؛ چرا که مسابقه بهگونهای طراحی شده که بحثهای مهم و قابل ارائهای دارد.
همچنین مسابقههایی که مسئلهشان صرفاً تواناییهای فردی نه از جنسِ استعدادیابی درست، بلکه بیشتر بهدرد سیرک میخورد و نامش را اصطلاحاً استعدادیابی میگذارند. هر روز هم یک استعدادیابی جدید در تلویزیون مثل قارچ سبز میشود و اعلام میکنند "فلان روز منتظر یک استعدادیابی جدید در تلویزیون باشید"! اینها یک فروکاست برای تلویزیون جمهوری اسلامی محسوب میشود که زمانی قرار بود دانشگاه باشد اما تبدیل شده به چیزی همانند "سیرک خلیل عقاب!!".
برنامهای را میگویند استعدادیابی که یک فردی یا مَلَّق (معلّق) میزند و یا روی بند راه میرود؛ یا همه را شگفتزده میکند، یا در همین تلنت کپیشده، آواز میخوانند تا استعدادی را بهعنوان یک فرد مستعد معرفی کنند. این ادعای بزرگی است که خودشان را مسابقهای برای استعدادیابی معرفی میکنند. ولی مستند مسابقه «خانه ما» بهشدت خانوادهمحور است و تمامِ خانواده ایرانی را در این برنامه میبینیم.
اما برنامههایی هم داریم که کاملاً مسابقه مختص آقایان است مثل «فرمانده» که در جایگاه خودش قابل احترام است و تواناییهای فیزیکی فضای جوانان آماده رزم را محک میزند. تولید چنین مسابقههایی کار بسیار خوب و شایستهای است ولی بهمراتب ساخت برنامههای خانوادگی مثل «خانه ما» ارزش بالاتری دارد چون همه اعضا و ارکان خانواده را درگیر خودش میکند.
یکی از اتفاقات دیگر این برنامه که بایستی در برنامهسازی تلویزیون بهعنوان الگو مدنظر قرار بگیرد فاصله گرفتن از تهران و تمرکز بر پایتخت است. برجستگی و شاید نقطه عطف «خانه ما» رفتن به شهرستانها و نگاه به آداب و رسوم و مناطق بِکر ایران است. مخاطب علاوه بر مواجهه با آموزههای دینی، اجتماعی و اقتصادی خانواده، با فضای گردشگری هم آشنا میشود. بارها در قاب این برنامه تلویزیونی مناطقی معرفی شدهاند که به گوش مخاطب هم نرسیده است.
خوشبختانه انتخابهای درست سوژهها و خانوادهها هم باعث شده «خانه ما» روند متعالی خودش را سپری کند، چرا که خانوادههای این برنامه تلویزیونی، تیپ خانوادههای ایرانی هستند. این خانوادهها با هنجارهای ملی و مذهبی ایرانی سازگار هستند؛ یعنی تیپ خانوادههای دگراندیش و روشنفکر مورد علاقه سینما نیستند که معمولاً روی پرده نقرهای همواره خانوادههایی را میبینیم که متعلق به بطنِ جامعه نیستند. در این مسابقه به تیپ خانوادههایی توجه شده که سینما به آنها توجه نکرده است.
تلویزیون باید بهسمت برنامهسازی در سراسر کشور برود، از جذابیت فاصله نگیرد و بهجای تبلیغ سبکهای دیگر، سبک زندگی ایرانی اسلامی را ترویج کند که سرمنزل اصلی آن اولین و مهمترین تریبون اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران، یعنی رسانه ملی است.
انتهای پیام/*