تفسیر| توصیه لقمان به فرزندش برای پرهیز از تکبر
یکی از توصیههای لقمان حکیم به فرزندش راه رفتن بدون تکبر است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از خصلتهای ناپسندی که ممکن است گریبانگیر افراد شود، صفتی به اسم تکبر است. این خصلت درست در مقابل تواضع قرار دارد؛ در یک تقسیمبندی، تکبر به دو بخش تقسیم میشود که شامل تکبر در قبال خداوند و تکبر در قبال مردم است. در این بین تکبر در قبال خداوند متعال عواقب ناخرسندی را برای انسانهای متکبر در پی دارد. به عنوان مثال خداوند متعال یکی از دلایل اخراج ابلیس از درگاهش را تکبر معرفی کرد آنجا که در آیه74 سوره صاد در بیان علت عدم سجده ابلیس بر آدم(ع) فرمود: «إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ؛ مگر ابلیس [که] تکبر کرد و از کافران شد.» در ادامه میفرماید: «قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ؛ فرمود اى ابلیس چه چیز تو را مانع شد که براى چیزى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آورى آیا تکبر کردی یا از [جمله] برترىجویانى.»
اما تکبر در قبال مردم نیز در جایگاه خود بسیار ناپسند است و چه بسا زمینه را جهت کبر در قبال خداوند فراهم کند؛ چرا که هر خصلت ناپسندی و هر خطایی زمینهساز خطاهای بزرگتر خواهد بود. فردی که در دل خود را از هر جهتی برتر از دیگران میپندارد و آن را در کردار و گفتار خود ظاهر کند دچار کبر است؛ مثل اینکه در مجالس بالاتر بنشیند، توقع احترام داشته باشد، روی خود را از مردم بگرداند وعبوس کند و همچنین است کسی که در صدد غلبه بر دیگران در مسائل علمی و معرفتی و اخلاقی باشد. این خصلت گاهی به قدری نرم وارد وجود انسان میشود که ممکن است فرد در وهله اول متوجه نباشد؛ مثلاً در قلب خویش احساس کند اخلاق و کردار و منش رفتاریاش نیکوتر از دیگران است؛ در چنین حالتی فرد دچار خودبرتربینی و خودپسندی میشود که برگرفته از همان تکبر است. معمولاً چنین افرادی مدام تظاهر به اخلاق و معنویت کرده غافل از اینکه تکبر و خودبرتربینی در قلب او ریشه دوانده و امر را بر او مشتبه کرده است. در چنین حالتی با کمترین ناملایمتی که از سوی دیگران مشاهده کند، تکبر نهفته در او به صورت عصبانیت در رفتار و چهره وی نمایان شده و از کوره در میرود؛ چرا که همان طور که بیان شد چنین فردی توقع دارد همه در مقابل او کُرنش کرده و با احترام با وی برخورد کنند. این حالت زمانی که فرد به یک موقعیت اجتماعی مطلوب میرسد، خطر خود را بیشتر نمایان میکند.
نمود تکبر در نشست و برخاست
صفت تکبر در بُعد رفتاری به قدری در فرد اثر منفی میگذارد که حتی در راه رفتن و نشستن تأثیر خود را آشکار میکند و یا میتوان گفت نمود حقیقی تکبر در افراد در طرز نشست و برخاست آنها آشکار میشود. جالب اینکه قرآن، تکبر و غرور را که یک خوى خطرناک درونى است، به صورت مستقیم مورد بحث قرار نداده بلکه روى پدیدههاى ظاهرى آن، حتى سادهترین آنها، انگشت گذاشته و از طرز راه رفتن متکبران و مغروران خودخواه و بى مغز سخن گفته است، اشاره به اینکه تکبر و غرور، حتى در سطح سادهترین آثارش، مذموم و ناپسند و شرمآور است.
خداوند در آیه37 سوره اسراء به این نکته اشاره کرده و فرموده است: «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً؛ و در زمین با تکبر و سرمستى راه مرو که تو هرگز نمىتوانى [ با قدمهایت ] زمین را بشکافى و هرگز در بلندى قامت نمىتوانى به کوهها برسى». اشاره به اینکه افراد متکبر و مغرور غالباً هنگام راه رفتن پاهاى خود را محکم به زمین مىکوبند تا مردم را از آمد و رفت خویش آگاه کنند، گردن به آسمان مىکشند تا برترى خود را به پندار خویش بر اهل دنیا مشخص کنند؛ ولى قرآن مىگوید: آیا تو اگر پاى خود را به زمین بکوبى هرگز مىتوانى زمین را بشکافى یا ذره ناچیزى هستى بر روى این کره عظیم خاکى.»
پرهیز از این نوع تکبر به قدری اهمیت دارد که خداوند در آیهای دیگر نیز به آن اشاره کرده است. به عنوان نمونه یکی از توصیههای لقمان (ع) به فرزندش اختصاص به عدم گام نهادن در حالت تکبر است. در آیه18 لقمان میخوانیم «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ؛متکبرانه روى از مردم برمگردان و در زمین با ناز و غرور راه مرو ، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد».
عبرت از گذشتگان و مطالعه تواضع خوبان بشر
اما در راهکار علاج آن گفتهاند انسانی که در خود تکبر میبیند، باید در عجز و ناتوانی خویش تفکر کند؛ به این صورت که در این پهنه بیپایان عالم او همچون ذرهای بسیار ناچیز بر این کره خاکی است. دیگر اینکه در عاقبت اهل تکبر بیندیشد که در رأس آن ماجرای ابلیس و اخراجش از درگاه خداوند است و نیز در عاقبت تمام پادشاهان، فرعونیان و نمرودیانی که در طول تاریخ گردنفرازی کردند اما خداوند آنها را دچار گرفتاری کرد؛ برخی آنها را در دریا غرق کرد و برخی را با پشهای به پشت افکند و به این توجه کند که او هیچ نبود و خداوند به او شخصیت داد آنجا که در سوره انسان فرمود: «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً؛ آیا بر انسان زمانى از روزگار گذشت که چیزى در خور ذکر نبود؟»
راهکار دیگر در علاج بیماری کبر مطالعه در زندگانی برترین خوبان بشر یعنی انبیا و رسولان و در فراز آنها اهلبیت عصمت و طهارت (ع) است. شخص اول آفرینش که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است، آنگونه مىنشست که هیچ امتیازى بر دیگران نداشت و افرادى که وارد مجلس مىشدند و حضرت را نمىشناختند، مىپرسیدند: کدام یک از شما پیامبر است؟ أَیُّکُمْ رَسُولُ اللَّه. کسانی که با پیامبر(ص) در تعامل بودند، اولین خصیصهای که برایشان جلب توجه میکرد، همین صفت تواضع بود؛ ضمن آنکه این دستوری بود که خداوند متعال به آن حضرت ارائه داد و فرمود: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛ و پر و بال [ فروتنى و تواضع ] خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند بگستر» (215 شعراء)
و یا در نقلی است برخى شیعیان خواستند به احترام امام صادق علیهالسلام حمام را خلوت و به اصطلاح قُرق کنند؛ حضرت اجازه نداد و فرمود: «لَا حَاجَةَ لِی فِی ذَلِکَ الْمُؤْمِنُ أَخَفُ مِنْ ذَلِکَ؛ نیازى به این کار نیست، زندگى مؤمن سادهتر از این تشریفات است» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج6، ص: 503)
منابع:
تفسیر نور حجتالاسلام قرائتی
تفسیر نمونه آیتالله مکارم شیرازی
انتهایپیام/