مصاحبه تفصیلی| جوادی: جوان گرایی در گفتمان آینده حتمی است/ دولت شبه مدرن زیر بار جایگزینی نسل جوان نمی‌رود

مصاحبه تفصیلی| جوادی: جوان گرایی در گفتمان آینده حتمی است/ دولت شبه مدرن زیر بار جایگزینی نسل جوان نمی‌رود

کارشناس مسائل فرهنگی گفت: در بحث تربیت نیرو و نسل جوانی که قرار است جایگزین مدیریت در سطوح مختلف میانی و کلان جامعه شود دولت شبه مدرن زیر بار نرفته و حتی حاضر به طراحی و برنامه ریزی نشده است.

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم-زینب امیدی، این روزها صحبت از جوان گرایی زیاد به چشم می خورد اما آن چیزی که در واقع دیده می شود محقق نشدن کامل بسترهای روی کار آمدن قشر جوان در عرصه های دولتی است؛ نکته ای که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با دانشجویان به جد بر روی آن تاکید داشتند، یعنی روی کار آمدن یک دولت جوان متعهد و حزب اللهی. جوان امروز مطالبه گر است، ‌انتظار دارد دیده شده و‌ حرفش شنیده شود، اما همیشه گله مند است که جا برای او نیست.

بیانیه گام دوم به درستی راه حل ها و مسیر رسیدن به این مهم را در قالب شش پیشنهاد برای تاثیر گذاری جوانان در عرصه حرکت عمومی کشور ترسیم می نماید، به همین خاطر برای بررسی بیشتر پیشنهادات گام دوم و علل محقق نشدن بسترهای حضور جوانان در عرصه دولتی جامعه به سراغ علی جوادی کارشناس مسائل فرهنگی،‌ مدرس دانشگاه و دانش آموخته دکتری سیاست گذاری فرهنگی رفتیم.

متن پیشرو گفت وگو خبرگزاری تسنیم با این استاد دانشگاه است.

تسنیم: یکی از موضوعاتی که درخصوص ورود جوانان به حوزه های مدیریتی و دولتی ممکن است مطرح شود، نقش دولت و نهادهاست و اینکه اصلا چقدر این موضوع از طرف آنها پذیرفته است؟

جوادی: بهتر است با یک خاطره از دوران دانشجویی شروع کنیم. در زمان فعالیت های دانشجویی، جمعی از دوستان خدمت مرحوم علی اکبر پرورش رسیده بودند و از ایشان در خصوص نحوه ورود و تاثیرگذاری در عرصه سیاست مشورت خواسته بودند. ایشان تعبیری داشتند که هنوز در ذهن من مانده است. بحث این پیش آمد که حلقه مدیران چه زمانی شکسته خواهد شد و ما کی می توانیم هوای تازه ای را تنفس کنیم و تجربه جدیدی از مدیریت نسل جدید را شاهد باشیم؟

ایشان فرمودند: شما جوانان اول باید مانند شیرهای جوانی که تازه به میدان آمده اند غرشی جوانانه کنید. تعبیر ایشان این بود که در فضای سیاسی حرکتی را رغم بزنید و اگر این حرکت پخته باشد و مورد اقبال قرار بگیرد فتح بابی برای شروع حرکت جدید انقلابی شما خواهد شد.

بحث ما نیازمند مقدمه ای در مورد بازخوانی شرایط موجود است و برای اینکه بتوانیم در مورد رویش ها و شکستن حلقه بسته ای از مدیرانی که بر سر کار هستند و ورود جوانان به عرصه اداره جامعه صحبت کنیم،‌ باید اول وضعیتی که در آن قرار داریم را خوب بشناسیم.

*در وضعیت متناقض نمایی قرار داریم

ما در وضعیت پیچیده و متناقض نمایی قرار گرفتیم که هم از لحاظ آرمانی تحقق پیدا نکرده است؛ هم به لحاظ ابزار تحقق،‌ ابزار درستی را در اختیار ندارد. از ابتدای شکل گیری دولت شبه مدرن در ایران با یک ادعای بزرگ که کار ما را دشوار کرده است مواجه شده ایم.

ادعای دولت شبه مدرن در خاستگاه اصلی خود این بود که من بر طرف کننده همه نیازهایی هستم که در شئون مختلف زندگی اجتماعی در جامعه می تواند وجود داشته باشد. دولت شبه مدرن با این ادعا نیاز داشت که نهاد سازی را در عرصه های مختلف تجربه کند. از طرفی ما در زمانه ای که در حال مستقر کردن سازوکارهای دولت مدرن در جامعه ایرانی بودیم، زیست فرهنگی متفاوتی با خاستگاه اصلی دولت مدرن قرار داشتیم؛ یعنی در عالم فرهنگی زندگی می کردیم که اصلا اقتضائات و ملزومات شکل گیری آ‌ن دولت به معنی مدرنش را نداشت به همین خاطر اساسا امکان تجربه دولت مدرن را نداشته و نداریم.

*ما بعد از انقلاب به لحاظ ساختاری انقلاب اداری نکردیم

دولت شبه مدرن برای اولین بار در جامعه ایرانی و در دوره پهلوی اول به صورت جدی تاسیس شد. یعنی زمانی که تصمیم گرفتیم وزارت خانه ها را در شکل امروزی آن سامان دهیم و نهادهایی را طراحی کنیم که به واسطه آن ها پاسخگوی نیازهای اجتماعی باشیم. تا امروز هم این ایده ادامه داشته است. اما ما بعد از انقلاب به لحاظ ساختاری انقلاب اداری نکردیم؛ یعنی نهادها را بازنگری و ماهیت آن ها را منقلب نکردیم. این ساختارهای جدید نه انقلابی است نه اصالتا مدرن و در نتیجه برای تحقق آرمان هایمان راهگشا نیست. به همین خاطر می گویم در وضعیت پیچیده ای قرار داریم. ما طی چهار دهه هم دولت - ملت سازی کردیم که یک دستاورد برای انقلاب به حساب می آید هم این دستاورد، دستاورد کاملا موفقی برای رسیدن به آرمان های انقلاب نیست. یعنی هم دستاورد هست و هم نیست.

به طور مثال در عرصه اقتصادی همان سیستم بانکی را نگه داشته ایم و بانک با همان مفهوم و ماهیت ما قبل انقلاب حضور دارد و بر اساس دیدگاه های ارزشی و دینی انقلاب اسلامی در عمل، اصلاح و بازتاسیس نشده است. این مشکل را در حوزه های دیگر نیز می بینید. در این دولت شبه مدرن دستگاه عریض و طویلی برای پیاده سازی ایده اخذ مالیات ایجاد شده ولی هنوز در گزارش ها خبر از فرار مالیاتی 60 درصدی به گوش می رسد. یا برای مثال، در حوزه فرهنگی شما مواجهید با همان دانشگاهی که به صورت وارداتی به جامعه ایران وارد شد و تغییرات ظاهری و نسبی کمی پیدا کرده، ولی ماهیتا همان نهادی است که هم غایت ها و هم ارزش هایش با آن چیزی که مطلوب انقلاب اسلامی است فاصله دارد. اما به هر حال همین نهادسازی ها و فربه شدن آن ها را به عنوان دستاوردهای وضع موجود نیز فهرست می کنیم.

ما بعد از انقلاب به لحاظ ساختاری انقلاب اداری نکردیم؛ یعنی نهادها را بازنگری و ماهیت آن ها را منقلب نکردیم. این ساختارهای جدید نه انقلابی است نه اصالتا مدرن و در نتیجه برای تحقق آرمان هایمان راهگشا نیست.

به لحاظ کمی و کیفی البته انقلاب اسلامی در عرصه های بین المللی و داخلی،‌ دستاوردها و خروجی های فرهنگی فراوانی به همراه داشته است و این خود گواه همان وضعیت متناقضی است که عرض کردم دچارش هستیم یعنی هم می توانیم نهاد علم را به عنوان دستاورد حساب کنیم هم ماهیتش را مورد نقد قرار دهیم.

از یک طرف فضای انقلاب و نگاه ارزشی که دنبال می کردیم محقق نشده و از طرف دیگر متناسب با احیای هویت دینی جامعه ایرانی که در اثر انقلاب رخ داده است، انقلاب اداری اتفاق نیفتاده است. این فرآیند به خصوص بعد از جنگ تشدید شده و جدی تر پی گرفته می شود تا جایی که همین نهادهای شبه مدرن دولتی ریشه خود را استوارتر کرده و به لحاظ اقتصادی، ‌سیاسی،‌ اجتماعی و... شریان های اصلی اداره جامع را سختگیرانه تر و بروکراتیک تر و فربه تر می سازند.

*دولت شبه مدرن و محقق نشدن آن چیزی که انتظارش داشتیم

مثلا شما می بینید دولت اصلاحات گفتمان سیاسی جامعه را تغییر می دهد اما به لحاظ اقتصادی، در پیاده سازی اصول و الگوهای اقتصاد لیبرال هیچ تفاوتی با دولت تکنوکرات بعد از جنگ که با شعار سازندگی بر سر کار آمده ندارد. یا حتی دولت عدالتخواه، آن هم بعد از دوره اول چهار ساله اش انرژی و انگیزه خود را در چهار سال دوم از دست می دهد و به اصطلاح می برد؛‌ یعنی توانایی مواجهه و مقابله با تفکر انحرافی که در ساختارها و فرهنگ حاکم شده بر مدیران بعد از جنگ ریشه دوانده موجود را ندارد و رفتارهایش شبیه رفتار یک دولت شبه مدرن تغییر می کند و چهل تکه می شود.

یکی از شاهد مثال های دیگری که می توان برای این موضوع در دولت دهم عنوان کرد پی نگرفتن جدی طرح تحول اقتصادی است که در گام دوم خود یعنی هدفمندسازی یارانه ها که یکی از هفت گام اصلی طرح تحول اقتصادی در دولت نهم و دهم بود، متوقف شد.

*ما سازوکاری را برای تربیت نسل جایگزین مدیران طراحی نکرده ایم

ما در شرایطی قرار داریم که دولت شبه مدرن اجازه نداده اندیشه ای غیر از اندیشه خودش که خلاصه آن در دو ویژگی شیفتگی و فریفتگی به الگوها و نرم افزارهای اداره جامعه مدرن در تمدن غرب خلاصه می شود دیگر اندیشه های ایجابی فرصت بروز و ظهور پیدا کنند.

باید این نکته را نیز متذکر شویم که این دولت سازوکاری را برای تربیت نسل جایگزین مدیران نیز طراحی نکرده است و این یکی از موارد مورد غفلت واقع شده توسط دولت ها در ایران است. تربیت نیرو در نهادهای رسمی علم مانند دانشگاه در ایران هم اساسا ایده ای برای مهارت آموزی و نخبه پروری به صورت نظام مند ندارد. عمده مدیران موفق در این سالها متکی به استعداد ها و ارتباطات حرفه ای خود بر سر کار آمده اند.

البته تغییر چهار سال یک بار دولت و تغییر و تحولات سیاسی متعدد موجب می شود نتوانیم یک سازوکار واحد و سالم برای رشد مدیران در چرخه مدیریتی طراحی کنیم. وقتی سلایق مختلف سیاسی روی کار می آیند و عمدتا در نتیجه نفی دیگری دست به گزینش نیروهایشان می زنند، طبیعتا، بستر سالم برای تربیت یک کادر با نیروهای جدید به وجود نمی آید. این شرایط در مورد احزاب در کشور نیز صدق می کند و در دوره های مختلف احزاب دولت ساخته شکل می گیرند. در این وضعیت تصور کنید که ما یکسری تشکل های مردمی پراکنده داریم که نظم و انسجامشان مبتنی بر توان مردمی است یعنی تشکل ها مردم پایه هستند و قاعدتا نمی توانند انتظاراتی که دولت شبه مدرن برای تربیت نیرو دارد را تامین کند.

دولت سازوکاری را برای تربیت نسل جایگزین مدیران نیز طراحی نکرده است و این یکی از موارد مورد غفلت واقع شده توسط دولت ها در ایران است.

بحث این است که تشکل های مردم پایه به لحاظ ارزشی، ایمانی و ماهوی قرابت بیشتری با ماهیت انقلابی دارند . از طرف دیگر تجربه حضور در عرصه های جدی به خصوص اداره عرصه اقتصادی و سیاسی را نیز ندارند، اما درحوزه فرهنگ به صورت محدود شاهد بروز تجربه های موفقی در عرصه مدیریت های میانی و موثر آنها بوده ایم. اما باز در عرصه اداره کلان فرهنگی تجربه ای وجود ندارد.

*جایگزینی نسل مدیران تنها در حوزه های مدیریتی رهبری رخ داده است/ شروع جایگزینی نسل مدیران از 10 سال پیش

تا به امروز فرآیند تبدیل و جایگزینی نسل مدیران را در عرصه دولتی شاهد نبودیم، مگر حوزه های مدیریتی که مستقیما زیر نظر رهبری است و ایشان طی ده سال گذشته به صورت جدی در عرصه عمل، جایگزینی را شروع کردند. آستان قدس رضوی،‌ سازمان صدا‌ و‌سیما و سازمان تبلیغات از جمله نهادهایی است که شاهد جایگزینی نسل مدیران هستیم.

*گفتمان پیر و بی انگیزه امروز موجب فرصت سوزی استعدادهای جوانان می شود

تسنیم: نقش دانشجو و جوان متعهد امروز برای راهیابی و تاثیرگذاری در نظام و دولت چیست؟

جوادی: حالا می پردازیم به مساله ورود جوانان به عرصه های دولتی و همان تعیبر مرحوم پرورش در مورد غرش جوانان و اعلام آمادگی کردن برای تصدی مسئولیت های جدید.

جوانی که با این انگیزه در جامعه الان زندگی می کند دچار همین تناقضی است که پیش تر به آن اشاره کردم. یکی از نقص های جدی وضعیت گفتمانی حاکم بر دولت کنونی ما این است که خیلی پیر است و به طبع پیر بودنش بی انگیزه و بی اراده است که این خود موجب فرصت سوزی و هدر رفت منابع و استعداد های جامعه ایرانی می شود.

حتما باید جایگزین این وضعیت موجود یک وضعیت جوان،‌ پر امید و با نشاط باشد. در این شکی نیست که مولفه جوان گرایی در گفتمان جدید آینده حتمی و لازم است، اما این کافی نیست. این همه ماجرا نیست. اینکه فقط دو گانه انتخاب گفتمان آینده را به پیر و جوان تقلیل دهیم کار درستی نیست. ما علاوه بر اینکه دچار پیری و بی انگیزگی در عرصه دولت شبه مدرن در وضعیت کنونی هستیم؛ شاهد نقص جدی تری تحت عنوان ناکارآمدی در سطح مدیریت دولت شبه مدرن نیز هستیم این معضله در سطح حاکمیت معنا دار نیست بلکه در سطح دولت شبه مدرنی که الخصوص بعد از جنگ به اصول و ارزش ها و ساختار ها و فرهنگ آن دامن زدیم، معنادار می شود.

این غفلت امروز پیامدهای منفی خودش را آشکار می کند و اکثر متخصصین و حتی جریان های سیاسی به این مساله اذعان دارند. به عنوان مثال در بحث اعتراف به بزرگ بودن ابعاد و اندازه دولت در قالب شعار کوچک سازی دولت؛‌ هم در سال های آخر دولت سازندگی، هم در دولت اصلاحات و همچنین در دولت عدالتخواه شاهد آن بودیم. این در حالی است که در دولت فعلی، شاهد موضع گیری موکدی در این خصوص نبوده ایم، اما متخصصین همچنان این مساله را به عنوان یکی از نقاط ضعف دولت شبه مدرن در جامعه ایران مطرح می کنند.

*گستردگی ابعاد دولت یک نقطه ضعف جدی است

این گستردگی در ابعاد دولت برای ما یک نقطه ضعف جدی به حساب می آید و بخش عمده ناکارآمدی امروز در دولت نشات گرفته از همین مساله است. اگر بخواهیم تغییر و تحولات چهار دهه اخیر را مجدد بررسی کنیم، می بینیم که تقریبا هر گفتمانی که جایگزین گفتمان قبلی شده، با تمرکز بر روی نقاط ضعف و خلاهای گفتمان پیش از خود توانسته پیروز رقابت های انتخاباتی شود.

همه دولت ها شعار کوچک سازی دولت را می دادند اما توان و یارای پایداری بر اجرای آن از سوی هیچ یک از دولت ها نبوده ایم. بر همین منوال این وضعیت را در خصوص مساله تمرکززدایی از پایتخت نیز شاهدیم البته دولت فعلی این مساله را کمتر مطرح کرد شاید به حساب تجربه احساس کرده نباید وضعیت را تغییر دهد یا اولویت های سیاسی دیگری مثل برجام داشته است. نمی دانم. در متن پیش نویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیز بحث تمرکز زدایی و کوچک شدن دولت به صراحت اشاره شده است. اگر اشتباه نکنم بازه 15 ساله ای نیز برای محقق شدن آن در نظر گرفته شده است.

مولفه دیگری که علاوه بر عدم نشاط جوانی و ناکارآمدی در خصوص گفتمان رقیق دولت کنونی مطرح است و خود از جمله پیامدهای منفی دولت شبه مدرن در جامعه ایرانی به شمار می رود. بحث تنوع و تفاوت قرائت در خصوص فهم و پیاده سازی صحیح ایده و گفتمان مقاومت ایران در منطقه و در سطح جهانی است.

باید گفت علی رغم مقاومت و پایداری جانانه ایران در جبهه جنگ سخت و نیمه سخت امنیتی امروز در منطقه جنوب غرب آسیا، سیاست های تهاجمی آمریکا و متحدان اروپائیش که به اقتصاد ما هجمه ای تروریستی وارد کرده است؛ مقاومت ما را از درون و از سوی برخی عناصر سست درون دولت شبه مدرن دچار تزلزل و چالش کرده است. ما طی این چهار دهه شاهد این بودیم که با تغییر گفتمان سیاسی دولت ها سازوکار دولت شبه مدرن به واسطه قدرتی که دارد نمی گذارد تحولات انقلابی و آرمانی محقق شود.

*دولت شبه مدرن زیر بار جایگزینی نسل جوان در سطوح مختلف جامعه نرفته است

حالا تصور کنید در بحث تربیت نیرو و نسل جوانی که قرار است جایگزین مدیریت در سطوح مختلف میانی و کلان جامعه شود دولت شبه مدرن زیر بار نرفته و حتی حاضر به طراحی و برنامه ریزی نشده است.

اما از طرف دیگر نقاط قوت و مزیتی نیز در شرایط کنونی وجود دارد. نیروها و استعداد های جوان فراوانی داریم که به لحاظ استعداد واقعا قابل توجه هستند، اما به لحاظ تجربه به نظر من به جز در موارد معدود، هنوز نمی توانیم ادعا کنیم که جوانان ما تجربه حضور در عرصه اداره کلان جامعه را نیز داشته اند.

نکته دیگر تحریم ها است. هشت سال است که تشدید تحریم علیه کشور را شاهد هستیم؛ تا جایی که می شود ادعا کرد دیگر بیش از این ظرفیت های تحریم توسعه پیدا نخواهد کرد و ما در نقطه حداکثر تحریم های آمریکا قرار داریم. در دو سال پایانی دولت اوباما در آمریکا و با روی کار آمدن ترامپ تحریم ها علیه اقتصاد کشور تشدید شد. در این وضعیت به صورت طبیعی انتظار می رود هر جامعه ای در مواجهه با این هجم از دشمنی واکنشی درخور از خود نشان دهد و تهدید را به فرصت تبدیل کند تا بلکه از این تنگنا رها شود.

رهبر انقلاب در بحث تعیین سیاست ها و مشخص نمودن شعار سال در دهه اخیر به درستی هدف گیری دشمن را علیه اقتصاد کشور پیش بینی و نقاط تمرکز را شناسایی و معرفی کردند. شعارهای سال های اخیر عمدتا اقتصادی هستند برای اینکه ما قوت اقتصادی و استحکام درونی خودمان را در ابعاد اقتصادی تقویت کنیم. اما شما شاهد این نیستید که دولت ها و یا حتی رسانه ها برنامه ریزی منسجمی برای مواجهه جدی ما در حوزه اقتصاد داشته باشند. آرایش ما به اصطلاح نظامی در عرصه اقتصاد و رسانه آرایش جنگی نیست.

در حوزه سیاست نیز وضعیت مشابه هست. دولت در این حوزه به جز ایده پیشبرد پروژه برجام که نافرجام مانده است هیچ تدبیر جایگزینی و آرایش مواجهه اقتصادی صحیحی نداشته است.

تسنیم: برای نیروسازی و تشکل بخشیدن به فرآیند تربیت نیروهای متخصص چه اولویتی در دستور کار دولت در نظر گرفته شده است؟

جوادی: در حوزه فرهنگی نیز وضعیت به لحاظ اداره دولتی آنقدر دچار اختلال و رها شدگی است که شما شاهد یک کلید واژه تامل برانگیز از سوی مقام معظم رهبری با تعبیر آتش به اختیارهستید. یعنی وضعیت به قدری نابسامان است که رهبری به این مساله ورود می کنند و خطاب به دانشجویان می فرمایند جوانان مومن انقلابی آتش به اختیار عمل کنند. این گزاره ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. اگر دستگاه اداره دولت شبه مدرن در حوزه فرهنگ کارآمدی مطلوبی داشت با چنین گزاره تجویزی از سوی رهبری مواجه نبودیم. این یعنی یک اختلال در اداره کلان حوزه فرهنگ در سطح دولت وجود دارد.

جوان مومن انقلابی که می خواهد خودی نشان دهد و وارد عرصه اداره کلان شود را تصور کنید، هم با ساز و کار ناکارآمد دولت شبه مدرن مواجه هست و باید در آن انقلابی ایجاد کند،‌ هم دولت شبه مدرن به لحاظ معنایی عالمش را تسخیر کرده و دست و پای او را به قیود اعتباری خود می بندد، به همین خاطر است که می گوییم باید یک حرکت از جنس «انقلاب درون انقلاب» رخ بدهد تا این جوان بتواند قد علم کند و زمینه حضورش فراهم شود.

حالا یک جوان مومن انقلابی که می خواهد خودی نشان دهد و وارد عرصه اداره کلان شود را تصور کنید، هم با ساز و کار ناکارآمد دولت شبه مدرن مواجه هست و باید در آن انقلابی ایجاد کند،‌ هم دولت شبه مدرن به لحاظ معنایی عالمش را تسخیر کرده و دست و پای او را به قیود اعتباری خود می بندد، به همین خاطر است که می گوییم باید یک حرکت از جنس «انقلاب درون انقلاب» رخ بدهد تا این جوان بتواند قد علم کند و زمینه حضورش فراهم شود. انقلاب اسلامی فتوحات عالی در حوزه بین الملل و داخلی داشته است اما در حوزه داخلی دچار بیماری های اقتصادی و فرهنگی است؛ که این عارضه ها را باید با همین نگاه جوانانه اصلاح و مداوا کنیم.

آلوده به ضد ارزش های عالم مدرن هستیم. ذائقه مردم در اثر ارتقاء استانداردهای زندگی مدرن تغییر کرده. رفاه طلب تر شده ایم. فقر مطلق که در سال گذشته مجددا گزارش شد، از بین رفته بود؛ ولی احساس فقر به خاطر ارتقاء سطح زندگی گریبان طبقه متوسط شهری را گرفته است. عوارض دیگری چون فساد مالی در طبقه مدیران بروز کرده که باید به سرعت درمان شود.

*دولت با برجام اکثر فرصت های شکل گیری آرایش جنگی برای مقابله با مشکلات را از دست داد

تسنیم: با شرایطی که از مشکلات دولت شبه مدرن و مقابله آن برای جایگزینی نسل جوان با نسل مدیران فعلی عنوان کردید چه باید کرد؟

جوادی: خوب تا اینجا وضع موجود را توصیف کردیم، اما ما برای اینکه وضعیت و موقعیت دشوار کنونی را بشکنیم، طرحی نو دراندازیم و رهایی پیدا کنیم باید حرکت انقلابی بکنیم، حرکتی که در دل انقلاب و واقعا از جنس انقلاب رقم بخورد. اینکه می گوییم نیاز به تمرکز زدایی از پایتخت و کوچک سازی دولت داریم، یعنی نیازمند توزیع تصمیم گیری ها در اداره کل کشور مبتنی بر آرمان های مشترک داریم.

این مهم،‌ حرکت انقلابی می طلبد اما ما در دولت اخیر کمتر اعتنایی نسبت به اصلاح سازوکارهای ناکارآمد را شاهد هستیم. دولت خودش را مشغول یک کلان پروژه ای به اسم برجام کرد که اکثر فرصت های خوبی که برای اصلاح و شکل گیری یک آرایش جنگی برای مواجه با مشکلات داشت را از دست داد.

*آیا ناکارآمدی دولت شبه مدرن و سازوکار کند و فرسوده مجلس به جوانان اجازه ورود می دهد؟

من علی رغم ایده ای که مثلا آقای قالیباف برای ورود جوانان به انتخابات مجلس مطرح کردند معتقدم این ایده به تنهایی کاری از پیش نمی برد. آیا اگر جوانان روی کار بیایند سازو کارهای عقیم و ناکارآمد دولت شبه مدرن و سازوکارهای کند و فرسوده و تحول گریز مجلس به آن ها اجازه می دهد حرکت انقلابی بکنند؟ جوانی که هنوز تجربه عرصه کلان اداره جامعه را ندارد و چم و خم مواجه با دولت شبه مدرن در ساحت حقوقی آن را نمی شناسد که بتواند تحول موثری به وجود آورد؟ اینجاست که عنصر علم برای رفع ناکارآمدی به کمک ما خواهد آمد. من معتقدم حل مسئله به این سادگی نیست. اما لاجرم از حل این مسئله هستیم. مساله به شدت دشوار، مبهم است.

حال اگر بخواهیم موضعی ایجابی برای پاسخ به سوال اصلی پیدا کنیم.

اولا گفتمان فعلی باقی نخواهد ماند.

دوما کسانی که گفتمان فعلی را تغییر خواهند داد نسل یک و دو نیستند، نسل سه و چهار هستند.

سوما وضع کنونی محافظانی دارد که این محافظان در جبهه مقابل نسل جدید قرار خواهند گرفت.

یکی از تمهیدات این است؛ جوان مومن انقلابی امروز باید معطوف به نقایص گفتمان موجود محافظان وضع موجود را به خوبی بشناسد در سطوح مختلف معرفتی و عملکردی و جریانی شناسایی کند و با طرح عملیاتی عالمانه ای از تغییر مطلوب، با ماهیت انقلابی برنامه عمل ارائه کند.

*نسل سوم و حرکت هایی که شروع کرده است

اما در شرایط فعلی آنگونه که شایسته است، اثری از این برنامه و طرح عالمانه نیست. همین که گفتگویی در محیط های نخبگانی حوزه و دانشگاه به صورت جدی در این زمینه شکل نگرفته نشانه نامطلوبی است که گواه عرض بنده است. چرا که همانطور که عرض کردم جوانان مستعد و ایده هایی برای جایگزینی گفتمان داریم؛ اما وضعیت ما در شرایط پیش تولید و قبل از عملیات است. حرکت هایی در باب شفافیت به مثابه پاسخی عملی برای برطرف نمودن فساد به تازگی از سوی جوانان نسل سوم با حمایت معنوی امثال دکتر احمد توکلی قابل معرفی و ارائه است؛ به شرط اینکه ایده شفافیت را از پایگاه نظری بومی شده ارائه کنیم و الگوی شفافیت ما عینا کپی برداری ناقصی مانند وضعیت دولت شبه مدرن برای ما به وجود نیاورد.

پیگیری ها و پیجویی های مصداقی و موردی مبتنی بر روزنامه نگاری محققانه نیز از سوی جوانان، طلاب و دانشجو مشاهده می شود. به شرط آنکه با زکاوت حد و مرز مطالبه گری خود را با قوانین روشن نماید. خبر خوشی هم از قوه قضائیه به گوش می رسد که البته مجموعه این حرکت ها هنوز به صورت یک حرکت گفتمانی و جبهه گون در نیامده و صورت نبسته است.

تسنیم: آیا این گفتمان شکل گرفته است؟

جوادی: تا همین امروز که ما در حال صحبت با هم هستیم،‌ من نمی توانم به طور قطع بگویم نشانه هایی از شکل گیری این گفتمان جدید به صورت قطعی مورد اقبال قرار دارد.

اما به صورت ایجابی می توان گفت در صورت شکل گیری، این گفتمان گفتمانی جوان خواهد بود، اما آیا جوان بودن کافی است؟ خیر. به مولفه های دیگری نیاز مندیم.

این گفتمان جدید:

1. تمرکز بر روی مقاومت فرهنگی دارد.

2. ناکارآمدی را بر نمی تابد و برای برطرف کردن آن طرح عالمانه عملیاتی دارد.

3. معتقد است با تکیه بر مولفه علم است که می توان این شرایط ناکارآمد را برطرف نمود.

4. بحث دیگر آرمان عدالتخواهی در جامعه است، که یک بار در قامت یک گفتمان سیاسی در دو دولت تجربه شد که دولت اول پر رنگ و روحیه بخش بود و جهت گیری ها را اصلاح کرد و طرح های عملیاتی بدیعی به وجود آورد.

اما در چهار سال دومش دچار چالش ها و شکست هایی شد که متاسفانه ما با توجه به اینکه فضا سیاسی است و دانشگاه و حوزه نیز کمتر توانستند از زیر بار این نگاه سیاسی بیرون بیایند به بازخوانی دقیق و عالمانه این شکست و تنازل و ضعف در دولت دوم گفتمان عدالتخواهی نپرداختیم. چیزی که باید از ابتدای سال88 به آن به صورت جدی می پرداختیم. این جزء فرصت هایی بود که جوان مومن انقلابی نسل سه و چهار و البته پایمردان بر گفتمان انقلابی از نسل یک و دو انقلاب آن را از دست دادند.

این وضعیت ها را باید بازخوانی و آسیب شناسی کنیم تا بتوانیم در قالب یک گفتمان نو ظهور عدالتخواهانه که عالمانه و پر مایه است؛ گفتمان علم، گفتمان کارآمدی، گفتمان امید، نشاط وجوانی را محقق کنیم.

*گفتمان نسل سه و چهار می تواند فتوحات خوبی برای دهه پنجم انقلاب رقم بزند

اگر ما آمادگی لازم را برای شکل دهی گفتمان جدید پیدا نکنیم، و مولفه های هویت بخش آن را ذیل چتری از عدالتخواهی سامان ندهیم؛ باید با وضعیت مطلوب خداحافظی کنیم و با عرض تاسف عاملی برای تداوم وضع موجود شویم. لذا اگر این گفتمان توسط جوانان نسل سه و چهار شکل بگیرد و پای کارش بایستند فتوحات خوبی برای دهه پنجم انقلاب رقم می خورد. اما اگر تن به همین وضعیت بدهیم، غیر تداوم پیامدهای منفی دولت شبه مدرنی که گفتمان های اصیل انقلابی ما را فرسوده است و گرفتاری های آن اتفاقی در عرصه داخلی نخواهد افتاد و دوباره اسیر دو گانه های کاذب، جنگ می شود- جنگ نمی شود/ حجاب اجباری-بی حیایی زورکی(که یک توطئه سیاسی است)/ و... خواهیم شد. لذا چاره ای نداریم که از حالا که حدود دو سال تا پایان دولت فعلی و گفتمانش باقی مانده از گفتمان جدید صحبت کنیم و با درک زبان مردم برای ترویج آن بتوانیم نقائص امروز را اصلاح کنیم.

تسنیم: در دیدار اخیر رهبر با دانشجویان که در ماه رمضان امسال برگزار شد یکی از جوانان حاضر در جمع نسبت به اینکه چرا آنها را در عرصه مدیریتی کشور راه نمی دهند اعتراض کرد. گویا این حرف دل خیلی جوانان امروز است، چرا که رهبر در بخشی از صحبت های خود به آتش به اختیار عمل کردن جوانان اشاره می کنند و حتی خطاب به آنها می گویند منتظر حرف رئیس دانشگاه و مسئولین نمانید و خودتان کار را شروع کنید. نظر شما در این خصوص چیست؟

جوادی: نمی توانم این را خیلی قطعی بگویم که جوانان نسل جدید انگیزه حرکت جدید را ندارند، اتفاقا معتقدم که انگیزه این حرکت انقلابی جدید را دارند؛ اما خودآگاهی مطلوبی نسبت به وضعیت کنونی ندارند و تا حدی از یک نهفتگی و فروخفتگی در حوزه فعالیت های جریان های دانشجویی قرار گرفته اند. گره این مساله الزاما به دست دانشجویان باز نمی شود. معتقدم اینجا عرصه تولید فکر و اندیشه است و جایی است که باید حوزه و دانشگاه به عنوان متصدیان اصلی ورود پیدا کنند و جریان دانشجویی بتواند بر اساس تولید فکر و گفتمان جدید حرکت کند. دانشجو با دست خالی نمی تواند حرکت کند. این فروخفتگی که به آن اشاره کردم به خاطر کندی یا بطالت حوزه و دانشگاه است. ایده های خلاق حوزوی و دانشگاهی باید پشتیبانی کننده حرکت های جدید در جامعه باشند.

به طور مثال در حوزه اقتصاد، مساله بانک و بانکداری ربوی هنوز حل نشده است، ایده های درست و متکی بر آموزه های دین وجود دارد اما دولت تن به اصلاح نمی دهد و از پایین به بالا نیز حرکتی آغاز نمی شود. این ظرفیت وجود دارد که مردم از یک جایی به بعد برای مثال از پایین به بالا بانک را اصلاح کنند. این موضوع فقط برای بحث اقصاد نیست بلکه اصلاح انقلابی و ساختاری باید در حوزه های دیگری همچون بیمه، آموزش عالی،‌ حوزه سلامت، مسکن و... رخ دهد.

ما غیر از مردم چه کسی را داریم این حرکت باید به دست جوانان انقلابی نسل و سه و چهار آغاز شود و قطعا هدایت گرانی از نسل یک و دو نیز خواهد داشت. باید دل به این دریا زد و الا این شرایط با همین وضعیت باقی خواهد ماند.

*دولت های تشکل ساز تجربه ناموفقی هستند

تسنیم: فرق میان دولت های تشکل ساز و تشکل های دولت ساز چیست؟ آیا دانشجو باید خودش بالقوه برای تشکیل دولت و حضور در بدنه نظام اعلام آمادگی کند یا منتظر باشد تا دولت ها برای آنها دستور تشکیل تشکل بدهند؟ چیزی که تحت عنوان تشکل های یک بار مصرف شاهدش هستیم زائیده همین طرز فکر است.

جوادی: دولت های تشکل ساز تجربه ناموفقی هستند به خصوص در سه دهه اخیر. تشکل هایی که برای پادویی،‌ حمایت و سواری دادن به جریان های سیاسی سر بر می آورند، به کار انقلاب و ایجاد یک تحول بنیادین نمی آید، اما اگر به صورت خود جوش از پایین به بالا تشکل های جوان و مومن، آرمان ها را مطالبه کنند و دولت ها را در عرصه نواقص و ضعف های گفتمانیشان پاسخگو کنند قطعا تاثیر گذار خواهند بود.

هر دولتی که به سال های پایانی کار خود می رسد خودش باید به صورت طبیعی برگردد وعده هایی که به مردم داده بوده را مرور کند و ببیند در پایان کار چقدر توانسته اهداف خودش را محقق کند. اگر دولت ها نخواهند این کار را بکنند و با یک رویکرد صادقانه وضعیت را به مردم شرح ندهند؛‌ جبش دانشجویی با پاسخگو کردن و طرح سوالاتی از جنس سوالاتی که ناظر به اهداف ابتدای دولت است می تواند این فرآیند را تسریع ببخشد.

تشکل هایی که برای پادویی،‌ حمایت و سواری دادن به جریان های سیاسی سر بر می آورند، به کار انقلاب و ایجاد یک تحول بنیادین نمی آید، اما اگر به صورت خود جوش از پایین به بالا تشکل های جوان و مومن، آرمان ها را مطالبه کنند و دولت ها را در عرصه نواقص و ضعف های گفتمانیشان پاسخگو کنند قطعا تاثیر گذار خواهند بود.

یعنی بپرسیم چه شد قرار بود چرخ اقتصاد بچرخد اما نچرخید؟ این بررسی ها می تواند به شکل گیری گفتمان جدید کمک کند و همچنین کمک می کند تا وضعیت فعلی را برای اصلاح طرح ها بهتر بشناسیم. حتی این طرح ها نیز در سطح کلان دارای چارچوب هستند اما در سطح خرد و عملیاتی باید هر سال بازبینی شوند. تشکل هایی که به صورت خودجوش عمل انقلابی می کنند می توانند در راستای پاسخگو کردن دولت هایی که نتوانستند گفتمانشان را به اتمام برسانند موثر باشند.

*نسل جدید باید با یک نگاه عالمانه و عمیق انقلاب را بفهمد

تسنیم: مخاطبی که رهبر در بیانیه گام دوم مورد خطاب قرار می دهند رده سنی بین 19 تا 40 سال دارد و از انتقال نسلی یا انتقال نخبگانی حرف به میان آورده اند و شش راهکار برای ایجاد زمینه حضور جوانان در بدنه نظام ارائه می دهند. منظور از انتقال نسلی و نخبگانی چیست؟

جوادی: همانطور که گفتم انقلاب یک پروسه مداوم است، چرا که ماهیت انقلابی یک استمرار را می طلبد. این تداوم باید آرمان های خودش را نسل به نسل منتقل کند. انقلابی که بخواهد انقلاب بماند باید آرمان ها خودش را نسل به نسل منتقل کند، انقلابی که بخواهد بماند باید قدرت باز تولید آرمان هایش را داشته باشد. در واقع بعضی کارها را بعضی نسل ها می توانند انجام دهند و الزاما نسلی که انقلاب انجام داده الزاما قرار نیست در مقام تفصیل انقلاب اسلامی نقش اصلی را به عهده بگیرد. نسل اول در همراهی با رهبر موسس یک اجمالی را در انقلاب تجربه کرده که تفصیل آن در مقام عمل بر عهده نسل های بعد است.

اگر نسل های بعد از ریشه های هویتی و آرمان های اصلی انقلاب فاصله بگیرند و تربیت و آموزش نببینند قاعدتا در تفصیل یافتن تمام آرمان ها و ایده ها دچار نقص می شویم. لذا من اینگونه تحلیل می کنم که نسل جدید باید با یک نگاه عالمانه و عمیق انقلاب را بفهمد تا بتواند رسالت نسلی خودش را انجام دهد چرا که همه کارها را یک نسل نمی تواند انجام دهد. اما هر نسلی می تواند در زمان خود اتفاقات بزرگی را رقم بزند برای انقلابی که با این ابعاد و آرمان شکل گرفته نیاز است که نسل ها آماده و مهیای این کار شوند ما نیازمند نسل ممهد ظهور هستیم یعنی نسلی که آرمان های مهدوی ما را تمهید کند.

تسنیم: جوانی که وارد بدنه نظام و دولت می شود آیا می تواند ارتباط خود را با دانشگاه، تشکل ها و حتی نشریات دانشجویی حفظ کند؟ همانطور که رهبر یکی از شروط زمینه ساز ورود جوانان را همین نکته عنوان می کنند.

جوادی: این ارتباط اگر استقلال عمل دانشجویان را زیر سوال ببرد و آن ها را به پادو های سیاسی تبدیل کند مطلوب نیست، ولی اگر از جنس ارتباطی گفتمانی و ارزش مدار باشد دیگر دستخوش اغراض سیاسی دسته ها و گروه ها قرار نمی گیرد. نشریات دانشجویی ابزار گفتمان سازی دانشجویان است. یعنی اگر حرکت دانشجویی نشریه نداشته باشد نمی تواند از داشتن موضع حرف بزند چرا که نشریه جایگاه بیان این مواضع گفتمان ساز هستند. اینکه تاکید بر روی حفظ اتصال با حوزه و دانشگاه می کنم به معنای این است که ارتباط فرماندهان جنگ نرم چه در حوزه و چه در دانشگاه نباید با دانشگاه قطع شود.

تسنیم: جوانی که دغدغه انجام کار موثر برای نظام و جامعه خودش را دارد چه کار باید بکند و چطور به این مرحله برسد؟

جوادی: گفتمان یعنی شما بتوانید با واژه هایی که تربیت شده و تببین گرهستند نظام معنایی عصری که در آن حضور دارید را بسازید. یعنی شما بتوانید با ابزار بیان از کلمات و واژه ها که معنا دارند کمک بگیرد که یک عالم جدید برای جامعه ای که در آن زیست می کنید ترسیم بکنید. ابزار گفتمان سازی زبان و رسانه است. وقتی نخبگانتان در حوزه و دانشگاه به لحاظ فکری و نظری توانسته باشند معضلات و مساله زمان خودشان را بشناسند و پاسخ هایی را برای راهگشایی و کارآمدی آن عنوان کنند و رسانه ها بتوانند این دیدگاه نظری را با یک بیان عامیانه و همه فهم منتقل کنند می توان منتظر حضور یک بدنه جدید در دولت بود.

کسانی در این فرآیند موفق هستند که قدرت این نطق و بیان عالمانه نزدیک به فهم عموم را داشته باشند، این فرآیند گفتمان سازی از کانون های فکری یعنی حوزه و دانشگاه شروع می شود و از طریق رسانه به گوش مردم می رسد و اقبال پیدا می کند. اکنون دورانی است که ظرفیت های رسانه ای به وفور در دسترس است و هر فردی می تواند با اتکا با قوه بصیرت خود یک رسانه جریان ساز در فضای مجازی باشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon