سه پیشفرض درباره خروج نیروهای امارات از یمن
امارات بخشی از نیروهایش را از یمن خارج کرده و دو پایگاه مهم «المخا» و «الخوخه» در استان تعز که مهمترین مرکز هدایت عملیاتهای یک سال اخیر علیه بندر الحدیده بودهاند را به همتای متجاوز خود در ائتلاف واگذار کرده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، جنگ علیه یمن در بخش عربی دو پایه داشت؛ پایه زمینی نیروهای تحت فرمان امارات بودند که به دو بخش نیروهای اجیر خارجی و مستخدمین داخلی- مزدوران - تقسیم میشدند. شمار این نیروها نزدیک به 150 هزار نفر بودند و در این میان حدود 30 هزار نفر از آنان را نیروهای ارتش سودان تشکیل میدادند و «پایه هوایی» را سعودیها با استفاده فراوان از جنگافزارها و بمبهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی تشکیل دادند. در واقع هم در بخش زمینی با محوریت امارات و هم در بخش هوایی با محوریت سعودی، طیفی از کشورها در کنار «ائتلاف متجاوز» قرار داشتهاند. در این میان آنکه فرماندهی زمینی جنگ را برعهده داشته دستش را به علامت استیصال بالا برده است و حال آنکه به اعتبار نوع دفاعی که یمنیها علیه ائتلاف اتخاذ کردهاند، این جنگ در درجه اول، جنگ زمینی است پس وقتی ضلع زمینی دست خود را بالا میبرد به ضلع هوایی جنگ میگوید فایدهای در ادامه جنگ نیست و بمباران از هوا نمیتواند «واقعیت در زمین» را تغییر دهد.
در عین حال وضعیت موجود خالی از معما هم نیست. امارات بعضی از پایگاههای خود در عدن و تعز را به نیروهای نظامی وابسته به عربستان تحویل داده و بهجای آن نیروهای رژیم سعودی در المخا، الخوخه، بریمالصغیره و پادگانهای اطراف عدن مستقر شدهاند مقامات امارات رسماً گفتهاند هنوز به ائتلاف و منصور هادی وفادارند. یک مقام ابوظبی هم گفت آنچه روی داده یک توافق با سعودی است نه اقدامی یکجانبه و فوری.
با این وصفسه گزینه تحلیل پیشروی ما قرار میگیرد اول اینکه خروج از یمن برنامهای است که به نیروهای امارات محدود نشده و بهزودی نیروهای متجاوز و مزدوران خارجی سعودی را نیز دربر میگیرد؛ دوم اینکه آنچه روی داده یک جابجایی معمول نظامی و تغییر نقش است که در هر جنگی ممکن است پدید آید. در اینجا امارات برتری در زمین- به نسبت عربستان- را به وضعیتی متوازنتر تبدیل کرده است ولذا بحث خروج نظامیان امارات از یمن اصالت ندارد و آنچه اصالت دارد تحویل پارهای از پادگانها و موقعیتهای نظامی امارات به عربستان است سوم اینکه آنچه روی داده بخشی از ابتکار محرمانهای است که همزمان با بحث کاهش نیروهای نظامی اماراتی از سوی نماینده دبیرکل سازمان ملل در جریان سفر به پنج کشور منطقه و ملاقات با طرفهای درگیر در یمن دنبال شده و گریفیتیس آن را «فوقالعاده مثبت» خوانده است.
اگر جنگ وارد مرحله جدید شده باشد این مرحله جدید توأم با دیدهشدن منافع طرفهای متجاوز است و این فقط «خروج آبرومندانه» از جنگی که 52 ماه پیش و بهواسطه ارزیابیهای غلط غربی عربی آغاز شده، نیست؛ بلکه یک عملیات ویژه برای رسیدن به «دستاورد بزرگ» است. مردم یمن و بهخصوص بازوی پرقدرت نظامی آنان، انصارالله باید کاملاً هوشیار باشد. موضع آنان در خصوص این مباحث تاکنون خیلی هوشمندانه بوده است. آنان در سطح بالا اظهارنظر نداشتهاند و در سطح نیروهای غیرمسئول گفتهاند مواضع و رفتار امارات برای ما ابهام دارد و فعلا چیزی معلوم نیست. این به آن معناست که انصارالله بهطور دقیق سرگرم بررسی دلایل، عوامل و نتایج این وضعیت است و از آنچه بهطور مکرر در رسانههای غربی و عربی مطرح میشود و در نمای تبلیغی به نفع یمنیهاست، ذوقزده نشده است. واقعا هم همزمانی اظهارات گریفیتیس و مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا و اقدامات امارات طبیعی نیست و به احتمال زیاد نشان میدهد یک طراحی دقیق پشت این مسائل وجود دارد و صد البته در عین حال تردیدی هم وجود ندارد که ائتلاف شیاطین پس از حدود چهار سال جنایت زانو زده است.
حدود دو سال پیش ابوظبی و ریاض اعلام کردند که در خصوص پرونده یمن به توافق در همکاریهای استراتژیک دست یافته و بین خود توافقنامه رسمی امضا کردهاند. نتیجه این همکاریهای استراتژیک، پذیرش هزینه زیاد در آزادسازی بندر استراتژیک الحدیده بود که البته همکاریها به نتیجه مورد نظر نرسید هر چند برای آنان بدون نتیجه هم نبود. امضای توافقنامه استراتژیک بین ابوظبی و ریاض دو سال پس از آغاز جنگ یمن خود به خود سوالبرانگیز است چرا که اساسا اقدام مشترک امارات و عربستان در حمله به یمن که دو سال پیش از توافق مورد اشاره آغاز شد، نمیتوانست بدون رسیدن به توافق راهبردی صورت گرفته باشد. اینک سوال این است که آیا این توافق استراتژیک به پایان رسیده است؟ پاسخ این سوال نمیتواند مثبت باشد چرا که اساسا جنگ علیه یمن یک توافق سعودی-اماراتی نبوده است که حالا یکی از این دو بتواند به توافق مبتنی بر جنگ پایان دهد و از این رو باید گفت آنچه امارات انجام میدهد و یک مقام آن در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه تا حدودی از آن پردهداری کرد، به احتمال زیاد در داخل یک نقشه کلی است و ارزیابی آن نیازمند دیده شدن همه قطعات این نقشه است.
*بخشهایی از یادداشت سعد الله زارعی در روزنامه کیهان
انتهای پیام/