توضیحات کارشناس اسلحه درباره سلاح، فشنگهای شلیکشده به میترا استاد و تیری که باعث قتل شد
سرگرد علی عزتیراد کارشناس اسلحهشناسی و رئیس مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران با حضور در جایگاه مختصات سلاح استفادهشده در صحنه قتل میترا استاد را تشریح کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران پویا، دومین جلسه از رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد از حدود ساعت 10 صبح امروز با حضور متهم، وکلای اولیای دم، وکلای متهم و مهیار صفری؛ فرزند مقتول در دادگاه کیفری یک استان تهران بهریاست قاضی کشکولی آغاز شده است.
در ابتدای این دادگاه یکی از وکلای اولیای دم، مهیار صفری، پدر مهیار، و سپس محمدعلی نجفی به ایراد سخن پرداختند و پس از آن فیلم بازبینیشده از دوربینهای مداربسته ساختمان محل قتل بهنمایش درآمد.
در ادامه قاضی کشکولی از محمدعلی نجفی پس از مشاهده فیلم پرسید که "آیا صحت این فیلمها را تأیید میکنید؟" که نجفی با تأیید صحت فیلمها گفت: بنده پس از ماجرا در پارکینگ پیاده شدم و قصد داشتم در خیابان ایرانزمین کمی قدم بزنم.
برای تصمیمگیریهای خاص به قم میرفتم/ ماجرای عکس از نجفی در قم
قاضی کشکولی از نجفی پرسید که "با چه وسیله و هدفی به قم رفتید؟"، که وی گفت: بنده زمانی که در حالتهای خاص روحی قرار میگرفتم یا در زمان اتخاذ تصمیمات مهم به قم میرفتم و پیش از این نیز سابقه داشت. آن روز نیز به قم رفتم تا حلالیت طلبیده و سپس تصمیم بگیرم.
قاضی کشکولی از نجفی پرسید که چه اتفاقاتی در حرم حضرت معصومه(س)، روی داد که وی گفت: در ابتدای ورود به صحن آقای جوانی نزد من آمد و به من تسلیت گفت و در آنجا فهمیدم موضوع پخش شده است، بعد جوان دیگری نزد من آمد و از من خواست که با هم عکس بگیریم که من نپذیرفتم، این فرد گفت "در تهران بهدنبال شما هستند" که بنده با تأیید این موضوع گفتم "میخواهم سریعاً زیارت کرده و به تهران برگردم"، بعد ظاهراً همان شخص بهدنبال من آمده و در محدوده ضریح از من عکس گرفته بود، در زمان خروج از حرم آن شخص مجدداً نزد من آمد و خواست با من عکس بگیرد که قبول نکردم.
وی افزود: سپس مقابل حرم رفته و با گرفتن یک تاکسی گفتم "میخواهم به تهران بروم و عجله دارم" که راننده تاکسی گفت "باید به مکان خاصی بروی"، و من را بهنزد اتوبوسهای تهران برد، سپس سوار اتوبوس شدم و بعد از حدود نیم ساعت با آمدن دیگر مسافرها، خودرو راهی تهران شد.
متهم پرونده قتل میترا استاد افزود: سپس از ترمینال با یک خودرو راهی آگاهی شاهپور شدم، بعد یادم نمیآید که به تلفن همراه همسر اول یا دخترم زنگ زدم اما دخترم پاسخ داد و به او گفتم که "میخواهم به اداره آگاهی شاهپور بروم"، از خودرو پیاده شدم که مأموری مرا دید و گفت "آقای نجفی، میخواهی خودت را معرفی کنی؟"، که گفتم "بله."، سپس دید که اسلحه همراه من است، اسلحه و خشاب را به او دادم و بعد با سوار شدن بهروی موتور او به داخل مقر پلیس آگاهی رفتیم.
قاضی کشکولی در این مرحله تنفس چنددقیقهای اعلام کرد و پس از اتمام تنفس از سرگرد عزتیراد کارشناس اسلحهشناسی و بررسی صحنه جرم خواست در جایگاه حاضر شده و نسبت به اصالت سلاح و پوکهها اظهار نظر کند.
شوخی قاضی با نجفی: به ما شلیک نکنی!
قاضی کشکولی همچنین از نجفی خواست از میان 3 سلاح آوردهشده به جلسه دادگاه، اسلحه متعلق به خود را شناسایی کند که نجفی این کار را انجام داد. البته در این میان قاضی کشکولی با مزاح به نجفی گفت که "بهسمت ما شلیک نکنی".
نجفی با تأیید اینکه این اسلحه همان اسلحهای است که از آن استفاده کرده گفت: اسلحه در سال 60 به من تحویل شد اما نمیدانم از کدام سازمان اسلحه را تحویل گرفتم یا از کمیته یا از سپاه پاسداران تحویل گرفتم، آن زمان تیم حفاظت من از کمیته بودند که گمان میکنم سلاح را از آنها گرفتم.
قاضی کشکولی در ادامه خطاب به نجفی گفت: "سازمان حفاظت اطلاعات ارتش مجوز حمل سلاح را برای شما صادر کرده، آیا این موضوع صحت دارد؟" که نجفی این موضوع را تأیید کرد.
در ادامه قاضی کشکولی به ایرادات وکلای محمدعلی نجفی درباره مختصات نوع سلاح و کالیبرها اشاره کرد و گفت: طی استعلامات صورتگرفته مشخص شده که این سلاح در سال 77 توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار محمدعلی نجفی قرار گرفته و از تاریخ 94/9/27 اعتبار آن تمدید نشده است که نجفی گفت؛ "سلاح قبلی من از نوع کلت برتا بود و برای تمدید سلاح را ثبت کرده و عوض کردم، اما نوع سلاح در آن زمان تغییر پیدا نکرد".
در ادامه سرگرد علی عزتیراد کارشناس اسلحهشناسی و رئیس مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران با حضور در جایگاه مختصات سلاح استفادهشده در صحنه قتل میترا استاد را تشریح کرد و گفت: این سلاح از نوع برتا، 9میلیمتری و با کالیبر نوع جنگی و ساخت ایتالیا است که 13 تیر داخل خشاب آن جای میگیرد.
در این حین قاضی کشکولی از نجفی پرسید که داخل اسلحه چند گلوله قرار داشت که وی گفت: بهنظرم 13 گلوله، من کنترل آنچنانی نداشتم که سلاح پر است یا خیر اما 5 گلوله شلیک شد و 8 گلوله نیز داخل خشاب بود.
عزتیراد در ادامه صحبتهای خود نیز گفت: از صحنه جرم 5 پوکه و یک گلوله از بدن مرحوم خارج و کشف شده است، همچنین 8 تیر جنگی نیز تحویل ما شد.
وی افزود: در مجموع دو پوکه نزدیک دمپایی، یک پوکه روی روشویی و دو پوکه کنار حمام کشف شده است، 3 گلوله به دیوار خورده و به سقف کمانه کرده، یک گلوله به داخل کمد رفته و یک گلوله نیز پس از اصابت به دست مقتول بر روی سینه وی جا گرفته و در پهلوی راست گیر کرده است.
این کارشناس اسلحه افزود: زمانی که گلوله به دست بخورد و از دست خارج شود و بر روی سینه نشیند به آن برخورد غیرمستقیم میگوییم.
قاضی کشکولی در این لحظه خطاب به نجفی گفت که تیرها چگونه از اسلحه خارج شد که وی گفت: مطالب ارائهشده توسط کارشناس اسلحه تأیید مطالب من است کارشناس اسلحه میگوید 4 گلوله از 5 گلوله به خانم استاد اصابت نکرده و یک گلوله به وی خورده. نمیدانم چطور شد که گلوله نخست شلیک شد، من بهسرعت دستم را بالا گرفتم و انتظار نداشتم که میترا به من چسبیده باشد، گلوله آخر نیز حدسم این است که شاید دست میترا روی لوله سلاح قرار گرفته باشد، شلیک شده باشد. اگر تیر مستقیم به قفسه سینه مقتول میخورد باید از پشت وی خارج میشد در حالی که تیر مایل رفته و از پهلو خارج شده یا گیر کرده است.
در این حین قاضی کشکولی از سرگرد عزتیراد خواست تا نظر قطعی خود را درباره سلاح و گلولههای شلیکشده اعلام کند که وی گفت: گلوله اصابت کرده به متوفی بعد از عبور از دست از پشت دست خارج شده و متوفی حالت کشوقوس یا نیمخیز داشته است. در مجموع 3 گلوله به دیوار یک گلوله و یک گلوله به سقف و یک گلوله به دست و سپس به سینه مقتول اصابت کرده است.
قاضی کشکولی سپس از نجفی پرسید که "چرا برای ورود به حمام از بالش استفاده کردید؟"، که نجفی گفت: این کار را انجام دادم که میترا اسلحه را نبیند و قصد مذاکره و صحبت با او را داشتم قصد قبلی برای استفاده از بالش وجود نداشت و میخواستم میترا اسلحه را نبیند، در ابتدا فکر میکردم 4 گلوله شلیک شده اما بعداً فهمیدم که 5 گلوله شلیک شده است. من حین مقابله با میترا با وضعیت پیشبینینشده مواجه شدم و بالش در دستم بود.
قاضی کشکولی از نجفی پرسید "حین مشاهده جسد توسط راننده و دختر شما، حوله سفیدرنگی روی جسد قرار گرفته"، که نجفی گفت: آن زمان شوکه شده بودم و دیدم میترا حرکت ندارد که حوله را روی او انداختم.
قاضی: چرا با بالش به حمام رفتی؟ نجفی: میخواستم میترا را به طلاق راضی کنم.
قاضی کشکولی مجدداً از نجفی پرسید "با چههدف با بالش به حمام رفتی؟"، که نجفی گفت: آن صبح و شب حرفهای خارج از خط قرمز من و میترا ردوبدل شد و میخواستم بگویم کار به انتهای خط رسیده و او را برای طلاق راضی کنم.
قاضی کشکولی در این حین خطاب به نجفی گفت: "چرا اسلحه را داخل حمام بردید در صورتی که این کار متعارف نیست؟"، که نجفی پاسخ داد: بله، کارم متعارف نبود، عصبی بودم، خود میترا نیز یکی، دو بار گفته بود انتهای مسیری که میرویم به خون منجر میشود.
کشکولی در ادامه خطاب به نجفی گفت برای این کار نیازی به اسلحه وجود نداشت که نجفی گفت: بالش را برداشتم که میترا اسلحه را نبیند و بگویم ممکن است کار به جای باریک کشیده شود.
کشکولی در ادامه از نجفی پرسید "چه گفتوگویی در حمام بین شما و متوفی ردوبدل شد؟"، که نجفی گفت: گفتوگوها خیلی کوتاه بود، چون گمان میکردم میترا در فاصله یکمتری من باشد، به میترا گفتم کار در حال کشیده شدن به نقاط باریک است که میترا با دیدن بالش و اسلحه ناگهان دچار اضطراب شد، البته پیش از این نیز درباره اسلحه با او صحبت کرده بودم و نمیترسید و حتی میگفت "طرز کار اسلحه را به من نشان بده"، به میترا گفتم "کی میخواهی این بحث را تمام کنی؟"، که او با دیدن اسلحه هول شد و دو دستش را روی من گذاشت و گفت "علی، غلط کردم، موضوع را حل میکنیم"، که دیگر صحبتی مطرح نشد و اتفاقات پیش آمد.
کشکولی از نجفی پرسید که "در آن شرایط میدانستی که چه میکنی؟"، که نجفی گفت: خیر، و حتی در بازداشتگاه نمیتوانستم دقیقاً صحنه را بازسازی کنم.
قاضی ادامه داد: عوامل بررسی صحنه جرم در حمام تا لحظه جابهجایی جسد خون ندیدند و در کف حمام تا داخل اتاق لکههایی از خون دیده شده و پاسخ استعلام تشخیص هویت نیز مشخص است.
کشکولی از نجفی پرسید که خونها متعلق به چهکسی بوده که وی پاسخ داد: من آن زمان چند بار داخل وان رفتم و در آپارتمان قدم زدم حتی لباس و پای چپ من خونی شده بود.
در ادامه کشکولی از نجفی پرسید که؛ "آیا در آن شرایط متوجه بودید که چه اتفاقی افتاده؟"، که وی پاسخ داد: اصلاً متوجه خونی شدن لباس و پایم نشدم، زمانی که راننده بالا آمد از حالت اضطراب من فهمید که اتفاقی افتاده و گفت "پایت خونی است"، که به او گفتم "چیزی نشده است".
کشکولی از نجفی پرسید: "چهزمانی متوجه فوت میترا استاد شدی؟"، که نجفی پاسخ داد: بعد از اینکه میترا داخل وان افتاد اسلحه را مقابل آینه گذاشته و بعد از تکان دادن میترا فهمیدم که حالتی از حیات ندارد و فوت شده است.
پارسال میخواستم رگ دستم را بزنم، اما بهخاطر مصرف تعداد زیادی قرص، نتوانستم
کشکولی در ادامه از نجفی درباره سابقه خودکشی وی پرسید که نجفی در این باره گفت: آبانماه 97 بود که اختلافات و بحثهای پیشآمده بین من و میترا مرا به جایی رساند که اقدام به خودکشی کنم، اما موفق نبودم، بعد از آن دوستانم درباره مسائل شرعی مربوط به خودکشی گفتند که من نیز پشیمان شدم و به همین دلیل بعد از قتل نیز خودکشی نکردم.
وی افزود: سابقه خودکشی من مربوط به زمانی است که به یکی از هتلهای تهران رفتم، در آنجا تعدادی قرص خوردم و میخواستم رگ دستم را بزنم اما چون تعداد قرصها زیاد بود نتوانستم کاری انجام دهم بعد از دو روز مسئولان هتل با توجه به اینکه میدانستند من در هتل حضور دارم نگران شده در اتاق را باز کرده و مرا به بیمارستان رساندند.
کشکولی از نجفی پرسید در بررسی صحنه جسد 4 بریدگی در ساعد دست چپ میترا استاد وجود دارد که نجفی گفت: میترا میگفت در زندگی اولش سه بار خودکشی کرده، دو بار با مصرف قرص و یک بار با بریدگی دست.
انتهای پیام/+