نگاهی به مطالب ستون نویسهای ترکیه|آیا ترامپ ترکیه را تحریم میکند؟
دو گزینه از اختیارات ترامپ این است: اول این که از میان ۱۲ شکل پیشنهادی برای تحریم ترکیه ۵ نکته را برگزیند و روی نکاتی دست بگذارد که کمترین آسیب را به اقتصاد ترکیه بزند. دوم این که از اختیارات ۱۸۰ روزه خود برای معلق کردن تحریمها استفاده کند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، ستوننویسهای روزنامههای ترکیه که در زبان ترکی از آنها به "گوشهنویس" یاد میشود٬ بخشی از فعالان رسانهای توانمند و اثرگذار هستند که معمولاً یادداشتهایشان تاثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و معادلات حزبی ترکیه میگذارد.
تسنیم تلاش میکند تا با انتخاب گزینههای قابل توجهی از نوشتههای ستوننویسهای ترکیه تصویری کوچک از تحولات سیاسی٬ فعالیتهای رسانهای و هدایت افکار عمومی این کشور را به دست دهد.
آیا ترامپ ترکیه را تحریم میکند؟
سردار تورگوت/ روزنامه خبر ترک
تحویل دادن محمولههای سامانه موشکی اس 400 روسیه به ترکیه٬ این سوال را به دنبال آورد: آیا آمریکا صرفاً به این اقدام اکتفا میکند که هواپیماهای اف 35 را به ترکیه تحویل ندهد و این کشور را از روند ساخت هواپیما نیز کنار بگذارد؟ یا علاوه بر این٬ تحریم نیز در راه است؟
یک مورد و مسئله مهم حقوقی و سیاسی در مورد اعمال تحریمها وجود دارد و آن این است که کنگره آمریکا اختیارات ویژهای به رئیسجمهور داده که میتواند بر اساس آن٬ یا از تحریم صرفنظر کند و یا آن را به شکل دورههای سه ماهه و چند ماهه معلق کند و به تاریخی نامعلوم موکول کند.
حالا سوال اینجاست: آیا ترامپ در این مورد با ملاطفت با ترکیه برخورد میکند و از اعمال ناگهانی و شتابان تحریمهای مالی و اقتصادی صرف نظر میکند یا خیر؟
برای رسیدن به پاسخی معقول و روشن به چنین پرسشی باید از هرگونه تحلیل عاطفی و هیجانی پرهیز کنیم و برخی از تابلوهای واقعی دنیای سیاست در آمریکا را در نظر بگیریم و بدانیم که آمریکا امروز در چه حال و وضعیت است و چگونه رفتار خواهد کرد.
نکته حقوقی و فنی مهمی که در مورد اختیارات رئیس جمهور آمریکا برای خودداری از تحریم ترکیه وجود دارد این است که او فقط به شرطی میتواند از تحریم٬ صرفنظر یا زمان اجرای آن را معلق کند که بهانه مهمی همچون امنیت ملی آمریکا در میان باشد.
با توجه به زندگینامه فعالیت و رویکرد سیاسی آن دسته از سناتورها و اعضای سنا که قوانین برخورد و تحریم با دشمنان آمریکا (CASTA) را نوشتهاند٬ میتوان چنین نتیجهگیری کرد که اغلب این چهرهها ضد ترکیه هستند.
واقعیت این است که سناتورها و نمایندگان٬ متن مزبور را به شکلی نوشتهاند که رئیسجمهور نتواند با خیال راحت از اختیارات خود استفاده کند.
به عنوان مثال جیمز لانکفورد یکی از افرادی که در نوشتن این متن نقش مهمی داشته است٬ همه جا از ناچار شدن ترامپ سخن میگوید و آشکارا اعلام میکند که او ناچار است ترکیه را تحریم کند.
دو گزینه از اختیارات ترامپ این است: اول این که از میان 12 شکل پیشنهادی برای تحریم ترکیه 5 نکته را برگزیند و روی نکاتی دست بگذارد که کمترین آسیب را به اقتصاد ترکیه بزند. دوم این که از اختیارات 180 روزه خود برای معلق کردن تحریمها استفاده کند.
جناح سیاسی در کودتای نظامی
عبدالقادر سلوی/ روزنانه حریت
هر سال با فرا رسیدن سالگرد کودتای نافرجام سال 2016 میلادی یک بار دیگر حزب جمهوری خلق به ویژه رهبر این حزب یعنی کمال کلیچدار اوغلو٬ مداوم در مورد این موضوع صحبت میکنند که چرا اعضای جناح سیاسی جنبش فتح الله گولن روانه زندان نمیشوند؟
امسال نیز تعجب نکردم وقتی که اعلام کرد اصلیترین فرد در مرکز جناح سیاسی فتح الله گولن همان فردی است که در کاخ ریاست جمهوری نشسته است.
در واقع انگشت اتهام را متوجه اردوغان کرد و او را به عنوان مهمترین نقطه جناح سیاسی و مغز سیاسی جنبش فتح الله گولن نشان داد! این در حالی است که اردوغان کانون اصلی هدف کودتاگران بود و میخواستند او را از بین ببرند.
فراموش نکنیم که هدف اصلی کودتای نافرجام این بود که اردوغان را از قدرت کنار بزنند٬ حزب حاکم را از میان بردارند و دولت و کابینه دیگری به وجود بیاورند.
در چنین شرایطی بهتر است که حزب جمهوری خلق به جای آنکه به طرح چنین اتهاماتی بپردازد به این سوال مهم جواب دهد که اگر کودتا پیروز میشد٬ چه کسی را به عنوان نخست وزیر تعیین میکردند؟
فراموش نکنیم که اردوغان از چند سال پیش به خطرات گروه گولن پی برده بود و برای نخستین بار در سال 2013 میلادی زمانی که گولنیها میخواستند لیست 100 نفره خود را بر حزب عدالت و توسعه تحمیل کنند٬ اردوغان خیلی هوشمندانه متوجه فریب آنها شد و فهمید که آنها میخواهند صد نفر از شاگردان خود را به مجلس بفرستند و بعد آنها استعفا کنند و موجب سقوط حزب عدالت و توسعه و دولت اردوغان شوند.
اما اردوغان با پی بردن به ابعاد دقیق این ماجرا از معاون خود پرسیده بود: به باور تو٬ فتح الله گولن در کجای طرف خیر و شر ایستاده است؟ پیش از آن که معاون به سوال و پاسخ دهد شخصاً گفته بود: نقطه اصلی٬ فرمانده اصلی و مغز تصمیم گیری تمام جریان شر و پلیدی خود گولن است.
کلیچدار اوغلو باید به پاسخ این سوال فکر کند که یک نظامی طی چه روندی و پس از طی کدام مراحل ژنرال میشود. پاسخ به این سوال پیچیده نیست.
حداقل یک روند 25 تا 30 ساله لازم است فارغ التحصیل دانشکده افسری به درجه ژنرالی برسد. با بررسی زندگی فرماندهان کودتا متوجه میشویم که اغلب آنها در دوران اقتدار ژنرال کنعان اورن کودتاگر وارد دانشکده شدند و بعد از آن نیز در دوران اقتدار حزب جمهوری خلق آنها توانستند رشد کنند.
این نکته را هم از یاد نبریم که بلنت اجویت با آنها رفاقت خوبی داشت. بهتر است که به جای این که به طور مداوم دیگران را متهم کنند و در مورد جناح سیاسی جنبش گولن طرح سوال کنند٬ به این سوال ساده پاسخ دهند: مغز سیاسی و جناح سیاسی کودتای نافرجام چه افرادی بودند و واقعاً اگر کودتا پیروز میشد و اردوغان را کنار میزدند٬ چه کسی نخست وزیر ترکیه میشد؟
دستگاه قضا٬ آلت عمل حزب حاکم نشود
فکرت بیلا/ پایگاه تحلیلی خبری تی 24
همه میدانیم که اگر قرار باشد دستگاه قضا٬ همچون نهاد جزایی دولت عمل کند و به ماشینی برای مجازات مخالفین حزب حاکم تبدیل شود٬ کشور را به سوی نتایج و پیامدهای تلخ خواهد برد.
اگر دستگاه قضا٬ به حزب حاکم٬ یا هر حزب و قدرت دیگری وابسته باشد٬ در این صورت٬ در صدور و اجرای احکام خود٬ هیچگاه نخواهد توانست در مدار حقوق و عدالت قرار بگیرد. چرا که استقلال دستگاه قضا٬ ضامن حفظ دموکراسی و ثبات در کشور است.
همه رژیمها و حکومتهای جهان٬ قوه قضائیه نیز دارند، اما وجود قوه قضائیه مستقل و رسانههای آزاد و مستقل٬ فقط در حکومتهای دموکراتیک میسر است. اما متاسفانه در ترکیه٬ اصل تفکیک قوا لگدمال شده و حالا٬ ما نه دستگاه قضای مستقل داریم٬ نه رسانههای آزاد.
رفقای ما در روزنامه جمهوریت و چندین رسانه دیگر٬ تنها به جرم کشیدن یک کاریکاتور یا نوشتن یک خبر و تحلیل ساده٬ پشت میلههای زندان قرار گرفتهاند و چنین چیزی دور از اصول دموکراتیک و حقوق است.
چند نکته ساده درباره باباجان
احمد هاکان/ روزنامه حریت
میخواهم در مورد علی باباجان و احتمال تاسیس حزب جدید چند نکته ساده بگویم: اول این که علی باباجان مسئله و مشکل خاصی ندارد. اگر داشت حتماً تا حالا افشا شده بود و همه میدانستیم که او چه مشکلی دارد.
دوم اینکه هیچ درد و چالش درونی خاصی در فکر و روح علی باباجان وجود ندارد که او را به مرز بحران سیاسی برساند و او را وادار کند که به سرعت وارد میدان شود. اگر چنین دغدغه مهمی داشت حتماً بر زبان میآورد.
نکته سوم این است که علی باباجان یک نقشه راه و استراتژی روشن در دست ندارد. باور کنید اگر چنین چیزی در دست داشت٬ در میادین فریاد میزد و میگفت: راهکارهای من برای حل مشکلات ترکیه عبارت است از این موارد.
نکته آخر این که علی باباجان مطلقاً فردی نیست که بتواند مردم و اجتماعات مختلف ترکیه را رهبری کند و آنها را در میادین و خیابانها به سوی یک هدف خاص هدایت کند. اگر از چنین توانمندی بالایی برخوردار بود٬ شک نکنید تاکنون به میدان آمده بود و با سخنرانیها و رهبریهای خود تلاش میکرد جامعه ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد. بگذارید خلاصه بگویم علی باباجان٬ نه یک تکنوکرات خوب٬ بلکه یک تکنوکرات بسیار بسیار خوب و بینظیر است. اما یک رهبر نیست و نمیتواند رهبر باشد.
همین جا میخواهم در ستون امروز به یک نکته دیگر هم اشاره کنم. طی چند سال اخیر ماچ اوغلو در شهر درسیم یا تونجلی به عنوان یک شهردار کمونیست٬ شهرت بالایی کسب کرده و همه او را به عنوان یک شهردار متفاوت میشناسند.
همه میدانند که این شهردار کمونیست در مزارع خود٬ نخود ارگانیک تولید میکند. شخصاً زمین را کشت میکند٬ نخودهای خود را در بازار به فروش میرساند و یک شهردار خاص و متفاوت است. اما پس از آن که دو کودک خردسال چهار و هشت ساله بر اثر انفجار مینهای پ.ک.ک جان خود را از دست دادند٬ شهردار پیام سادهای صادر کرد که گویی کپسول گاز منفجر شده است. از حالا به بعد هر اندازه که میخواهد٬ نخود ارگانیک تولید کند و آن را در بازار به فروش برساند. از این به بعد او نخواهد توانست شهردار محبوبی باشد.
انتهای پیام/