روایت محمدرضا شهبازی از دیدار طنزپردازان با رهبر انقلاب
محمدرضا شهبازی طنزپرداز کشورمان دیدار اهالی طنز با رهبر معظم انقلاب را روایت کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، جمعی از طنزپرداز، پنجشنبه 27 تیرماه با حضور در دفتر مقام معظم رهبری با ایشان دیدار کردند.
در این دیدار طنزپردازانی از رسانههای کشور نیز حضور داشته و برخی به شعرخوانی پرداختند، اما عمده جلسه به ارائه دیدگاهها و نظرات پیرامون وضعیت کنونی طنز در کشور گذشت.
در این جلسه، علیرضا جاویدنیا از طنزپردازان و نقشآفرینان رادیو در برنامههایی مثل «صبح جمعه با شما»، صابر قدیمی، عباس احمدی، امید مهدینژاد، مهدی استاد احمد، حجتالاسلام مهدی پرنیان، محمدحسین مهدویان، محمدرضا شهبازی، عبدالرضا قیصری، قاسم رفیعا، شهرام شکیبا، علی دوستی، و... به دبیری ناصر فیض حضور داشتند.
این جلسه که حدود دو ساعت و نیم به طول انجامید با سخنان و مسایل مطرح شده از سوی شاعران همراه بود و در ادامه دیدگاههایی پیرامون جایگاه طنز مکتوب و نشریان طنز در کشور که با چالش همراه شده، مطرح شد.
محمدرضا شهبازی طنزپرداز کشورمان در کانال شخصیاش دیدار اهالی طنز با رهبر معظم انقلاب را روایت کرد که در ادامه میخوانید:
در حمایت از جریان مومن صریح باشید
«قصد نداشتم حرف بزنم. قبل از دیدار، توی جلسهای که در حوزه هنری برگزار شد هم همین را گفتم. گفتم من به نیت زیارت میروم محضر آقا. اینکه ما طنزپردازها باید چه بکنیم را آقا قبلا هم گفتهاند و ما هم با رفقا سعی کردهایم در حد فهم و توان، انجام دهیم. حرف خاصی هم نداریم.
توی دیدار هم بقیه خیلی چیزها گفتند. از اینکه گرایش کارشناسی ارشد طنز ایجاد شد در رشته ادبیات، تا اینکه امورات طنزپردازها افتاده دست سیاستمدارها و... . اما چند دقیقه مانده به اذان، عباس آقا حسیننژاد عزیز از آنطرف اتاق چشم و ابرو آمد که تو هم حرف بزن. بعد هم آقای فیض با اشاره پرسید که حرف میزنی؟ این شد که بعنوان آخرین نفر حرف زدم. جلوی آقا؛ در دیدار طنزپردازها با ایشان.
اولش گفتم واقعیتش الان دردِ جذب قشر خاکستری بیچاره کرده نهادهای فرهنگی را. همه افتادهاند به هر ضرب و زوری که شده این قشر را جذب کنند و به همین خاطر از خیلی چیزها هم کوتاه آمدهاند؛ که بر اساس مبانی و فرمایشات خود شما و حتی آنچه خود تجربه کردهایم راهش این نیست. گفتم تجربه خود ما چیز دیگری است. مثلا در محافل «نطنز» هرچقدر صریحتر شدیم در پرداختن به سوژههای انقلابی و مواضعمان انقلابیتر شد، هم مخاطبمان بیشتر شد هم تنوع و تکثر پیدا کرد.
بعد گفتم آقا جان! من یک نقل قولی شنیدم از شما که ظاهرا در دیدار با دوستان اوج فرمودهاید آدم ساختن مهمتر از فیلم ساختن و اینهاست. (آقا سر تکان دادند). اما الان یک بدبختی که داریم این است که نهادهای فرهنگی که رسما بودجه جمهوری اسلامی را میخورند و تابلوی جمهوری اسلامی بالای سرشان است کاری به بچههای حزب اللهی جوان و تازهکار ندارند. فرصت پیشرفت به اینها نمیدهند. همه دارند روشنفکرها را جذب میکنند! یک کم هم حزب اللهی ها را جذب کنید!
گفتم الان یک جوان تازه کار که میخواهد چیزی تولید کند او را و تولید او را مقایسه میکنند با یک آدم کارکشته جبهه روشنفکری. انگار نه انگار که همان آدم کارکشته 25 سال قبل کار ضعیف میساخته و کلی راش حرام کرده و کلی بودجه صرفش شده تا الان شده این. بعد هم مثال زدم که مثلا الان یک جوان که میخواهد کار طنز درست کند او را مقایسه میکنند با فلان برنامه طنز پرمخاطب سیما، انگار نه انگار که آن فلان برنامه محصول الان این آدم است و خود این هم چند دهه قبل با کارهای ضعیف شروع کرده.
گفتم آنوقت همین نهادهای فرهنگی فرداروز در میمانند که با فلان سلبریتی چه کار کنند..
دیگر داشت اذان میشد. آقای فیض هم به ساعت اشاره کرد. عذرخواستم بابت صراحت و تصدیع و تمام کردم.
آقا گفتند حرفهای شما درست است اما راهش گله و شکوه نیست. راهش همین است که شما جوانهای مومن کار کنید و راه باز کنید و...
بعدتر که شروع کردند به صحبت هم در جایی از حرفهایشان به عرایض بنده اشاره کردند و گفتند حرفهای آقا درست بود. در تقویت جریان انقلابی و مومن صریح باشید. ما طرفدار عناصر انقلابی پیشرو هستیم.
گفتند البته این معنایش طرد بقیه نیست؛ نه! با همه با روی خوش برخورد کنید اما... (چون درباره یکی دو کلمه شک دارم و یادم نمانده، احتیاط میکنم و نمینویسم).
بعد از جلسه و قبل از نماز که فرصت شد رفتم جلو، گفتم آقا حالا ما یک کم گلایه میکنیم اما با بچههای باشگاه (باشگاه طنز انقلاب) با یک اشاره شما حرکت میکنیم و کار میکنیم و...
آقا همینطور که به یک نفر میگفتند «یک انگشتر بیارید بدم آقا»، لبخند زدند و گفتند که «در جریان هستم، کارهای شما رو شنیدم». الحمدلله.»
انتهای پیام/