امرالله احمدجو: اسپانسر و رفتار کنتراتی، آسیب سریالسازی در تلویزیون است/ماجرای انتخاب جمشید هاشمپور برای نقش مرادبیک
کارگردان «روزیروزگاری» اعتقاد دارد اگر نویسنده و کارگردان به جزئیات ساخت سریالهای بومی اشراف نداشته باشند به آن قوم موردنظر اهانت میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آثار کمتعدادی در کارنامهاش وجود دارند اما همه ارزشمندند. اتفاقاً هم «روزی روزگاری» و «تفنگ سرپر» را این روزها تلویزیون بازپخش میکند؛ سریالهایی که بهقلمِ نویسنده و کارگردان کاربلدی بهنام امرالله احمدجو ساخته شدند. البته از سال 91 به بعد کارگردان فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی نبوده اما مشغول بازنویسی فیلمنامه یا بهقولِ خودش دیالوگهای سریال سلمان فارسی است، سریالی که بهتعبیر حسین کرمی رئیس سیمافیلم در تابستان تصویربرداریاش را آغاز میکند ولی امرالله احمدجو اعتقاد دارد احتمالاً با تکمیل دکورهای لوکیشن ایران «سلمان» کار با قدری تأخیر شروع میشود.
امرالله، ساخت سریالهای عجلهای را آسیب اصلی مجموعهسازی در تلویزیون دانست که دیگر مخاطب جدی سریالها، کمتر با تماشای آن بهوجد میآید، در حالی که قبلاً سریالها آنقدر مردم را درگیر خودشان میکردند که کمتر به این جاذبهها امروز توجه میشود، چون تهیهکنندگان هم قالب تهیهکنندگیشان را فراموش کردهاند و در قامتِ یک اسپانسر و اهتمام به کمیت بهجای کیفیت، اصطلاحاً بیشتر سریدوزی میکنند.
گپوگفت خبرنگار تسنیم با امرالله احمدجو را در ادامه میخوانید:
مقصر فقدان آموزش و بستر مهارتآفرینی است!
امرالله احمدجو نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون که این روزها دو سریال «روزی روزگاری» و «تفنگ سرپر» او روی آنتن سیماست درباره مشکلات دنیای تصویر خصوصاً تلویزیون، تصریح کرد: مشکل تلویزیون و سینما، نیروی انسانی نیست و تازه از راه رسیدهها و جوانانِ امروز این عرصه هم مشکل نیستند. مقصر فقدان آموزش و بستر مهارتآفرینی است! چرا که میبینیم مقدار ناچیزی از فارغالتحصیلهای سینما وارد عرصه عمل میشوند. متأسفانه بسیاری از این استعدادهای جوان، ناشناخته باقی میمانند.
مشکلِ تلویزیون، نیروی انسانی نیست
وی افزود: بعضاً میبینیم برخی از همینها نامشان را در تلویزیون منتقد و تحلیلگر فیلم معرفی میکنند. در صورتیکه همین افراد در شاگرد شدن هم زیاد مستعد نیستند؛ حتی به دنباله نامشان مدرس سینما هم میآید. به جای این کارها، بایستی برنامهریزی درست انجام شود. بارها کارشناسان متمرکز، گفتهاند و شنیده شده مشکلِ تلویزیون، نیروی انسانی نیست.
نمایی از سریال «تفنگ سرپر»
برخی از تهیهکنندهها در اصل واسطه کار هستند تا تهیهکننده!
احمدجو با اشاره به اینکه مسئله اسپانسر و رفتار کنتراتی آسیب بزرگی در فیلمسازی خصوصاً سریالسازی به شمار میرود، اظهار کرد: آسیب بزرگ در فیلمسازی خصوصاً سریالسازی به مسئله اسپانسرها و رفتار کنتراتی کارگردانان، برمیگردد. از طرفی کسانی تهیهکنندگی سینما و برخی سریالهای تلویزیون را میپذیرند که بالای سر کار هم نیستند و یا یک بار هم فیلم خودشان را ندیدهاند. به اسم تهیهکننده و در اصل واسطه کار هستند؛ پولی از سازمان صداوسیما میگیرند و برخی اوقات حساب و کتاب و توزیع آن بین افراد جای تأمل دارد.
با عجله کارهای بیکیفیت و تقلیدی ناموفق انجام میدهند
کارگردان سریال «تفنگ سرپر» به رقابت تلویزیون با شبکههای ماهوارهای و رسانههای مجازی اشاره کرد و گفت: تلویزیون با شبکههای فارسیزبان، شبکه نمایش خانگی، VODها و دیگر رسانهها، طوری در رقابت قرار میگیرند که با عجله کارهای بیکیفیت و تقلیدی ناموفق انجام میدهند. مثلاً میبینیم شبکههای فارسیزبان هدفمند نامهای ترکیبی انگلیسی و فارسی میگذارند و میگویند "شبکه من و تو پلاس". از طرف دیگر اینجا میبینیم به اضافه مستند نامگذاری میشود. آنقدر زبان فارسی ضعیف است یک عنوان ابتکاری از خودمان پیدا کنیم.
برخی از مجریان ادای برنامههای خارجی را درمیآورند
وی با اشاره به ادا و اطوار مجریان در تقلید از برنامههای خارجی، خاطرنشان کرد: برخی از مجریان آنقدر ادا و اطوار درمیآورند و اصطلاحات خارجی را به تقلید بر زبان میآورند و تمرکز فقط روی جذب تماشاچی و مخاطب است. زیرا ما در رقابت با آنها خیلی دستمان بسته است؛ آنها این آزادی دارند روی غرایض متمرکز شوند. الفاظی را به کار میبرند که رکیکند و به صورت غیراخلاقی، رفتارِ رسانهای و نمایشی انجام میدهند.
سریالساز ما باید وقت کافی و لازم داشته باشد
احمدجو یکی دیگر از مشکلات بزرگ برنامهسازی و سریالسازیها را تعجیل دانست و افزود: برنامهساز و سریالساز ما باید وقت کافی و لازم را برای ساختن یک برنامه و سریال درست و تأثیرگذار داشته باشد. البته زمان زیاد هم آسیبرسان است و نباید عجلهای هم کار کرد. چون بازیگر نیازمند زمان برای برقراری ارتباط با کاراکتر و شخصیتهای داستانهای نمایشهای تلویزیونی است. برای اینکه دیگر عواملی چون طراحی صحنه، فیلمبردار و... هم باید با سعه صدر و حرفهایگری جلو بروند.
به کارهای نازل غریزی ماهوارهای ترجیحش میدهند
وی اظهار کرد: ابزار مهمی که باید داشته باشیم کیفیت است و اگر مسائل کاذب در یک کار فاخر باشد مردم نه تنها آن اثر را نمیبینند بلکه به کارهای نازل غریزی ماهوارهای ترجیحش میدهند. برنامهریزی و استفاده درست از نیروی انسانی سنجیده در درازمدت تأثیرگذار خواهد بود. در دنیا تجربه شده هم در کانادا و هم در استرالیا چندان فیلمسازیهای خوبی نداشتند ولی از چهل سال پیش آستین همت را بالا زدند و بازار را قبضه کردند. خود ما چندین سریال از آنها سریالهای چندین قسمتی خریداری کردیم. «قدیسین» با نام ترجمه شده «پرستاران» که حسرتبرانگیز است نمایش پرستارانی که همچون قدیس و جانفشانه برای بیماران تلاش میکنند؛ این نمونه یک اثر خوب استرالیایی است که در تلویزیون ما به نمایش درآمد.
نمایی از سریال «روزی روزگاری»
وقتی از گویشی استفاده میکنیم باید تسلط بر زبان داشته باشیم
کارگردان سریال «روزی روزگاری» در پاسخ به این سوال که چرا سریالهای بومی ساخته نمیشود و سریالی هم در شهرستانها تهیه و تدارک داده میشود از ادای لهجه و گویش درست خبری نیست، خاطرنشان کرد: اول این مشکل به فیلمنامه و فیلمنامهنویس برمیگردد. وقتی از گویشی استفاده میکنیم باید تسلط بر زبان داشته باشیم. ظرایف آن را بشناسیم و به آن علاقهمند شویم. باید به جزئیات زبان، اصطلاحات، ضربالمثلها و ترکیبهایی که در هر لحظه حتی وقتی که شکل فارسی دارد، توجه کنیم. مثل گویش شیرازی، کرمانی و خراسانی همه میبینند شکل فارسی دارد. کارگردانانی مثل سعید سلطانی و یا داود میرباقری به خوبی از این زبان بارها استفاده کردهاند. مثلا داود میرباقری در جریان سریال «مختارنامه»، بارها از این ظرافت به خوبی استفاده میکند. چقدر خدمتکار شمر با آن گویش خراسانی، دلنشین گفتگوها را ادا میکند.
اهانت نتیجه عدم اشراف بر جزئیات سریالهای بومی
وی با بیان اینکه اگر نویسنده و کارگردان به جزئیات ساخت سریالهای بومی اشراف نداشته باشند به آن قوم موردنظر اهانت میشود، تصریح کرد: وقتی کسانی چون سعید سلطانی، کیانوش عیاری، بهروز افخمی و داود میرباقری فیلمنامه مینویسند بر جزئیات کارشان اشراف دارند. از جمله گویشها و دیالوگها هرکدام با لحن خودشان با علاقههای خودشان اما اگر این اشراف را نداشته باشند یک اهانت تلقی میشود. صاحبان آن گویش چیزی را به آنها منتسب کردند واقعیت ندارد. درواقع ادا درآوردن است. تا اینجا کارگردان مقصر نیست و فیلمنامهنویس سستی کرده است.
نمایی از سریال «روزی روزگاری»
ماجرای انتخاب مراد بیک «روزی روزگاری»
نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون، تأکید کرد: در مرحله اجرا کارگردان پا به میدان میگذارد باید انتخابهای درستی داشته باشد. حتماً نباید جذابیت به سمت استفاده از چهره برود و یا از بازیگران چهره هم در جای مناسب خودش انتخاب شوند. مثلاً جمشید هاشمپور ابتدا به ساکن قرار بود مراد بیک سریال «روزی روزگاری» باشد و به دلایلی هاشمپور نتوانست بازیگر این سریال شود و خسرو شکیبایی انتخاب شد. البته من کاملاً اعتماد داشتم و به بازیگری و قدرت بازی ایشان، شکیبایی مراد بیک داستان شد. هاشمپور را هم انتخاب کردم چون فیزیک و ضدقهرمان بود و استعداد دو طرفه مثبت و منفی داشت. چون این نقش پرتحرک و دارای صحنههای اکشن بود. البته از غیر چهرههایی چون محمود پاکنیت به عنوان نقشهای اصلی استفاده کردیم.
خیلی از دوستان جرأت انتخاب غیرچهرهها را ندارند
وی تأکید کرد: خیلی از دوستان جرأت میکنند از بازیگران کاربلد تئاتری و غیرچهره استفاده میکنند. یادم هست فریبرز عربنیا کاملا ناشناخته بود و حضورش در کاری جلوه کرد یا محمدرضا فروتن و حتی پرویز پرستویی؛ زمانی این چهرهها ناآشنا بودند و کسانی جرأت کردند و میدانی را در اختیارشان قرار دادند. این اتفاق برای خسرو شکیبایی هم افتاد و خیلی دیر معرفی شد و به اصطلاح امروزیها یک سوپراستاری بوجود آمد.
تهیهکنندگان بیشتر سریکار شدهاند تا تهیهکننده سریال!
احمدجو به رسم بدِ سازندگان سریال اشاره کرد که کمّیت و عجلهسازی را فدای کیفیت میکنند، خاطرنشان کرد: هرکاری درست انجام شده با طمأنینه و زمان لازم اتفاق افتاده است. اما امروز رسم بدی بر سریالسازی ما حاکم شده که به همه جزء به جزء سریالهای ما آسیب وارد شده است. وقتی به فیلمبردار سریالی زمان لازم ندهند نورپردازی و فیلمبرداری آن سریال زیرسؤال میرود یا بازیگر وقت لازم برای تمرین و تسلط بر نقش را پیدا نکند بازیها همه تصنعی و آن اتفاقِ مؤثر در بازیگری شکل نمیگیرد. انگار یک رقابت و مسابقهای وجود دارد که همه کنتراتی و اصطلاحاً سریدوزی سریال درست میکنند. تهیهکنندگان امروز در قامتِ اسپانسر بیشتر سریکاری میکنند و دغدغهشان کمیت است تا کیفیت، برای همین است که سریالها راضیکننده نیستند، چون زمانِ لازم را در اختیارشان قرار ندادند.
وی با اشاره به اینکه میرباقری در جریان ساخت «مختارنامه» زیر بار عجله تلویزیون نرفت، تأکید کرد: داود میرباقری در زمان ساخت «مختارنامه» اصلاً زیربار نرفت و زمان لازم را صرف کرد و نتیجه آن شاهکاری شد که میبینید. حالا حالاها هم تلویزیون از پخش «مختارنامه» سود میبرد و این کار استعداد پخش دارد. این کارها ماندگار است و افتخار فیلمسازیمان است و همواره نسل به نسل از این کارها بهره و لذت میبرند. مثل داود میرباقری کم هستند که با آن سماجت و همت زیر بار نروند. اگر بگذارند با دقت کارها ساخته و پرداخته شود آنوقت به لباس قدیمی و تاریخی دستدوز توجه میکنند که دکمهها جیغ نکشند پلاستیکی هستند و یا خط دوخت دیده نشود و بهجای آن پارچه تریکوی با چرخ دوخته میبینند، این یعنی توجه نداشتن به کیفیت و فضا و تسلطی که باید کارگردان و فیلمساز بر جریان و فضای تاریخی داشته باشد.
در سریال «سلمان» کنار میرباقری هستم
کارگردان سریال «پشت کوههای بلند» با اشاره به حضور پررنگ در کنار داود میرباقری و سریال «سلمان فارسی» توضیح داد: با تلویزیون کار میکنم و سه سال است مشغول گفتگوهای فیلمنامه سریال «سلمان» هستم. البته قرار است در کنار داود میرباقری باشم. چون این پروژه و کارگردان آن را دوست دارم و آرزویم همیشه همجواری با داود میرباقری بوده است. خدا بخواهد این شرایط فراهم شده است. هیچوقت رابطه من با تلویزیون قطع نشده و 20 سال است از صداوسیما بازنشسته شدهام همچنان به اشکال مختلف رابطهام برقرار بوده، چون تلویزیون را دوست دارم بیش از اکران در پرده نقرهای؛ فکر میکنم تلویزیون رسانه فراگیرتری است و با خلق و خوی من هم سازگارتر است.
دوست دارم خاطره یک بختیاری را بسازم
احمدجو در پاسخ به این سؤال که چرا اینهمه سال از تلویزیون فاصله گرفته و کمکار شده است، گفت: ما عمله فرهنگ و وقف فرهنگ هستیم، هر طور دستمان بربیاید کار کارستان میکنیم و موجب سرافرازی ایران و ایرانی در دنیا باشیم. در همه جای دنیا فیلمسازی مهم است چون جدیترین رسانه بیانی، ذوقی و هنری بهشمار میرود و اهمیت درجه یک دارد. اما در کشور ما این اهمیت مضاعف نسبت به بخشهای دیگر، وجود دارد بهجهت اینکه جامعه ما مطالعهگریز است و خوشبختانه جامعه بهطور غریزی عقب ماندن از مطالعه را با فیلم دیدن جبران میکند. من کتابی از نوه یکی از بختیاریهای دوستداشتنی که در زمان مشروطیت خاطرهای را نوشته خواندم و درگیرم کرد تا سریالی دربارهاش بسازم.
بعد از پشت کوههای بلند دلسرد شدم!
وی از برخی که در جریان ساخت «پشت کوههای بلند» دخالت داشتند انتقاد کرد و گفت: خیلی دلم میخواهد شرایط ساخت مناسب باشد این خاطره بختیاری را سریال کنم، کمتر کار کردم چون بعد از دخالتها و عجلهای که از من خواستند در «پشت کوههای بلند» اتفاق بیفتد، دلسرد شدم. واقعاً بعد از هرکاری، کارگردان مدتی استراحت میکند و بعد ولع اتفاق میافتد بعد از دو سه ماه، دوباره پشت دوربین قرار بگیرد. اما این دخالتها سرخوردهام کرد که تا الآن هم دلسردم کار جدیدی انجام دهم. تا جایی این دخالتها و دستکاریهای بیمورد اتفاق افتاد که گیج بودم و این تابو شکسته، حق نداریم در کار کسی دخالت کنیم. امیدوارم بتوانم این سریال جدید را بسازم و نیازمند کار تحقیقی و پژوهشی است.
سریالی بهغیر از مختارنامه درگیرم نکرد
نویسنده و کارگردان سریال «روزی روزگاری» تأکید کرد: من این سالها یا مستند آخر شبها را میدیدم و یا سریال «مختارنامه» را بارها دیدم و لذت بردم. تصورم بر این است که یک اولویتهایی بر حسب زمان و شرایط وجود دارند و در حال تغییر هم هستند اما نباید بقیه نیازها فراموش شود. کارهایی که مفرح باشند و اولویت باشد همه خواهناخواه به این سمت رانده میشوند و یک شخص عصاقورتداده میآید و طنز بسازد که اهل شوخی نیست، نتیجهاش یک کار سرد و بیروح درمیآید. در اولویتها باید افراط و تفریط در کار نباشد.
این کارهای آپارتمانی پشت نام طنز پنهان شدهاند
وی افزود: مشکل ما در معرفی است مثلاً میگویند به کار طنز امشب نگاه کنید، نمونهاش کار طنز آپارتمانی و شبانه است که طنز نیست و پشت این اسم پنهان شدهاند. در دل طنز باید نقد وجود داشته باشد؛ یا میگویند کمدی که مسئله این گونه نمایشی اصلاً نقد نیست، و صرفاً شوخی برای خنداندن است که این اتفاق هم نمیافتد. امروز این نوع کارهای اصطلاحاً طنز، اصطلاحات رکیک و جعلی را هم در جامعه رواج دادهاند که مصادیق آن «گیر دادن» و «بازخورد» و خیلی چیزهای دیگر است، کمتر این دقتها انجام میشود چون تعهدی به زبان و لهجه و گویش نداریم و کمتر این احترام لازم به لهجههای محلی و زبان و ادب فارسی گذاشته میشود.
سریال «صحرایی» که ساخته نشد
احمدجو به ساخت سریال «صحرایی» اشاره کرد و گفت: فیلمنامهای به نام «صحرایی» را در اختیار شبکه سه قرار دادم و قرار بود این کار را بسازم اما نشد. کاری که درباره عربستان، ظهور پیامبر اسلام و اتفاقات جاهلیت عربها و زنده به گور کردن دخترهایشان را به تصویر میکشد. بعضی از کارها مشمول سلیقههای مدیران میشود و «صحرایی» هم به چنین روزی افتاد. ممکن است یک روزی، اولویتهایی مدنظر قرار بگیرد و روز دیگر سرمایهگذاری به سمت و سوی اتفاقات سریالی دیگر برود.
ماجرای جوانهایی که پول میدهند تا بازیگر شوند!
او در پایان درباره پدید نقشفروشی و پولشویی به خبرنگار تسنیم، گفت: شنیدههایی به گوشم میرسد که شاخ درمیآورم. جوانهایی زنگ میزنند و میگویند در دفتر فیلمسازی به آنها گفته شده مشارکت کنند نقش بگیرند. میپرسند یعنی چه؟ میگویند نقشی داریم 30 ثانیه، 10 میلیون تومان، نقش دیگر یک دقیقه و نیم، 20 میلیون تومان و همینطور طول نقشها بیشتر و به مثابه آن پول آن نیز بالا میرود. من به آن جوانها گفتهام بگویید قرارداد میبندید و نه اینکه چیزی هم بدهم بازی کنم. اگر مشکل مالی داشتند بگویید دستمزدم همان نقشی است که به من دادهاید. چون تازه کار و ناشناختهام! ولی چرا باید پول هم بپردازم تا بازیگر شوم. در همین مسیرها پولشویی و سوء استفاده از جوانان علاقهمند به بازیگری انجام میشود.
انتهای پیام/