«رویای آمریکایی» چگونه جان آمریکاییها را میگیرد؟
در سبک زندگی آمریکایی یا همان «رویای آمریکایی» که سیاستمداران و مسئولان این کشور مدام آن را تبلیغ و ترویج میکنند چه خصائص و ویژگیهایی وجود دارد که در نهایت به بروز خشونت منجر میشود؟
به گزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- آمریکا در روزهای گذشته صحنه دو تیراندازی بوده که در جریان آن 29 نفر کشته و حدود 50 نفر دیگر زخمی شدهاند. روز یکشنبه تیراندازی یک فرد مسلح به مسلسل نیمهخودکار در یک بار در شهر «دیتون» در غرب این ایالت دستکم 9 کشته و 16 زخمی برجای گذاشت.
این تیراندازی کمی پس از آن رخ داد که روز شنبه یک فرد مسلح 21 ساله در یک مرکز خرید در الپاسو تگزاس بر روی مردم آتش گشود. در آن تیراندازی 20 نفر کشته و 26 تن دیگر نیز زخمی شدند.
تیراندازی شهر «دیتون»251اُمین تیراندازی کور یا تیراندازی جمعی است که در سال جاری میلادی به وقوع میپیوندد. این تیراندازی در 216امین روز سال به وقوع پیوسته و این به معنای آن است که در هر روز بیش از یک تیراندازی در آمریکا اتفاق افتاده است.
وقوع این تیراندازیها طبق عادت مألوف به بحثهایی درباره ریشههای وقوع این تیراندازیها منجر شده و مطابق معمول، آزادی حمل سلاح و ضرورت کنترل آن، نخستین مسألهای است که مورد توجه قرار گرفته است.
آزادی حمل سلاح، البته، طبق روایت آمارها یکی از مهمترین عواملی است که با وقوع تیراندازیهای مرگبار در آمریکا همبستگی دارد. آمریکا رتبه اول مالکیت سلاح در دستان غیرنظامیها را در اختیار دارد و آمارها نشان میدهند 46 درصد از کل 857 میلیون قبضه سلاح غیرنظامی موجود در دنیا در دستان آمریکاییها است.
از آن طرف، آمریکاییها از لحاظ نرخ خشونت با اسلحه و از جمله از لحاظ تیراندازیهای کور هم کشوری به شدت یگانه و استنثنایی هستند. جدولی که چندی پیش پایگاه خبری ووکس منتشر کرد نشان میدهد نرخ وقوع قتل با اسلحه در آمریکا با هیچ کشور دیگری قابل مقایسه نیست و این رقم برای آمریکا 6 برابر بیشتر از کانادا و 16 برابر بیشتر از آلمان است.
درباره تیراندازیهای جمعی آمارها حاکی از آن هستند با آنکه جمعیت آمریکا کمتر از 5 درصد از کل جمعیت دنیا را تشکیل میدهد، 31 درصد کل عاملان حمله در تیراندازیهای جمعی در این کشور زندگی میکنند.
در میان رسانههای آمریکایی معمولاً این گرایش وجود دارد که این دو دسته آمارهای مربوط به مالکیت سلاح و نرخ وقوع جرائم مسلحانه و پدیدههای مربوط به سلاح را به صورت علی و معلول تفسیر کنند (به این صورت که مالکیت سلاح علت این خشونتها قلمداد شود)، اما در میان دانشمندان علم آمار نقل قول معروفی وجود دارد که «همبستگی نشاندهنده علیت نیست.» معنای این قول این است که دو پدیدهای که هماهنگ با هم تغییر میکنند، لزوماً ارتباط علی و معلولی ندارند و ممکن است تغییرات هماهنگ هر دوی آنها، متأثر از متغیر سومی باشد که آن متغیر علت است.
درباره ارتباط میان مالکیت سلاح و تیراندازیهای جمعی هم رابطه از نوع همبستگی است و نه لزوماً رابطه علی و معلولی؛ به باور دانشمندان علوم اجتماعی، اِلِمانهای فرهنگی-اجتماعی ریشهکرده در جامعه آمریکا و به طور اخص، رفتارهای برآمده از شعار «رویای آمریکایی» که به عنوان یک ارزش زیربنایی سبک زندگی آمریکاییها را هدایت میکنند، عامل ریشهایتری است که در وقوع خشونتهای مسلحانه در آمریکا نقش دارند. لذا در این شعار معروف لابی «انجمن ملی اسلحه» در آمریکا که «این سلاحها نیستند که آدم میکشند، آدمها یکدیگر را میکشند»-صرفنظر از انگیزههایی که پشت تبلیغ این شعارها وجود دارد- دستکم رگههایی از واقعیت وجود دارد.
اما در سبک زندگی آمریکایی یا همان «رویای آمریکایی» که سیاستمداران و مسئولان این کشور مدام آن را تبلیغ و ترویج میکنند چه خصائص و ویژگیهایی وجود دارد که در نهایت به بروز خشونت منجر میشود؟
فرض محوری در «رویایی آمریکایی» این است که هر فردی صرفنظر از جایی که در آن متولد میشود، یا طبقه اجتماعی، نژاد، قومیت، مذهب و هر خصلت ذاتی یا هویتی دیگری که با آن زاده میشود میتواند در جامعه آمریکا که فرصتهای برابر پیشرفت پیش روی همگان قرار میدهد به موفقیت، پیشرفت و شهرت بیش از حد دست پیدا کند.
درعالم واقعیت، اما رقم زدن موفقیت در جامعه سرمایهداری آمریکا به این راحتیها نیست: طبق نتایج تحقیقات سازمان ملل، آمریکا از لحاظ «توزیع ثروت» بدترین وضعیت را در میان کشورهای غربی دارد، به این صورت که 40 درصد از کل ثروت جامعه در دستان یک درصد از ثروتمندترین انباشت شده است؛ آمارهای رسمی اداره سرشماری آمریکا نشان میدهند 14 درصد جمعیت آمریکا (معادل 45 میلیون نفر) در فقر زندگی میکنند و سازمان ملل متحد میگوید 8.5 میلیون نفر در شرایط فقر مفرط و 5.3 میلیون نفر در شرایط فقر مطلق به سر میبرند.
بنابراین، از مجموع این شرایط اینطور برمیآید که «رویای آمریکایی»، آنطور که سازمان ملل در گزارشی در سال 2018 درباره فقر در آمریکا گفته- در حال تبدیل شدن به «توهم آمریکایی» است. سازمان ملل در آن گزارش نتیجهگیری کرده بود: «نرخ بالای فقر در میان کودکان و جوانان موجب میشود فقر با انتقال از نسلی به نسلی دیگر ماندگار شده تا اطمینان حاصل شود که رویایی آمریکایی به سرعت در حال تبدیل شدن به توهم آمریکا است. برابری فرصتها که در این نظریه جایگاه بسیار والایی دارد در عمل، به خصوص برای زنان و اقلیتها و بسیاری از کارگران سفیدپوست طبقه متوسط به افسانه تبدیل شده است.»
محصول زیستن در چنین جامعهای فاصله زیاد میان انتظارات افراد با دستاوردها است. در چنین جامعهای غلیان خشم نه تنها طبیعی، بلکه پدیدهای ناگزیر است. انسان، در چنین جامعهای از یک طرف با این باور تربیت میشود که تمام ارزشهای زندگی را در رقم زدن شهرت، ثروت و موفقیتهای مادی خلاصه میبیند و با فشار مفرط برای رسیدن به این موفقیتها روبروست و از طرف دیگر، راه را برای دستیابی به آنها هموار نمیبیند. «مارتین لوترکینگ»، رهبر جنبش سیاهپوستان آمریکایی در سخنرانی معروف خود با عنوان «رویایی دارم» میگوید: «هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعهای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت میکنند ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، نا خودآگاه میخواهند آن جامعه را نابود کنند.»
لذا، بسیاری از عاملان تیراندازیهای کور در آمریکا آدمهایی از اقشار غیر 1 درصدی جامعه هستند که خود را از رقم زدن رویایی آمریکایی ناتوان میبینند و به همین جهت نسبت به جامعه دچار حس خشم هستند. نتایج تحقیقات تجربی که بر روی تیراندازیها انجام شدهاند هم این موضوع را به خوبی نشان میدهند.
«آدام لانگفورد»، جرمشناس دانشگاه «آلاباما» در تحقیق جالبی که سال 2015 منتشر شد به یافتههای جالبی اشاره کرده، از جمله اینکه اکثر تیراندازیهای کور در دنیا که در نزدیکی مدارس، دانشگاهها، محل کار و اماکن برگزاری مسابقات (یعنی اماکنی به نه نوعی با پیشرفت ارتباط دارند) اتفاق میافتند در آمریکا هستند. او در این تحقیق نوشته 31 درصد از کل تیراندازیهای کور در آمریکا اتفاق میافتند، اما اگر مسئله را برای تیراندازیهایی که در نزدیکی محل کار و مدارس در نظر بگیریم، این رقم به دو برابر، یعنی 62 درصد میرسد.
فرد معمول جامعه آمریکایی، بنابراین فردی است که دائم در معرض قضاوتها و فشارهای اجتماعی برای اکتساب سریع موفقیتهای مادی قرار دارد، هنگام شکست، خودش را یگانه مقصر ناکامیهای خودش قلمداد میکند و از طرف دیگر مدام به او این این باور خورانده میشود که برگزیده، استثنایی و برتر از دیگران است و نیازهایش مقدم بر دیگران. مجموع این عوامل، اگر با رشد بیماریهای روانی، زیستن در شبکههای اجتماعی، الگوگیری از بازیهای خشن رایانهای و در نهایت دسترسی آسان به سلاح همراه شوند، نتایج جالبی تولید نخواهند کرد.
انتهای پیام/