صادقی: نمی‌توانستم مانند برخی مجری‌ها بی‌خاصیت باشم/ ماجرای قفل زدن درب استودیو به روی مخالفین برجام

صادقی: نمی‌توانستم مانند برخی مجری‌ها بی‌خاصیت باشم/ ماجرای قفل زدن درب استودیو به روی مخالفین برجام

برخی مسئولین کشور می‌ترسیدند، اگر مخالفتی با مذاکرات هسته‌ای کنند به عنوان مدافع جنگ بعدا معرفی شوند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سجاد صادقی از مجریان و کارشناسان مجرب حوزه سیاسی رادیو است و در اغلب برنامه‌هایی که سردبیری آن را بر عهده داشت، جنجال می‌آفرید. او در شرایط کنونی از همکاری با سازمان صدا و سیما با فشارهای دولتی منبع شده است. پای درد و دل ‌های او نشستیم تا روایت خود را از این قطع همکاری بدانیم.

بخش ابتدایی این گفت‌و گو با تیتر ماجرای فشار دولت بر صداو سیما علیه برخی از مجریان/ برای اینکه مخالفان برجام روی آنتن زنده نروند، در استودیو را قفل کردند منتشر شده بود.

*به نظرت در حوزه رسانه باید صریح لهجه بود؟

وقتی گفتمان BBC در انتخابات بدین صورت است که از فلان کاندیدا حمایت می‌کند و می‌گویند اگر فلان کاندیدای ریاست جمهوری سر کار بیاید جنگ نمی‌شود، چرا این کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌آید اعلام برائت کند؟ در آخرین برنامه رادیویی گفتم به چه جراتی برخی مسئولین در افطاری سفارت انگلیس حضور دارد؟ نماینده مجلس به من گفت یک تعدادی از فلان وزارتخانه مهم چرا رفتند؟ این انگلیس همان انگلیسی است که در سال‌های گذشته به دنیال استعمار ایران بود. ما تازه فهمیدم از سفارت انگلیس تونلی زده چند کیلومتر آن طرف‌تر، رفت و آمد مخفیانه را از آنجا انجام می‌داده‌اند. پس شما از این مسئول وازده و ترسو روی صندلی مهم که بچه او در بریتانیا زندگی می‌کند و خودش این دغدغه را دارد که به کانادا برود، چه انتظاری دارید؟ انتظار دارید بعد از نامه‌ای که روزنامه ایران درباره من منتشر می‌کند، بگوید یک آدمی بود که حرف حساب می‌زند و انتقادات او به برجام و ماجرای هسته‌ای انتقادات فنی بود، حالا بگوییم از او حمایت کنیم؟

*چرا افرادی نظیر شما در برنامه‌های سیاسی با چنین مشکلاتی مواجه می‌شوند؟

بخش قابل توجهی از مجریان ما خودسانسوری دارند. بخشی هم اصلاً این تخصص را ندارند، بخشی از این مسائل در تخصص آنها نیست برای همین وارد نمی‌شوند و معمولا چهار سوال سردبیر می‌دهد و آن 4 سوال را می‌خوانند و پاسخ می‌گیرند. از زمانی که ممنوع الکار شدم، در این چند ماهی که کار نمی‌کنم هزینه زندگی مرا قرار است چه کسی تامین کند؟ آیا کسانی که ممنوع‌الکار کردند هزینه زندگی من را تامین می‌کنند؟ علت این که مخاطب برنامه من در رادیو گفت‌وگو بالا رفت این بود که حرفی که من می‌زدم از بطن جامعه بود.

 اگر من درباره ارز می‌خواستم صحبت کنم 48 ساعت کف بازار ارز می‌رفتم و با همه صحبت می‌کردم. متوجه می‌شدم واقعاً قصه ارز چیست. درباره خودرو صحبت می‌کردم، همین طور بود. درباره وام مسکن صحبت می‌کردم، همین طور بود. درباره مسائل بین الملل صحبت می‌کردم، درباره مسائل سوریه، لبنان، درباره فلسطین حرف می‌زدم، تمام موضوعات را تک تک مورد بررسی قرار می‌دادم و نکته و موضوعی را می‌گفتم که دقیق حرف مردم و کارشناسی شده بود. چون حرف مردم بود به دل می‌نشست. سانسور نمی‌کردم، دروغ نمی‌گفتم. وقتی برنامه‌های من پرمخاطب شد و برنامه‌ها شنیده شد رادیو گفت‌وگو یک ابتکار جدید زد و گفت برنامه‌های رادیویی را به صورت زنده و تصویری شهریور سال 1395 مصادف با هفته دولت روی سایت خود پخش کنیم. مثل این دوربینی که اینجا دارید، دوربینی گذاشتند و فیلمبردار آمد و همزمان که برنامه را اجرا می‌کردیم، فقط هم من نبودم، بلکه چند مجری دیگر هم بودند، این برنامه به صورت زنده روی سایت رادیو گفت‌وگو پخش می‌شد.

چون تجربه موفقی بود و اولین بار در ایران بود به این نتیجه رسیدند که به سمت «رادیو تی وی» حرکت کنند. یعنی برنامه‌هایی که با دکور رادیو ضبط می‌شود، مهمان می‌آید و من مجری هستم اما هدفون و میکروفون وجود دارد و ضبط برای رادیو می‌شود و همزمان از تلویزیون پخش می‌شود، من اولین مجری اولین رادیو تی وی ایران بودم.

برنامه‌ای به نام توافق که مشارکت میان رادیو گفت‌وگو و شبکه افق بود. سه برنامه هم ضبط کردیم و برنامه در زمستان 95 منتشر شد و پخش شدن این برنامه همانا و برچسب خوردن همانا. آقایانی که فکر می‌کردند سجاد صادقی از طبقه چهارم ساختمان شیشه‌ای رادیو، بیرون انداختند، با رویت تصویر در رادیو هست و در صداوسیما کار می‌کند، به جای طبقه چهارم ساختمان شیشه‌ای به زیرزمین ساختمان شیشه‌ای آمده، ولی هنوز در صداوسیماست و هنوز برنامه می‌سازد. پس چطور شد که از بیرون این همه تلاش کردیم فلانی برود چه اتفاقی افتاد؟ همان موقع فشار آوردند و برنامه را از من گرفتند. اولین کاری که کردند این بود که برنامه تصویری را از من گرفتند.

*این فشارها از سوی دولت بود؟

بیرون از سازمان است چون بیشترین سود را دولت می‌برد. این که من در مسائل جاری کشور انتقاد نکنم جز دولت به ارگان دیگری برخورد نمی‌کند. اتفاقی که افتاد برنامه تصویری مرا گرفتند و مجری‌های دیگری جایگزین شدند و برنامه زمین خورد. اولین «رادیو تی وی» ایران مخاطب پیدا نکرد، برای این که من را از برنامه کنار گذاشتند. بعد از آن آزار و اذیت‌ها شروع شد. چون پیدایم کردند و فهمیدند کجا هستم. فکر می‌کردند تا الان خانه نشستم و کار پژوهشی می‌کنم. برای آقایان مقاله علمی و پژوهشی مهم نیست و می‌گویند مقاله علمی و پژوهشی در مجلاتی چاپ می‌شود که هزار نفر می‌خوانند و اگر خارج از ایران باشد که اصلاً خارجی‌ها می‌خوانند و مشکلی ندارد. وقتی در داخل ایران و در صداوسیما، در تلویزیون و یا رادیو هستید، مخاطب زیادی دارید. اذیت‌ها شروع می‌شود.

اولین کاری که کردند برنامه گفت‌وگوی سیاسی من را گرفتند. چرا برنامه گفت‌وگوی سیاسی را گرفتند؟ گفتند طراح برنامه است و خودش صریح‌البیان و صریح الهجه است و آدم‌هایی که می‌آورد عمدتا با مجری‌های دیگر حرف‌های در چهارچوب می‌زنند و با این آدم (یعنی من ) که حرف می‌زنند یک نکته‌هایی می‌گویند که نباید بگویند. مثلاً سردبیر و مدیر عامل یکی از خبرگزاری‌ها آمد، مسائلی را درباره درون وزارت ارشاد مطرح کرد که کار به جایی رسید که مدیر شبکه رادیو گفت‌وگو وارد استودیو شد و در گوشی من می‌گفت برنامه را قطع کنید و برنامه را نیم ساعت زودتر تمام کردیم. برنامه یک ساعت و 15 دقیقه را 45 دقیقه اجرا کردیم. محکم ایستاده بود که زنگ می‌زنند و قطع کنید؛ چرا؟ چون در دوران وزارت آقای ....، بنا به گفته مدیرعامل آن خبرگزاری، گروهی در داخل وزارت ارشاد نفوذ کرده بودند که از یک فرقه خاصی بودند و بهایی بودند. آن مدیرعامل خبرگزاری می‌گفت به وزیر ماجرا را گفتیم ولی برای وزیر اهمیتی ندارد.

یا در یکی دیگر از برنامه‌ها، آقای ذوالنور که الان ریاست کمیسیون امنیت ملی سیاست خارجی مجلس شدند، طرحی تهیه کرده بودند که درباره شفافیت رای نمایندگان مجلس بود. با خوشحالی به رادیو آمده بودند، ساعت 5 بعدازظهر برنامه داشتیم و در برنامه می‌گفتند 205 نفر این را امضا کردند و فردا تمام است و این را می‌بریم و تصویب می‌کنیم و از این به بعد هر نماینده رای می‌دهد مشخص می‌شود موافق یا مخالف است، حداقل در پیشگاه مردم پاسخگو باشد.

من در برنامه این موضوع را مطرح کردم که  شما در مجلس تازه وارد هستید و مطمئن هستم طرح شما فردا رای نمی‌آورد. آقای ذوالنور رفتند و 205 نماینده مجلس این طرح را امضا کرده بودند و 105 رای موافق دادند. 100 نماینده به امضا خودشان هم پایبند نبودند. فردایش با آقای ذوالنور مصاحبه کردم. آقای ذوالنور به من گفتند حق با شما بود. گفتند من تلاش می‌کنم از جهت دیگری این را تصویب کنم.

* وقتی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس سوال می‌کردم، قیمت ارز روی تابلو را چه کسی تعیین می‌کند می‌گویند ما نمی‌دانیم.

مسائلی که روی آنتن مطرح می‌کردم این بود که در کشور یک بام و چهار هوا داریم. ارز 4200 تومنی داریم، یک ارز نیمایی داریم، یک ارز روی تابلوی صرافی‌ها داریم و یک ارز در کوچه و پس کوچه داریم. وقتی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس سوال می‌کردم، قیمت ارز روی تابلو را چه کسی تعیین می‌کند، می‌گویند ما نمی‌دانیم. از بانک مرکزی سوال می‌کردم می‌گفتند ما نمی‌دانیم. از افراد امنیتی سوال می‌کردم می‌گفتند ما نمی‌دانیم. فعالان اقتصادی می‌گفتند میانگین قیمت ارز در اربیل عراق و امارات گرفته می‌شد. من می‌گفتم بانک مرکزی مجوز اینها را داده است و موظف هستید قیمت اینها را بگیرید. می‌گفت من نمی‌توانم ساعت 11 صبح قیمت را چه کسی تعیین می‌کند که دائم روی برنامه خود به صورت طنز می‌گفتم برادری که ساعت 11 صبح قیمت ارز را تعیین می‌کنید زنگ بزنید با هم مصاحبه کنیم.

 *شما چرا نمی‌توانستید مثل سایر مجری‌های سازمان بی‌واکنش و خنثی باشید؟

چون در تاریخ خوانده‌ام، برای تمام کردن جنگ تحمیلی امام(ره) را به نوعی تحت فشار گذاشتند. نامه‌ای که به امام نوشتند و گفتند بند پوتین هم نداریم. سربازان قرار است با چه چیزی بجنگند؟ چنین فشاری در کشور بود که مسئولین می‌ترسیدند و می‌گفتند اگر یک برنامه‌ای اجرا کنیم که به مذاکرات ایراد بگیریم، مذاکرات بهم بخورد و هر اتفاقی بیفتد ما به عنوان جنگ‌طلب شناخته می‌شویم. کسانی که امروز در دولت حضور دارند و تیم رسانه‌ای دولت را هدایت می‌کنند افراد کاربلدی هستند و سبقه رسانه‌ای دارند. نبض جریان‌های رسانه‌ای را در اختیار داشتند. به راحتی می‌توانند جریان‌سازی رسانه‌ای کنند، درس این کار را خوانده‌اند که چگونه جریان‌سازی رسانه ای کنند و موضوعات اصلی کشور را به حاشیه ببرند. اینها قطعاً در دستگاه‌های امنیتی که فعالیت می‌کردند.

*شما اولین کارشناس مجری برنامه‌های صدا و سیما بودید که پیش‌بینی کرد ترامپ رئیس جمهور آمریکا می‌شود؟

وقتی مشغول کار پژوهشی و دکترای تخصصی، رشته روابط بین‌الملل بودم، اوج انتخابات امریکا بود. مصاحبه کردم و تنها کسی بودم که از یک سال قبل از به اتمام رسیدن انتخابات ریاست جمهوری در امریکا پیش‌بینی کردم آقای ترامپ رای می‌آورد و گفتم تنها کسی که از حزب دموکرات می‌تواند در مقابل ترامپ بایستد بایدن است و آن اشتباه استراتژیک را دموکرات‌ها کردند و خانم کلینتن را انتخاب کردند و به یاد دارند آخرین شب انتخابات شبکه خبر ده کارشناس آوردند که همه این ده نفر از اساتید ما بودند، هر ده نفر می‌گفتند کلینتن رای می‌آورد. در حالی که من یک سال قبل پیش بینی کرده بودم که ترامپ رای می‌آورد. 

 *19 فیلم سینمایی در طول بیست سال اخیر ساخته شده که در آن گفته می‌شود  که ترامپ دیوانه بالاخره رئیس جمهور  می‌شود. عین همین دیالوگ وجود دارد. اما در حوزه شناخت آمریکا اغلب کارشناسان ما بسیار ضعیف هستند. دلیلش چیست؟

ما دو دسته کارشناس مسائل امریکا داریم. یک دسته کسانی هستند که به امریکا رفتند و زندگی کردند و حتی طرف رشته روابط عمومی در امریکا خوانده‌اند و در ایران متخصص مسائل امریکا هستند و خاطرات زندگی کردن در امریکا را بازخوانی می‌کنند. گروه دوم آدم‌هایی مثل من هستند که طرف به صورت آکادمیک یکسری کتاب‌های فارسی و یکسری مقالات انگلیسی خوانده‌اند و از طریق سایت‌ها با امریکا آشنایی دارد. الفبای روابط بین‌الملل را بلدند و در وزارت خارجه از این آدم‌ها الی ماشاالله هستند اما  اما واقعاً نمی‌دانند در امریکا چه می‌گذرد. آن کسانی که در امریکا رفتند الفبای روابط بین‌الملل را بلد نبودند و یکسری خاطره دارند و افرادی مثل من که متخصص مسائل بین‌الملل هستند اصلاً امریکا را ندیدند و امریکا را از آثار و ظواهر و مقالات از دور مطالعه کردند. این دو دسته اندیشمند را داخل ایران داریم. این دو دسته اندیشمند هستند که الان تصمیم‌گیر هم هستند.

* مسئولین کشور ما الان سه الی چهار سال است که همه چیز را تعطیل کردند و می‌گویند انتخابات 2020 در امریکا برگزار شود

*وارد مسائل امریکا به صورت دقیق نمی‌شود و هرچه CNN بگویند معکوس آنرا در رسانه‌های داخلی ارائه می‌‌‌‌دهند.

اغلب خیلی خودباخته هستند و در مقابل آمریکا این چنین رفتار می‌کنند و امریکا را نامبر وان همه چیز می‌دانند، هیچ کدام نگاه واقع‌گرا از درون امریکا ندارند. اگر نگاه واقع گرا به درون امریکا داشتیم، خیلی مسائل حل می‌شد. راستش مسئولین کشور ما الان سه الی چهار سال است که همه چیز را تعطیل کردند و می‌گویند انتخابات 2020 در امریکا برگزار شود و ترامپ تعیین تکلیف بشود و بعد ما درباره مذاکرات فکر می‌کنیم. اگر می‌دانستند قدرت کنگره چقدر است و قدرت لابی‌ها و گروه‌های ذی‌نفوذ در کنگره چقدر است وقت خود را برای رئیس‌جمهور امریکا تلف نمی‌کردند.

اگر ساختار قدرت در امریکا را می‌شناختند، می‌د‌انستند آقای ترامپ در این دوره به راحتی پیروز می‌شود. متاسفانه فردی که شناختی از آمریکا ندارد مشاور عالی می‌شود. در عالی‌ترین سطح کشور به ما مشاوره می‌دهد و به مسئولین ما می‌گوید صبر کنید. صبر کنید تا تکلیف انتخابات امریکا مشخص شود. ما دچار این آفت در داخل کشور هستیم.

*از حق نگذریم که شما توسط خود رادیو و مجموعه صدا و سیما به مردم معرفی شدید؟

 من متخصص مسائل آمریکا بودم، اولین بار خاطرم هست  از رادیو گفت‌وگو با من تماس گرفتند و گفتند یک میزگرد سیاسی است و بیایید شرکت کنید. کاری با سبقه من در صداوسیما نداشتند. با توجه به تخصص من در حوزه آمریکا مرا دعوت کردند تا در مورد انتخابات آمریکا صحبت کنم. من هم پذیرفتم و برای صحبت کردن رفتم. یک نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران بود و یک نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس بود و همکلاسی خود من در دانشگاه تهران. 4 نفر بودیم، درباره مسائل امریکا و انتخابات صحبت کردیم.

روز بعد از رادیو گفت‌وگو با من تماس گرفتند که ما از بیان شما و از مطالبی که مطرح کردید خوش‌مان آمده و علاقه‌مند هستیم با شما به عنوان مجری همکاری کنیم. گفتم شما سبقه من را می‌دانید؟ گفتند: خیر. گفتم: من در معاونت خبر بودم، برنامه‌های شماره یک معاونت خبر را در دست داشتم و این اتفاقات هم افتاده و برخی از جریانات خارج از صداوسیما روی من حساس هستند.

گفتند اینجا رادیو است و کسی به این چیزها اهمیت نمی‌دهد. شما تشریف بیاورید چون ما مخاطبی نداریم و رادیو گفت‌وگو فقط در استان تهران شنیده می‌شود. من به رادیو گفت‌وگو رفتم و به عنوان مجری فعالیت کردم. کاری که من در رادیو گفت‌وگو انجام می‌دادم این بود که در ابتدای برنامه چون می‌دانستم روی من حساس هستند خود را معرفی نمی‌کردم. اصلا و ابدا در ابتدا تا انتهای برنامه گوش می‌کردید که نمی‌شنیدید که برنامه را سجاد صادقی اجرا می‌کند. یک مجری برنامه را اجرا می‌کند، چون می‌دانستم دولت حساس است و اگر پیدا کند که من الان در رادیو کار می‌کنم، دوباره انتقادات شروع می‌شود.

این گذشت و تا تعداد برنامه‌های ما بالا رفت و گفتند مخاطب پیدا کرد و پیامک‌های زیادی می‌آمد و به سایت مطلب می‌فرستادند، از جاهای مختلف مردم زنگ می‌زدنند. به همین دلیل  برنامه‌های بیشتری به من دادند که سیاسی و زنده بود. یک برنامه به نام گفت‌وگوی سیاسی بود که بعدازظهرها دو روز در هفته بود و دو روز در هفته برنامه رویداد بود. بعدازظهرها هم برنامه بدون خط خوردگی را داشتیم. این برنامه‌ها را در اختیار من قرار دادند و ویژگی‌اش این بود که در این برنامه‌ها هم سردبیر بودم و هم مجری. یعنی اگر قرار بود در گفت‌وگوی سیاسی در مورد اقتصاد مقاومتی صحبت شود و درباره انتخابات امریکا صحبت شود می‌گفتند موضوع این است و محور را خودم تعیین می‌کردم و رویکرد را خودم تعیین می‌کردم و دست من بسیار باز بود.

*چرا در برنامه‌های صدا و سیما قبل از توافق هسته‌ای، کمتر مسئولی جرات انتقاد از برجام را داشت؟

برخی مسئولین کشور می‌ترسیدند، اگر مخالفتی با مذاکرات هسته‌ای کنند به عنوان مدافع جنگ بعدا معرفی شوند. بگذار این ترس رسانه‌ای را به صورت دیگری مطرح کنم. مسعود رجوی ترور شد، کشته شد یا تصادف کرد، ما نمی‌دانیم چه شد. یک برنامه‌ای در «نگاه دو» ترتیب داده شد که می‌خواستیم در این مورد صحبت کنیم. 48 ساعت من با بسیاری از مسئولان صحبت کردم. گفتم تشریف بیاورید در این مورد صحبت کنیم که چه اتفاقی افتاده است. این ماجرا قبل از این بود که شاهزاده عربی بیان کند که رجوی مرده و ما می‌خواستیم نفر اول باشیم و این را بیان کنیم. منابع موثقی هم داشتیم. فردی بود که در آن جلسه سازمان مجاهدین حضور داشت و می‌گفت من اگر می‌توانستم خودم صحبت می‌کردم ولی هویت من لو می‌رود. با افراد مختلفی تماس گرفتم و گفتند صحبت نمی‌کنیم. ساعت 19:30 برنامه بود و ساعت فکر کنم 18 بود که به  آقای حمیدرضامقدم‌فر آمد و موضع‌گیری کرد. می‌خواهم بفهمید چه خبر است، شفاف می‌گویم.

یک ترس عجیبی در دل برخی افتاده بود که حاضر نبودند حتی مسئولیت برجام را بپذیرند. کمتر مسئولی را پیدا می‌کنید که جرات حرف زدن داشته باشد. در مورد دوتابعیتی‌ها یکی از نمایندگان مجلس مسائلی را مطرح کرد که  از کجا می‌دانید استعلام‌هایی که می‌دهند درست است و در دفتر وزیر تغییر نمی‌کند؟ من این را نگفتم بلکه آن نماینده گفته است.

متاسفانه برخی مدیران میانی در سازمان وجود دارد که آگاهی چندانی ندارند. برای نمونه ما شهیدی در دوران دفاع مقدس داریم که رهبر انقلاب می‌گویند شهید بزرگی است، چرا؟ چون چیزی که آن شهید در جنگ طراحی کردند، امروز در اتاق‌های جنگ خارج از ایران تدریس می‌شود. در خصوص زندگی این شهید در صداوسیما کار پژوهشی انجام شد و کار به جایی رسید تا سریالی درباره ایشان ساخته شود. آقایان گفتند ای کاش این شهید یک لیسانس داشت و به خاطر نداشتن یک لیسانس کلاً مستند زندگی‌نامه شهید را کنار گذاشتند.

مشکلی که امروز در صداوسیما دارد این طیف از مدیران است و به خاطر همین طیف، آرشیو صداوسیما سر از شبکه من و تو درمی‌آورد. طیفی از مجری‌ها‌ در صداوسیما می‌آیند و می‌خواهند کاسبی کند. سلبریتی می‌آید که درخواست دستمزدهای آن چنانی می‌کند. در این میان متاسفانه باندبازی‌هایی هم وجود دارد.

اولین بار من در اسفند 93 متوجه شدم چقدر عمق فاجعه زیاد است که روی یک برنامه زنده و روی درب استودیو قفل می‌زنند و یک ساعت حاضر می‌شوند آگهی بازرگانی پخش کنند اما آنتن را به ما نمی‌دهند. این مسئله در ذهن من سوال بود که به یاد دارم یکی از عزیزان(وابستگان) آقای سلیمی نمین در بیمارستان بود و چون من خیلی اصرار کرده بودم، تشریف آوردند. بنده خدا آمده بود و واقعاً شوکه شد که در استودیو قفل است.

*پیگیری نکردید این درب چرا قفل شده است؟

عرض کردم که رئیس شبکه با این که این برنامه در کنداکتور بود و او می‌دانست باید هر چهارشنبه راس آن ساعت برنامه را اجرا کنیم و معاونت سیاسی که الان به اسم معاونت خبر است، امکان ندارد ثانیه‌ای برنامه‌ را دیر یا زود پخش کند و با تیم کامل از صداوسیما بلند می‌شویم و برای اجرای برنامه به آنجا می‌آییم، گفتند ما اطلاع نداشتیم و اشتباه از طرف کارمندان بوده است و اگر بخواهید ما توبیخ می‌کنیم. یعنی شما را در مقابل یک کارمند قرار می‌دهند که شما می‌گویید این کارمند اینجا زندگی می‌کند و امرار معاش می‌کند و این کارمند اخراج نشود، بهتر است. در حالی که خودشان هم می‌دانستند و یک ساعتی هم آگهی بازرگانی رفتند و آهنگ پخش کردند.

این جریان گذشت تا به 50 روز مانده به نهایی شدن برجام رسیدیم در خرداد 1394 بود. رهبر انقلاب در دانشگاه افسری امام حسین(ع) صحبت کردند و صحبت‌های ایشان مهم بود که اجازه نمی‌دهیم از دانشمندان هسته‌ای بازجویی کنند و اجازه بازدید از مراکز نظامی را تحت هیچ شرایطی نمی‌دهیم.

ما به مناسبت این سخنرانی یک برنامه‌ای در «نگاه دو» طراحی کردیم و اعلام کردیم یکی از مسئولین ارشد نظام برای مصاحبه تشریف بیاورند و در این حوزه موضع‌گیری کنند.

اتفاقی که در 50 روز مانده به تصویب برجام افتاد و مسئول محترم آمد و حضور پیدا کرد. ما سوالات برنامه را در اختیار هیچ مسئولی قرار نمی‌دهیم ولی ایشان در اتاق گریم به من گفتند می‌خواهم سوالات شما را ببینم. با توجه به سبقه انقلابی ایشان و با توجه به اتصالاتی که با برخی نهادهای مهم کشور داشت و مشغول بکار هستند سوالات را در اختیار ایشان قرار دادیم و ایشان نگاهی کرد و دو سوال را خط زدند. دقیقاً دو سوال اصلی برنامه بود که یکی درباره بازجویی از دانشمندان هسته‌ای و یکی درباره سرکشی به مراکز نظامی کشور بود. گفتند من این دو مورد را پاسخ نمی‌دهم. گفتم چرا پاسخ نمی‌دهید؟ گفت من پاسخ نمی‌دهم چون در ماجرای مذاکرات هسته‌ای اگر مذاکرات بهم بخورد می‌گویند جنگ طلب هستیم. گفتم تکلیف من این است که این سوال را از شما بپرسم،؟ برای این که موضع کشور باید مشخص شود و شما مسئول ارشد نظام هستید و باید موضع‌گیری کنید. یا اینکه موافق صحبت‌های رهبری نیستید؟

برنامه که شروع شد من در گوشی مجری گفتم که آن دو سوال را بپرسید و مجری هم سوال کرد. بعد از برنامه این مسئول ارشد از برنامه من با دلخوری رفت. ایشان روی سایت شخصی خود خاطره این روز را چاپ کرد و نوشت من به شبکه دو سیما رفتم و جوانی با این مشخصات بود و این جوان آنجا جنگ‌طلب و ناپخته بود، اینها برنامه‌های صداوسیما را به سمت و سویی هدایت می‌کنند که موجب بهم خوردن مذاکرات هسته‌ای می‌شود.

روزنامه ایران به استناد به خاطره این مسئول مقاله مفصلی نوشت که اتاق جنگ در صداوسیما علیه مذاکرات هسته‌ای توسط یک جوان با این مشخصات اداره می‌شود. آنجا بود که فهمیدیم آن برنامه‌ای که اسفند 93 تعطیل کردند و آن فشارهایی که می‌آمد، به این دلیل بود.

 تصور آنها این بود که به دلیل تخصص من در مطالعات آمریکا و دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل و بسیاری از کسانی که طراح مذاکرات هسته‌ای بودند، استاد من بودند و در کنار آن بسیاری از منتقدین هم استاد من بودند و خود من هم انتقادات فنی به برجام داشتم و می‌گفتم این برجامی که کار آن را انجام می‌دهید می‌بایست فنی‌تر برخورد شود. ما مخالف مذاکره نبودیم و الان هم مخالف مذاکره با هیچ کشوری نداریم. ما می‌گوییم اگر قرار شد کشوری مثل ایران خواست مذاکره‌ای داشته باشد باید جوانب امر سنجیده شود و به صورت فنی باشد.

اینها تصورشان از این ماجرا این بود که در برنامه‌های متعدد شماره یک صداوسیما همانند گزارش هفتگی، نگاه یک، نگاه دو، در این هفته، مستندهایی که چهل روز یکبار تولید می‌کردم، من به عنوان اتاق فکر و  آدم جریان‌ساز اینجا نشسته‌ام و انتقادات علیه دولت را طراحی می‌کنم. در دوره‌ای بود که آقای سرافراز حضور داشتند و آقای جبلی معاون خبر بود، با شیب ملایم در صداوسیما کمرنگ شدم و در اوج تصویب برجام بود که هیچ کسی حاضر نبود مسئولیت برجام را بپذیرد و اصرار داشتند مسئولیت این را رهبری بپذیرد. حتی نامه زدند و تلاش کردند رهبری برجام را امضا کند که باز تا آخرین روزی که در صداوسیما بودم در این حوزه سعی کردم برنامه سازی کنم. این اولین باری بود که خانه نشین شدم. یعنی با مقاله‌ای که روزنامه ایران زد و با تلاشی که جریان خارج از صداوسیما انجام داد من خانه نشین شدم و از مجموعه معاونت خبر کنار گذاشته شدم.

*در این مدت با  تماس گرفتید؟

خیر. در دوره اولی که خانه نشین شدم و از صداوسیما کنار گذاشته شدم فشاری از خارج سازمان بود و دولت در حقیقت فشار وارد می‌کرد. اما از مدیران سازمان هم دلخور هستم که هیچ خبری از من نمی‌گیرند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران