فرهنگ مقاومت، اشتراک فکری جامعه ایران و عراق است
بیژن نوباوه در برنامه «به اضافه مستند» گفت: پیوند بسیار خوبی در فرهنگ مقاومت بین ایران و عراق شکل گرفته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، برنامه تلویزیونی «به اضافه مستند» با پخش مستند نجات به روی آنتن شبکه مستند رفت. در این قسمت از برنامه، مرتضی شعبانی و بیژن نوباوه مهمان برنامه بودند و به بررسی ابعاد مختلف مستندسازی جنگ پرداختند.
در ابتدای برنامه، بیژن نوباوه صحبت کرد و در مورد مستند نجات گفت: این مستند این قدر گویا است که تمام حرف خود را به مخاطب زده است. همیشه با خودم فکر میکردم که آیا ممکن است روزی آن حالاتی که رزمندگان ما در ایام هشت سال دفاع مقدس داشتند، دوباره تکرار شود؟ باید بگویم که با دیدن این مستند، واقعا آن حس تکرار شد. خاطرم هست زمانی که در جشنواره سینما حقیقت، داور بودم این مستند را دیدم و بسیار گریه کردم. رزمندگان ما و عراقی کار بسیار بزرگی انجام دادند و با قرار دادن جان خود در کف دستشان، دفاع کردند. فکر میکنم که آقای شعبانی باید حس و حال خود را در مورد این مستند توضیح بدهند.
سپس مرتضی شعبانی صحبت کرد و گفت: باید به اولین حضور خود در عراق و جنگ اشاره کنم. خاطرم هست در عملیات جرفالصخر برای اولین بار بود که با یک گروه عراقی همراه شدم و به سمت جلو حرکت میکردیم. فضای آن دقیقا مانند جنگ خودمان بود و تنها یک تفاوت داشت. این تفاوت این بود که در 35 کیلومتری کربلا بودیم. عملیات جرفالصخر در روز اول محرم آغاز شد و احساس میکردیم که به 1400 سال قبل رفتهایم و میتوانیم هر چه دلمان خواست از خدا بخواهیم. شما در سرزمین کربلا هستید و این حس بسیار زیبا است. توجه داشته باشید که شما در سرزمینی هستید که روزگاری با آن میجنگدیم. در حقیقت استکبار آمریکا و صدام باعث شده بود که دو ملت شیعه از هم جدا شوند و رودرروی همدیگر قرار بگیرند اما اکنون در یک جبهه قرار گرفتهاند و علیه یک دشمن واحد میجنگند. فیلم نجات نیز چنین حسی را به ما منتقل میکرد. وقتی این مستند را میبینیم، هیچ فاصلهای بین خودمان و آنان حس نمیکنیم. به نظرم همدلی بسیار خوبی بین ما و آنان رخ داده بود.
نوباوه در ادامه صحبتهای مرتضی شعبانی گفت: البته این حس قبلا وجود نداشت. در تمام تحولاتی که در این فیلم وجود دارد، میبینیم که عراقیها همانند ما شدهاند. در این فیلم شیعه بسیار بزرگ و با عزت دیده میشود. اسم تیپها و لشگرها علی اکبر گذاشته شده است. من فکر میکنم که یک اتفاقی رخ داده است و باید روی این دستاورد بیشتر صحبت کنیم. آنان مثل ما شدهاند و مثل یک مرد از وطن خود دفاع میکنند. این اتفاقات قبلا در عراق نبود و جور دیگری بود.
مرتضی شعبانی بیان داشت: ما یک فرمانده در عراق داریم که در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق، در آن حضور داشته و با ما میجنگیده است. در زمانی که داعش به عراق حمله میکند، او بازنشسته شده است اما با این حال، به لشگر بدر مراجعه کرده و میگوید من تجربه جنگی زیادی دارم و بدون این که پولی بگیرم حاضر هستم در نیروهای حشدالشعبی حضور داشته باشم و بجنگم. او در نهایت در جلولا به شهادت میرسد. این کاری است که امام خمینی با دنیا کرده است.
این کارگردان و مستندساز در پاسخ به سوالی مبنی بر نوع روایت این مستند گفت: وقتی شما مستند جنگ میسازید، فرصت کمی دارید و در همین زمان باید آشنایی ایجاد کنید. برای مثال، عملیات جرفالصخر 3 روز به طول انجامیده است. بر همین اساس است که مستندهای این چنینی به مستندهای گزارشی نزدیک میشود. البته نمیخواهم چیزی از ارزشها کم کنم و منظورم کم بودن زمان است.
نوباوه در مورد حشدالشعبی گفت: اکنون روح بسیجیهای ایرانی به حشدالشعبی دمیده شده است. اینها اتفاق بسیار مهمی است که باید دیده شود. خاطرم هست که در نزدیکیهای حرم حضرت اباالفضل علیهالسلام یک عکس از قاسم سلیمانی به همراه یکی از شهدای سپاه بدر چسبانده بودند. یک خانم و آقا به همراه یک بچه آمدند و به روی عکس قاسم سلیمانی دست کشیدند و ادب کردند. کمی آن طرفتر آمدم و دیدم آن آقا من را شناخت و به زبان فارسی با من صحبت کرد. از او پرسیدم که چرا این کار را انجام دادید؟ به من گفت که شما نمیدانید حاج قاسم و تیم او چه با من کردند. من و بقیه سربازان همان غذایی را میخوردیم که فرماندهان میخوردند. در آنجا فهمیدم که رفتار حاج قاسم سلیمانی در چارچوب جنگ با داعش و ... نیست بلکه انتقال فرهنگ است.
مرتضی شعبانی در مورد لزوم پرداختن به لایههای عمیقتر جنگ در عراق و سوریه گفت: زمانی که جنگ در جریان است، خیلی نمیتوان در ماجراها عمیق شد. باید کمی صبر کرد تا جنگ تمام بشود. مثلا اکنون 30 سال از دفاع مقدس گذشته است و هنوز هم راجع به آن کار ساخته میشود و عمیقتر هم میشود. در عراق و سوریه نیز چنین است و مستندساز ما فرصت زندگی کردن دارد. فیلم نجات در مدت یک هفته میتوانسته با رزمندگان سر و کار داشته باشد اما اکنون میتواند با توده جامعه ارتباط برقرار کند. خود مردم عراق نیز دوست دارند بدانند که چه برشان گذشته است. در عراق یک قبر پیدا نمیکنید که مربوط به کشتههای جنگشان با ایران باشد اما اکنون با افتخار عکس های شهدایشان را در مسیر نجف به کربلا میزنند. نامگذاری خیابانهایشان با نام شهدا صورت گرفته است و ....
نوباوه در بخش دیگری از صحبتهای خود در مورد پیوند بین ایران و عراق گفت: اکنون به دلیل همزادپنداری عمیقی که بین نیروهای ما با عراقیان صورت گرفته است و هر روز به لطف خداوند قویتر میشود، در وضعیت حساسی قرار داریم. اکنون راهپیمایی اربعین عمق اعتقاد است. طرف، هیچ چیز ندارد اما همان را هم به زائران میدهد. بنابراین پیوند بسیار خوبی بین ما و عراقیان شکل گرفته است و این جور مستندها نشان دهندهی این عمق پیوند است. به نظرم ما نیاز داریم که داعش را بیشتر بشناسیم و این دست مستندها دید ما را نسبت به داعش دقیقتر میکند. فرهنگ مقاومت، اشتراک فکری جامعه ایران و عراق است. امیدوارم که این کارها روز به روز قویتر شود.
شعبانی روایت مستند نجات را نگاهی انسانی دانست و گفت: در این فیلم به نگاه انسانی به جنگ پرداختیم. ما این نگاه را از آقا مرتضی آوینی یاد گرفتیم. دقت داشته باشید که در هر جا که جنگ است، ابزار و ادوات جنگی وجود دارد اما نگاه انسانی است که این فیلمها را میسازد. شما در فیلم زنانی با گوشوارههای باروتی، زنی را میبینید که آسیب دیده داعش است اما به بقیه کمک میکند تا نجات پیدا کنند.