اصفهان| خبرنگاران و داستان تکراری درهای بسته و تلفنهای خاموش
خوردن به درهای بسته و ماندن پشت خط تلفنهای خاموش یا آنهایی که زنگ میخورد اما صدای پاسخگویی از آن طرف خط شنیده نمیشود، تقریباً برای خبرنگاران عادی شده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، «سال 82 یا 83 بود که در نشستی درباره موضوع مهمی اظهارنظر کردم و یک خبرنگار تیتری برای این خبر انتخاب کرد که اشتباه بود و من آن حرف را به آن شکل نزده بودم. من هم به روابط عمومی وقت اداره گفتم اگر خبرنگاری برای مصاحبه به اداره آمد بگو فلانی وقت ندارد و تا 3-4 سال بعد هم تلفن خبرنگاران را جواب نمیدادم»؛ این را یکی از مسئولان یکی از اداراتکل استان اصفهان در پاسخ به درخواست خبرنگاری برای ارتباط نزدیکتر با رسانهها و شفافسازی بیشتر درباره فعالیتهای سازمانش میگوید، آن هم یک روز مانده به روز خبرنگار و در نشستی که در دعوتنامه آن عبارت مراسم تکریم روز خبرنگار درج شده است.
ادارهای که اتفاقاً روزانه محل مراجعه بسیاری از شهروندان است و حوزه مهمی که با آن سر و کار دارد، لزوم اطلاعرسانی درباره فعالیتهای آن را دوچندان میکند.
خوردن به درهای بسته و ماندن پشت خط تلفنهای خاموش یا آنهایی که زنگ میخورد اما صدای پاسخگویی از آن طرف خط شنیده نمیشود، تقریباً برای خبرنگاران عادی شده است.
درج اخبار صحیح، بدون غرضورزی و رعایت امانت در انتقال صحبتها جزو رسالتهای هر خبرنگاری است، اما تکلیف مسئولانی که با اشتباه یک خبرنگار آن را به پای تمام اهالی رسانه یک استان مینویسند و در را بر روی اطلاعرسانی درست خبرنگاران متعهد نیز میبندند چیست؟
رسانههایی که میتوانند در بزنگاهها یاریگر و آگاهیدهنده باشند و این دیگر هنر روابط عمومیها است که چطور از این فرصت مغتنم استفاده کنند.
خبرنگاران اصفهانی نمونههایی از این دست زیاد سراغ دارند. وقتی یک سرمربی لیگ برتری در جشن روز خبرنگار فضای خبری شهر اصفهان و خبرنگاران اصفهانی را متفاوت از شهرهایی که تا کنون در آنها فعالیت کرده توصیف میکند و از این بابت به خود میبالد و دست یاری و حمایت بیشتر به سوی اهالی رسانه دراز میکند، اما ارتباط تلفنی با او تقریباً غیرممکن بوده و حتی مصاحبه با او در همان جشن با شرط و شروط و اما و اگر همراه میشود و یا خبرنگاری که برای تهیه مصاحبه به محل تمرین تیمش مراجعه کرده را با بهانههای مختلف دست خالی روانه میکند، اینجا است که تناقضها مشخص شده و پر بیراه نیست که بگوییم صحبت از تکریم خبرنگاران در حد حرف باقی میماند.
وضعیت در اردوگاه باشگاه همشهری هم چندان تفاوتی ندارد و خیلی وقتها پاسخ خبرنگاران پایتخت را دادن گوی سبقت را از پاسخگویی در برابر رسانههای محلی میرباید.
فشارها و استرسهای کاری، تعطیلبردار نبودن، کار کردن در شرایط سخت، نداشتن بیمه و امنیت شغلی از جمله مشکلاتی است که خبرنگاران با فرا رسیدن روزی که در تقویم به نامشان ثبت شده به یاد آنها میافتند و سخن گفتن از آن دیگر خیلی تکراری شده، اما به نظر میرسد مقاومت در برابر شفافیت درست و اصولی و نبود نگاه حرفهای به رسانه و خبرنگار را هم باید به این فهرست اضافه کرد.
رسانههایی که عادت کردهاند در هنگام مشکلات بهعنوان مقصر اول و آخر معرفی شده و تقصیر تمام کاستیها بر گردن آنها انداخته شود.
به نظر میرسد تا اصلاح این نگاه اشتباه راه درازی در پیش داشته باشیم، اما روز خبرنگار بهانهای است که هر مسئولی از خود بپرسد در برابر انتظاراتی که از خبرنگاران دارد، چقدر به ارتباط دوسویه و اطلاعرسانی درست به رسانهها و خبرنگاران متعهد عمل کرده است.
گزارش از مریم سادات سجادی
انتهای پیام/ش