یادداشت| آیتالله میلانی مردی از اولیاء الهی
جمعه شبی در حرم امام رضا (ع) بودم، بعد از نماز صبح به حضرت التماس کردم که یکى از اولیاى خودت را به من معرفى کن، به منزل آمدم و خوابیدم. یکى در خواب به من گفت: بلند شو که یکى از اولیاء الهى مىآید! بیدار که شدم ...
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، امروز پنجشنبه 17 مرداد مصادف با سالروز درگذشت آیتالله سید محمدهادی میلانی است. سید محمدهادی در شب هفتم ماه محرّم 1313 ه ق در یک خانواده علمى و مذهبى در نجف اشرف به دنیا آمد. اجداد او همه از سادات حسینى شهر مدینه و از فرزندان امام سجاد (ع) بودند و به جهت شرافت علمى و معنوى از بزرگان مدینه به شمار مىرفتند.
این عالم وارسته، پس از عمری تلاش علمی و معنوی، در روز جمعه 30 رجب 1395 ه ق، برابر با 17 مرداد 1354 ه ش، در سن 83 سالگى دار فانی را وداع گفت. (1) از ویژگیهای آیتالله میلانی، شدّت علاقه و احترام او به پیشوایان معصوم (ع) و مادرش فاطمه زهرا (س) بود که این علاقه و ارادت در اثر تألیفى «أئمّتنا و ساداتنا» (پیشوایان و رهبران ما) انعکاس درخشانى دارد. (2)
ارادت ایشان به حضرات معصومین (ع) غـیر قـابل وصف و در همه احوالشان مشهود بود. در موقع تشرّف به زیارت، در مجالس سوگواری و یا اعیاد، در گـفتار و مـکاتبات، و حـتی در کتابخانه شخصی خود، بالای سرشان تابلویی بود که نام حضرت ولیّ عـصر (عج) بر آن نقش بسته و در زیر آن این بیت به چشم میخورد:
بالای سرم نام تو را نـقش نـمودم
یـعنی که سر من به فدای قدم تو (3)
همنشینی با عارفان
ایشان همه ساله در تابستانها میزبان جمعى از شخصیّتهاى بزرگوار همچون ملّا على معصومى همدانى، علّامه طباطبایى، آیتاللّه شیخ مرتضى حائرى و آیتاللّه شیخ محمد حسین بهجت بودند و با آنها گفتگوهای علمی و عرفانی داشتند. در یکى از روزهاى تابستان که آیت اللّه بهجت وارد منزل بیرونى شدند، مشاهده شد که آیتاللّه میلانى رو به ایشان گفتند: آن ذکر را تمام کردهام. ایشان در پاسخ فرمودند عیب ندارد، ذکر دیگرى را تقدیم مىکنم. از این صحبت تلگرافى و رمزى به دست آمد که میان بزرگان رمز و رازهایى در جریان است، «ولى چه داند آنکه اشتر مىچراند؟» (4)
جامع فضائل اخلاقی
تهذیب نفس و پالایش روان از آلودگیهاى دنیوى و اوصاف شیطانى اساس کار در زندگى آیتاللّه میلانى بود. وى با الهامگیرى از توصیههاى معصومین (ع) بر این باور بود که درک حقایق عالم براى انسان بدون تابش نور الهى بر دل و جان ممکن نیست و آنچه را که انسانهاى غیرمهذّب علم مىپندارند، جز اطلاعات انباشته شده در صفحات مغز چیزى نیست. یکى از شاگردانش که بیشتر با وى معاشر بود مىگوید: آیتاللّه میلانى جامع همه چیز بود، صفات و ملکات خویى داشت، مرد متفکرى بود ... بسیار مؤدب بود. و دوزانو در مجلس مىنشست، هیچ وقت از کسى بدگویی نمىکرد، حتى از کسانى که به ایشان کم محبّت بودند. عفت زبان داشتند. بسیار محتاط در اعمال و کردار بودند. تداوم عجیبى نسبت به نماز شب داشتند و فرزندانش را نیز به شبزندهدارى توصیه مىکرد و مىفرمود: توفیقات پروردگار در شبزندهدارى و نماز شب است همیشه و در همهجا از اسراف پرهیز مىکرد حتى نامههایى را که دریافت مىکرد، اگر برگه دوّمآن سفید بود، جدا کرده و در مکاتبات خود از آنها استفاده مىکرد. (5)
زندگی زاهدانه
چنان زاهدانه زندگى مىکرد که در موقع مرگ جز مقدارى کتاب و تعدادى فرش کهنه چیز دیگرى نداشت. منزل مسکونى او نیز در توسعه میدان آستانه تخریب شد و هرچه خواستند پولش را بپردازند یا منزلى برایش تهیه کنند، نپذیرفت و فرمود: من آخر عمرم است و احتیاجى به منزل احساس نمىکنم.
اخلاص
اخلاص و خدابینى یکى دیگر از اوصاف معنوى آیتاللّه میلانى بود و در این خصوص چنان عمل مىکرد که گویى خدا را در همه کارهایش به آشکارا مشاهده مىکند. هیچگاه نمىشد که وسوسه و خودنمایى در کارهایش راه یابد با اینکه در عصر خود از مراجع بزرگ و جامع الشرایط تقلید بود، اما همیشه مىفرمود:
من راضى نیستم که نام مرا ببرید! در یک کلام از ظاهرسازى و شهرتنمایى گریزان بود. وقتی میخواستند مبلغان حوزه را به اطراف و اکناف اعزام کنند، از جمله توصیههای ایشان این بود که راضی نیستم نام مرا ببرید و اگر از شما بپرسند که از جانب چه کسی آمدهاید؟ بگویید: از جانب حـضرت ولیّ عـصر ارواحنا فداه. وقتی در جریان زلزله کـاخک و گـناباد، عده کثیری از طلاب حوزه علمیه مشهد مقدس را جهت یاری رساندن به آسیب دیدگان و انجام وظایف شرعیه به منطقه اعزام کردند، بـه آنـها گفتند: مبادا اسمی از من بیاورید، شما فرستادگان حـضرت بـقیة اللّه هستید و به همین جهت بر تابلو محل استقرار هیئت اعزامی فقط نام حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه نوشته شـده بـود. (6)
تواضع
ایشان نسبت به همه مردم متواضع بودند و احترام میگذاشتند و از هـر کس که وارد میشد استقبال میکردند و اگرغفلتی میشد با لحن شیرین و مخصوص خود، معذرت خواهی مـیکردند. در ایّام درگذشت یکی از مراجع بزرگ نجف اشرف، فرزند آیتالله میلانی به ایشان عرض کرد: آقا زادگان آقای... بعد از پدرشان شما را جهت تقلید معرفی مـیکنند، هنوز صحبت او تمام نشده بود که آقای میلانی با عصبانیّت گفتند: تو خیال میکنی این بشارت است؟ تو فکر میکنی من خوشحال میشوم؟ اینها وهم و خیال اسـت. مـن از وضع خودم نگران هستم، میترسم از عهده جواب آنچه هست بر نیایم شما به من اطلاع میدهید که بارم سنگینتر خواهد شد.
مردی از اولیاء الهی
مرحوم آیتاللّه اراکى میفرماید: جمعه شبى در حرم مطهر حضرت ثامن الائمه (ع) بیتوته کرده بودم. بعد از نماز صبح به حضرت التماس کردم که یکى از اولیاى خودت را به من معرفى کن! آمدم منزل و خوابیدم. یکى در خواب به من گفت: پا شو که یکى از اولیاء الهى مىآید! بیدار که شدم دیدم خانم سماور را روشن کرده است. گفتم: حالا که زود است و وقت چاى نیست! گفت: در خواب به من گفته شد پاشو سماور را روشن کن که یکى از اولیاء الهى مىآید! در این حال بود که در زدند وقتى در را گشودم دیدم آیتاللّه میلانى است. (7)
تأثیر اخلاق آیتالله میلانی بر دیگران
دکتر مسیحى پرفسور «برلون» که در سال 1282 ه ق یکى از جراحان تیم پزشکى آیتاللّه میلانى بود میگوید: من پس از عمل جراحى سید، پیش از آنکه ایشان از حالت بیهوشى بیرون بیایند مراقب بودم که وقتى به هوش مىآید چه مىگوید (چرا که این مرحله از نظر پزشکان مرحله حساسى است، شاید بیمار بعضى از اسرار زندگی اش را هم بگوید) ایشان آرام حرکت کرد و در حالىکه در آن لحظه نیز خدا خدا مىگفت و با پروردگارش راز و نیاز مىکرد. من تحت تأثیر این صحنه شگفت به حقانیت آیین اسلام پى بردم و بدان گرویدم.
جالب اینکه دکتر برلون پس از گرویدن به اسلام وصیت کرده بود، او را پس از مرگ در شهرمقدس مشهد دفن کنند که اکنون آرامگاه وى در قبرستان خواجه ربیع شهر مقدس مشهد است. به برکت نفس مسیحایى آیتاللّه میلانى دو نفر دیگر نیز از مسیحیت به آیین اسلام گرویدند که شرح آن در «نامه آستان قدس» اینگونه آمده است: «آقاى کیورکى» و زنش خانم «رافیک اسلانیان» در حضور سید مسلمان شدند. و با پیشنهاد ایشان اسم آقا به «على» و خانمش نیز به «فاطمه» تغییر کرد. (8)
اهمیت به تبلیغ دین
آیتالله میلانی میفرمودند: روزگارى که فساد و بىدینى در همه جاى عالم پا گرفته، نباید طلاب ایام تعطیل را در حجرههاى مدارس سپرى کنند. این بود که براى ایام تعطیلى روز پنجشنبه و جمعه حوزه نیز برنامه تبلیغ احکام اسلام را قرار داده بود، بدین نحو که طلاب در این دو روز به شهرهاى نزدیک و روستاهاى اطراف مشهد اعزام شده و به تبلیغ احکام و معارف اسلامى مىپرداختند، و در عین حال مشکلات روستائیان را در جهت نداشتن مسجد، حمام و امثال اینها به اطلاع ایشان مىرساندند. وى براى پربار شدن برنامههاى تبلیغى طلاب به آنها توصیه مىکرد: که حتماً- دعاى کمیل را شب جمعه و دعاى ندبه را در صبح آن بخوانید، مردم را به اهل بیت عصمت و امام عصر (عج) متوجه کنید، با حُسن اخلاق که نمایانگر اخلاق اسلامى است، با مردم رفتار کنید، وقتى وارد عمل تبلیغ مىشوید بیشتر با فقرا و ضعفاى مردم همنشین شوید. (9)
ارادت به امام خمینى
اخلاص و ارادت آیتاللّه میلانى به امام خمینى بر کسى پوشیده نبود چنانچه در نامهاش خطاب به امام خمینى در دوران تبعید امام در ترکیه مىگوید: «خوشا به سعادت آن سرزمین که حضرتعالى در آن تشریف دارید». شهید سعیدی در ضمن خاطرهای میگوید: ... روزى آیتاللّه میلانى هنگامى که نزدشان نام امام خمینى برده شد فرمودند: سلام اللّه علیه ... عدهاى به آیتاللّه اعتراض کردند. ایشان فرمودند: ساکت باشید، اینجا مسأله تقلید در بین نیست که گفته شود فلانى اعلم است یا من؟ اینجا بحث رهبرى است و چنین نیست که هر مجتهدى لیاقت رهبرى داشته باشد، لیاقت رهبرى را تنها فقیه سیاستمدارى داراست که عالم به زمان خویش باشد و در راه خدا از ملامت ملامتگران هراس نداشته باشد و اکنون این مشخصات در کسى جز آیتاللّه خمینى نیست. (10)
خدمات ماندگار
1. آیتالله میلانی پس از زلزله سال 1347 ش در جنوب خراسان (منطقه کاخک) مردم را براى بازسازى و کمک به آوارگان بسیج کرد و بارها طلاب را جهت کمک به مردم به این شهر اعزام داشت. مىگویند براى مردم بى خانمان خانهها ساخت و حتى سند به آنها نوشت.
2. در بازسازى مسجد هامبورگ آلمان نقش بسیار مؤثرى را ایفاء کرد و در اعزام آیتاللّه شهید بهشتى به آنجا تلاش زیادى کرد. ایشان علاوه بر کمک به مسجد امام على هامبورگ به مسلمانان و اندیشمندان اروپا کمک مىکرد تا در نشر اسلام جدى باشند.
3. بازسازى مدارس علمى مشهد و مدرسه حقانى قم و کمک به ایجاد چندین مدرسه دینى در شهرستانها و دهها کار خیر براى مسلمانان ایران و سایر کشورهاى اسلامى. (11)
----------------------
* نویسنده: علی جباری پژوهشگر مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
انتهای پیام/
[1] . مفاخر آذربایجان، ج1، ص360، نجوم امت، ص 162؛ گلشن ابرار، ج 2 ص 773؛ گنجینه دانشمندان، ج7 ص 262.
[2] . مفاخر آذربایجان، ج1، ص 360.
[3] . نجوم امت، ص 150.
[4] . مفاخر آذربایجان، ج1، ص 360.
[5] . گلشن ابرار، ج2، ص 767.
[6] . نجوم امت، ص 149 و 150.
[7]. گلشن ابرار ج 2 ص 768.
[8] . گلشن ابرار، ج 2 ص 768 و 769.
[9] . گلشن ابرار، ج2، ص770.
[10] . آیتاللّه میلانى، مرجع بیدار، سعید عباسزاده، ص 133 به نقل از گلشن ابرار، ج2، ص: 773.
[11]. گلشن ابرار ج 2 ص 773؛ نجوم امت، ص 155 و 156.