از عملیات آژاکس تا گیوتینهای نرم مجازی
به مناسبت سالروز کودتای ۲۸ مرداد، تاملی داشتیم بر نقش رسانه در براندازی سیاسی و جنگ اطلاعاتی دشمن.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگران پویا؛«اکنون ساعت دقیقاً 12 نیمه شب است» این جمله به ظاهر معمولی، در واقع پیام رمز رادیو بی بی سی بود که طی فراز و نشیبهایی، در 28 مرداد ماه سال 1332، یکی از خاصترین و نمادینترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران را رقم زد.
کودتایی که سالها بعد بیگانگان از دست پنهان خود در آن پرده برداشتند؛ شبکه چهار رادیوی بی.بی.سی در روز 22 آگوست 2005 برنامهای از سری برنامههای موسوم به «داکیومنت/ سند» با عنوان «یک کودتای خیلی بریتانیایی» پخش کرد؛ در این برنامه که توسط «مایک تامپسون» مجری و برنامهساز شناخته شده این شبکه تولید شد و بعدا چندین جایزه رسانهای هم دریافت کرد، تصریح شد قبل از کودتا گوینده خبر بی بی سی فارسی با اعلام جمله «اکنون ساعت دقیقا 12 نیمه شب است» به جای جمله همیشگی «اکنون ساعت 12 نیمه شب است» پیامی رمزی به عاملان داخلی کودتای آمریکایی ـ انگلیسی در ایران مخابره کرد.
تیپیآژاکس (T.P. AJAX) اسم رمز عملیات سازمان سیا در کودتای 28 مرداد است که یکی از شاخصترین اقدامات براندازانه و برون مرزی این سازمان اطلاعاتی محسوب میشود؛ AJAX نام تجاری یک ماده پاککننده و شوینده شرکت «کلگیت پالمولیو» است که در آمریکا و اروپا استفاده میشود. این ماده هنوز هم به همین نام در بازار موجود است. T.P. مخفف نام حزب توده TUDEH PARTY است. منظور از این نام، عملیات پاکسازی حزب توده از ایران است.
دستور عملیات کودتا از طرف چرچیل به خاطر انتقام ملی شدن صنعت نفت و از طرف آیزنهاور به خاطر ترس از حاکم شدن کمونیسم بر ایران صادر شده بود؛ شاه نیز بنا به بقا و منافع شخصیاش با آنان هم دست و هم داستان شد.
از آن سالها تا به امروز، با گسترش رسانههای جمعی و توسعه ابزار فنآوری اطلاعات، بهویژه ظهور و بروز عرصه وب، نقش رسانهها نیز در اقدامات براندازانه پیچیدهتر و پررنگتر شد. این روزها فرقی نمیکند کاسب باشی یا دانشمند، افسر اطلاعاتی یا یک شهروند ساده، جهان امروز، عصر جنگ اطلاعات است. همه ما در مناسبات و معادلات زندگی خود محتاج اطلاعاتی هستم که نتایج را رقم میزنند و دست برنده را تعیین میکنند.
در عصری به سر میبریم که رسانههای اثربخش جمعی، مرز بین مجاز و واقعیت را برداشتهاند و مفهوم قدرت به مثابه یک آفرینش، در سیر عبور از ساحتهای نرم، هوشمند و گزنده در حال تغییر مداوم است؛ در این بین "خلاقیت"، دست برتر تعیینکننده به شمار میرود و ریشههای اصلی "بازی خلاقانه قدرت"، "بر بستر ابزار فرهنگ و رسانههای نوین" در عصر معاصر، به تفکرات تئوریسینهای اطلاعاتی چون جین شارپ باز میگردد.
در آغاز قرن 21 با رشد و توسعه چشمگیر ابزار ارتباط جمعی، گسترش چرخه آزاد اطلاعات و افزایش آگاهی عمومی، جهان با تغییر مناسباتش وارد فصل تازهای شد. دورانی که در آن "شوالیههای عملیات روانی" و "سوارکان رسانهای" فاتحان شطرنج قدرت و سیاست جهان شدند؛ روند ادامه داری که با توسعه روزافزون ابزار رسانه، سرعت تغییر معادلات آن دارد به ثانیه و چه بسا کسری از آن نزدیک میشود و هر روز ابعاد پیچیدهتری به خود میگیرد.
یکی از زمینههای آغاز این انقلاب بزرگ رسانهمحور، به منطقه پررمز و راز بالکان در اروپای شرق بر میگردد؛ منطقهای که به مثابه چهارراه حوادث و پل پیوند شرق و غرب عالم، همواره محل مناقشه و ناآرامی بوده. یکی از آخرین چشمههایش، فاجعه خونین نسلکشی مسلمانان در بوسنی و هرزگوین.
در اواسط دهه 90 میلادی، جامعه عملیات روانی بر دگرگونی این حوزه در عرصههای دیداری ـ شنیداری و تا حدود کمی رسانههای مبتنی بر شبکههای رایانهای استوار بود؛ در همان سالها، دانشکده دفاع ملی آمریکا پیشبینی کرد که فضای سایبر ممکن است به عرصه نبرد جنگجویان اطلاعاتی تبدیل شود و برخی فناوریهای موجود یا در دست تولید برای عملیات روانی را که در اواسط دهه 1980 حتی قابل تصور هم نبود، به تفصیل معرفی کرد.
این آینده پژوهی برگ برنده بزرگی بود؛ در جنگ داخلی بوسنی، تمامی جناحهای درگیر برای تحقق اهداف تبلیغاتی خود اقدام به کنترل کامل یا استفاده شدید از شبکههای رادیو تلویزیونی داخلی و بهرهبرداری از رسانههای غربی میکردند. همچنین، ایستگاههای ارسال و پخش مجدد برنامههای رادیو تلویزیونی، به عنوان اهداف نظامی اولویتدار تلقی میشدند که به دستآوردن یا از دستدادن آن ها به معنای پیروزی یا شکست در جنگ نرم بود.
متخصصان عملیات روانی آمریکایی هنگامی که به عنوان بخشی از نیروهای اجرایی سازمان ملل، برای برقراری پیمان صلح دیتون وارد این درگیری شدند، با یک روند تولید محصولات رسانهای در زمینه عملیات روانی مواجه شدند که میتوانست با تولیدات تجاری غیرنظامی رقابت کند.
جمهوری اسلامی ایران نیز که اهمیت موضوع را دریافته بود، از همان ابتدای جنگ با یک رادیو و بعدها تلویزیونی به نام سحر بوسنی به میدان آمد که در زمان خود نقش و تاثیر به سزایی در ساماندهی افکار مسلمانان منطقه داشت. بنابر این آمریکاییها در نخستین گام اقدام به استخدام متخصصان و تولیدکنندگان رسانهای غیرنظامی کردند و پیشرفتهترین تجهیزات ویدئویی را به کار گرفتند. در ادامه نیز با تکیه بر ابزار روز، به ویژه رسانههای وبمحور و فضای مجازی به تدریج گوی سبقت را از رقیبانی چون ایران ربودند و مالکیت سطح عمومی افکار منطقه را به تصاحب خویش در آوردند.
آنجلا لانگو که در آن زمان در خصوص نقش اینترنت در عملیات روانی قلم میزد، معتقد بود بستر اینترنت به دشمنان اجازه میدهد تا به شکل نامتقارنی در قلمرو اطلاعات وارد عمل شوند و با کمترین سرمایهگذاری، به نتایج استراتژیک دست یافته، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند و حالتی از تخاصم منطقهای علیه آمریکا ایجاد کنند. پاشنه آشیل و فرصت مغتنمی که متاسفانه به کارگیریاش علیه آمریکای صاحبِ فنآوری تا به امروز ممکن نشده است.
وقایع بالکان سرآغاز عصر جدید رسانه بود؛ در نهایت این آمریکاییهای صاحب فن در رسانه بودند که بالکان سرکش را رام کردند. با گذشت سالها از آن ماجراها و وقایع مشابه، مفاهیمی چون "رسانه"، "عملیات روانی" و "جنگ اطلاعاتی" با یک دیگر پیوند خوردند و به "مدیریت رسانه" به عنوان دانش و تخصصی چندوجهی با ویژگی مطالعات میانرشتهای و جنبههای مهم تکنولوژیک و فناوریمحور، معنای تازهای بخشیدند؛ نبرد قدرت در عرصه بینالملل نیز با عبور از فضای سخت وارد ساحت نرم و هوشمند شد.
به تدریج این نظریات تکمیلتر شد و تحت عنوان قدرت هوشمند (smart power) فصل تازهای را رقم زد؛ جنگی که دشمن در آن از هر سه شیوه سخت، نیمهسخت و نرم بهره میگیرد اما در عین حال بیشترین تمرکز و اصلیترین سرمایهگذاری را در جنگ نرم دارد. نبردی نامحسوس با آثاری مخربتر و ویرانگرتر از جنگهای نظامی با هزینههای کمتر و تأثیر بیشتر و طولانی مدت تر...
یکی از آخرین و برجسته ترین نمونههای این موضوع که با محوریت پررنگ رسانههای نوین و تعاملی صورت گرفت، خنثیسازی کودتای ترکیه بود؛ به رسم تمام کودتاها، کودتاچیان با تصرف رادیو و تلویزیون در شبکه تیآرتی ترکیه بیانیه خود را قرائت و اعلام کردند که به زودی قانون اساسی جدید را تدوین و صادر خواهند کرد اما در ساعت حدود 2:10 بامداد پخش پیام تصویری اردوغان از رسانه اجتماعی فیس تایم و از طریق گوشی موبایل مجری شبکه سیانان ترکیه باعث شد که به نوعی آب بر روی آتشی پاشیده شود که کودتاچیان رقم زده بودند.
اردوغان از مردم خواست که به خیابانها بیایند. در ساعت 5:15 صبح هر چند کودتاچیان استودیو تلویزیون "سی ان ان ترک" را که برای نخستین بار صدای اردوغان را از طریق رسانه اجتماعی فیس تایم پخش کرده بود، تسخیر کردند اما دیگر کار از کار گذشته و در ساعت 5:30 اردوغان با استقبال هواداران وارد فرودگاه استانبول شد.
در شرایطی که رقبای منطقهای چون ترکیه در فضای مدیریت "رسانه"، "فضای مجازی" و "عملیات روانی" رشد عجیب و چشمگیری داشتهاند، توجه به این حوزههای "دانش و تخصص ترکیبی و میان رشتهای" در جمهوری اسلامی ایران، چه در سطح مطالعاتی و نظریهپردازی و چه در حوزه عملیاتی یک مهم حیاتی و ضرورت به مثابه "خط مقدم جبهه جنگ" تلقی میشود.
نگارنده به عنوان پژوهشگر و فعال این حوزه وظیفه میدانم در شرایط خاص امروز کشورمان، زنگ خطر را برای مسئولان امر به صدا درآورم؛ از افکار عمومی در برابر سیگنالهای روانگردان محافظت کنیم؛ حیف است از ایرانمان که به رغم داشتن بالاترین شاخصههای امنیت در یکی از ناامنترین مناطق جهان، دچار تزلزل امنیت روانی در بین مردمانش باشد.
با نظری بهوقایع اخیر که منجر به شکاف، تضاد و درگیری آشکار در عالیترین سطوح مقامات کشور و بیاعتمادی بین مردم شده است، مراقب تهدیدات بزرگ این جنگ پیچیده، از جمله عدم درک درست از واژههای تخصصی و میان رشتهای چون "عملیات روانی" با خیل مدعیان کارنابلدی که دفاع بدشان خود بزرگترین آسیب است و خالی ماندن سنگر مهم "رسانههای مجازی" باشیم که علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد.
محسن سوهانی؛ پژوهشگر مدیریت رسانه
انتهای پیام/