حال و هوای اهواز در عید غدیر؛ گدای کوی تو شاهِ جهان است
به راستی که نوکری برای علی(ع) و خاندانش از پادشاهی بر این جهان لذت بخشتر است. کجا دیده است دنیا چنین دلدادگی و شوری به جز در حریم اهل بیت پیامبر؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، شور خاصی در شهر به راه افتاده، هر سو که مینگری دستههای دلدادگان درحال شادمانیاند. دوباره حبِ آل محمد(ص) در شهر شوری دیگر به راه انداخته است. وقت اذان مغرب به مسجد الغدیر میرسم. دستههای نمازگزاران را میبینم، قطعا امشب در نمازهایشان شکر میکنند خدایی که صاحبان این شب بزرگ را آفرید. چند متر پایینتر مسجد، مقصد اصلی است؛ به سوی آنجا حرکت میکنم.
از دور جمعیت بسیاری را میبینیم؛ محل پخت ضیافت علوی انگار به پایگاهی برای عرض ارادت به امام اول برای شاهی بر مسلمین جهان تبدیل شده است. هرکس به نحوی درحال ابراز عشق و علاقه به صاحب غدیر است. وارد محوطه معین شده پخت میشوم. حس عجیبی درونم شکل میگرد؛ مجموعهای از غرور، شور و اظهار عجز در برابر ساحت آسمانی اماممان. همیشه در ذهنم روزهای تاسوعا و عاشورا نقطه اشتراک تمام شیعیان عالم بود، دو روز عظیمی که همه شیعیان یک احساس در دلهایشان میجوشد. امشب برایم همان شور تداعی شد، همان عظمت؛ اما با این تفاوت که آن شور عزاست و این شور شادی. آری، شیعه همین است. با شادی علی(ع) و آل علی(ع) مسرور است و از غمشان محزون.
لحظهای که وارد محوطه محل پخت ضیافت علوی شدم، عظمت غدیر را تا حدودی درک کردم و فهمیدم اولین نقطه اشتراک تمام شیعیان جهان غدیر است. با غدیر است که شیعه در جست و جوی حقیقت میرود، با غدیر است که در دل کودک تا جوانمان عشق حسین(ع) میروید و میجوشد و روضههای محرممان پا میگیرد. و مگر غدیر حقیقتی به جز علی بود؟ و مگر غدیر حقیقتی به جز فرزندان علی داشت؟ پیامی به جز شهنشاهی والیان اصلی این جهان داشت؟
سر بالا میگیرم. نوجوان، جوان و پیر فرقی ندارد. همه کنار هم مشغول خدمتاند. توی دلم برای این عاشقی خدا را هزار بار شکر میکنم. احساس میکنم که از عالم زر، پیش از هست بودنمان بر روی زمین عشق آل الله بر روی دل این جماعت حک شده است اگر نه آدمی آنقدر بر روی زمین وقت کافی برای این دلدادگی ندارد.
ساعت23:30 دقیقه شب را نشان میدهد، هنوز همان شور برقرار است و از آن چیزی کاسته نشده. آن سوی محوطه جشنی برای اهالی محله آخر آسفالت برگزار است. صدای دست حضار از خوشحالی این شب بزرگ میرسد. بچهها اطراف محوطه را پر کردهاند و با خواهش و تقلا سعی میکنند برای کمک وارد شوند تا آنها هم نمک پرورده علی ابن ابی طالب شوند. طباخها درحال آبکشی برنجها برای شفای مریضان دعا میکنند؛ کیست که نداند یک دانه برنجی که به نام این خاندان پخته شود هزار درد را معجزه میکند؟
از ته قلبم دلم میخواهد امشب تمام نشود، دوست دارم زمان به کندی بگذرد. آنقدر کند که تمام عمرم به تماشای این خدمت و عاشقی بنشینم. چشم بر نمیدارم. اگر بگویم پلک نمیزنم هم اغراق نیست. کجایند دشمنان خاندان پیامبر تا این شور را ببینند، این عشق، این خیل دلدادگان را؟ کجایند تا بشنوند لبیکهای یاعلی این مردم را برای تنها امیرشان. قطعا اگر دلهایشان کور سویی از حقیقت میجست به سوی نام بلند مرتبه علی(ع) کشیده میشدند و لبیک گویان جواز بهشت را به نامشان میکردند اما کسی که خود چشم فرو میبندد هرگز به سوی تنها راه مستقیم یعنی ولایت هدایت نخواهد شد.
مردی دف نواز میان آشپزها میآید، اینبار شادی محوطه پخت ضیافت علوی را را مملو و هرکسی از سهم خودش او را یاری میکند. اکنون ساعت از نیمه شب گذشته است. برای شام سراغ ما میآیند، همراه با دوستان رسانهایی به یکی از خانههای محله آخر آسفالت برای صرف شام میروم. سفرههای کوتاه و بلند شام به انتظار خادمین ولی و وصیمان در سرتاسر خانه پهن شدهاند. در دل از خودم میپرسم تعبیرعشق چیست؟ تفسیر اخلاص چیست؟ چه چیزی به جز عشق است که میگذارد در این گرمای بیرحم مرداد ماه صبورانه تمام داشتههایت را در طبق اخلاص برای کسانی که هرگز آنها را نمیشناسی عرضه کنی؟ پاسخی نمییابم. میگویند لازمه نشان دادن عشق به کسی یا چیزی از خودگذشتگی است، باید برای او از تمام تعلقاتمان بگذریم، فرقی ندارد کدام دسته از تعلقات است. مادی یا معنوی. حالا اینجا در زیر آسمان شهری بزرگ در کوچهایی که نامش را نیز نمیدانم برای ابراز عشق به مولا امیرالمومنین از وابستگیهای مادیشان(خانه) میگذرند؛ درست مثل آب خوردن.
حالا چشم شب خفته است و نور خورشید همه جا را روشن کرده. ساعت8 صبح است. 250 هزار پرس غذا پخته شد و خدام ضیافت علوی درحال بسته بندی غذاها هستند. مردم اطراف محوطه پخت را فراگرفته و منتظر هستند. این غذا غذای معمولی نیست. درحین پخت بارها نام امیرالمومنین(ع) تکرار شده، دستهایی آن را پختهاند که دلهای صاحبانشان به جز مهر علی(ع) و خاندانش پناهی ندارند.
و ما میخواهیم بر بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. قصص5
آن روز که نبی خدا(ص) در چنین روزی دست مبارک پسر عمویش را به عنوان ولی، وصی و جانشین خود میان جمعیت بالا برد شور این روزها را میان جهانیان پیش بینی کرده بود. روزهایی که مردم مردم جهان در گوشه و کنار عالم هستی نام مبارک اهل بیتش را برای روشنی بخشی به زندگیشان نصب میکنند. روزهایی که اشهد ان علی ولی الله سندی بر حقانیت نمازها میشود.
حالا ظرفها آماده است. کم کم توزیع آغاز شده و تلاشهای شبانه روزی خدام پیش و پس از تدارک این ضیافت به مقصود رسیده است. مردم ظرفها را گرفته و به سوی خانههای خود روانه میشوند؛ امروز در خوزستان دوباره بوی عطر غذایی آغشته با نام آل الله در خانهها پیچیده است و باز هم نمک گیر این خاندان میشویم.
به راستی که نوکری برای علی(ع) و خاندانش از پادشاهی بر این جهان لذت بخشتر است. کجا دیده است دنیا چنین دلدادگی و شوری به جز در حریم اهل بیت (ع).
انتهای پیام/ ع
گزارش از زینب مرزوقی