یادداشت| آنکارا و فرداهای دمشق

یادداشت| آنکارا و فرداهای دمشق

فضای دیدار آتی اردوغان و پوتین٬ تحت تأثیر تحولات خان‌شیخون٬ ادلب و نارضایتی روسیه از همکاری گسترده ترکیه با آمریکاست.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم٬ قرار است فردا در کرملین٬ دیدار و گفت‌وگوی مهمی در مورد سوریه صورت بگیرد.

رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه در شرایطی به مسکو و به دیدار ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه می‌رود که تغییرات جدید بر روی ارض واقع در سوریه روی داده و برخی از این تغییرات٬ بر موقعیت ترکیه در این پرونده حساس منطقه‌ای٬ به شکل جدی تأثیر گذاشته است.

کنترل خان‌شیخون شهر حساس و استراتژیکی که در نزدیکی ادلب واقع شده توسط ارتش سوریه٬ برخی از موازنات را تغییر داد و حالا دولت سوریه در قد و قامت قدرتی مشاهده می‌شود که با حمایت‌های سیاسی روسیه و ایران٬ توانسته حاکمیت خود را بر بخش‌های جدیدی از خاک سوریه مستولی کند.

اما در مقابل٬ ترکیه به‌عنوان کشوری که چتر حمایتی خود را بر سر تمام گروه‌های مخالف اسد گسترانیده بود٬ حالا در موقعیتی است که احتمالاً تعریف و توصیف آن حتی برای تحلیلگران ارشد امنیتی و دفاعی آنکارا نیز دشوار است.

چرا که این کشور در کرانه غربی رود فرات٬ شهر کردنشین عفرین را در اشغال نظامیان و نیروهای تحت الحمایه خود قرار داده و تحرکاتی نیز در جرابلس٬ الباب و اطراف منبج دارد و در شرق فرات نیز در چارچوب یک همکاری و توافق مبهم  نامعلوم نظامی با آمریکا٬ به‌دنبال تشکیل یک منطقه امن است.

اما هنوز هم مشخص نیست پنتاگون و وزارت دفاع ترکیه چه درک مشترکی از منطقه امن دارند و اساساً چرا اردوغان بر ضرورت ورود به شرق فرات پافشاری می‌کند؟ از دیگر سو٬ پاسخی برای این سؤال مهم و بنیادین هم وجود ندارد: فرجام تناقض و اختلاف‌نظر جدی و استراتژیک واشنگتن و آنکارا در مورد نیروهای مسلح موسوم به ی.پ.گ و قوات سوریه دموکراتیک به کجا خواهد انجامید؟

آیا سیاست ترکیه در مورد سوریه تغییر کرده است؟

همزمان با آغاز بحران سوریه٬ اتاق فکر حزب عدالت و توسعه و دستگاه دیپلماسی دوران داوود اوغلو٬ بر اساس نگرش و رویکرد خاصی که نسبت به رویدادهای تونس و کشورهای عربی داشت٬ به دنبال آن بود که آتش از زیر خاکستر حما درآورده و با حمایت از طیف‌های وسیعی از مخالفین سوری٬ ترتیب و مقدمات تغییر نظام سیاسی سوریه و سرنگون کردن حزب بعث و بشار اسد را فراهم آورد.

اما چنین نشد و علاوه بر حضور دو قدرت مهم به نام روسیه و ایران٬ ورود هزاران تروریست تکفیری به سوریه از هشتاد کشور جهان٬ ترکیه را نیز وحشت‌زده کرد و سه عامل مهم یعنی همکاری ایران و روسیه٬ خطر اشاعه تروریسم در مرزها و به داخل خاک ترکیه و همچنین بی‌توجهی آمریکا و اروپا به خواسته‌های تمامیت خواهانه اردوغان در مورد تکرار الگوی لیبی در سوریه٬ مجموعاً شرایطی را به وجود آورد که ترکیه را به همکاری در چارچوب گفت‌وگوهای آستانه سوق داد و این کشور به یکی از ضامنین یا گارانتورهای آتش بس و ثبات تبدیل شد.

لذا اگر چه ترکیه به هدف اولیه خود دست نیافت، اما این تغییر مسیر و چرخش سیاسی٬ به نفع ترکیه تمام شد و این کشور را در کنار ایران و روسیه در موقعیت مطلوب‌تری قرار داد.

با این حال٬ هنوز هم نمی‌توان گفت که اهداف ترکیه در سوریه تغییر کرده است و صرفاً می‌توان از تغییر موقتی و مصلحتی ادبیات رسمی٬ سخن به میان آورد.

اگر چه حالا تعداد قابل توجهی از منتقدین اردوغان٬ او را به ضرورت عادی‌سازی روابط با دمشق توصیه و تشویق کرده و حتی خواهان معرفی سفیر ترکیه در دمشق هستند٬ اما خود اردوغان و مقامات عالی‌رتبه حزب عدالت و توسعه٬ در سخنان خود٬ چنین نشان می‌دهند که تمایلی به مذاکره رسمی و مستقیم با بشار اسد ندارند و مایل هستند گفت‌وگوها صرفاً در حد سران سرویس‌های اطلاعاتی ادامه پیدا کند.

ماجرای مخالفین ضعیف

چند سال پیش و در زمانی که کرسی ریاست ائتلاف مخالفین سوری در اختیار خالد خوجا بود٬ به طور مفصل دوبار با او مصاحبه کردم.

خالد خوجا٬ اصالتاً از ترکمان‌های سوری و از یک خاندان اخوان‌المسلمینی بود که خانواده او پس از وقایع حما به ترکیه آمده بودند و خود خوجا نیز در ترکیه درس خوانده و پزشک عمومی بود.

او در آن مصاحبه٬ آشکارا به یک واقعیت مهم اشاره کرد: «ما در میان مردم کشورمان٬ خاستگاه اجتماعی نداریم».

شاید این فقط خالد خوجا بود که آشکارا از این موضوع صحبت کرد، اما ترکیه٬ هر فردی را که به عنوان رئیس مخالفین سوری مورد حمایت قرار داد٬ تغییری در آن وضعیت پدید نیامد.

از عبدالباسط سیدای کُرد گرفته تا خوجای ترکمن٬ جربای عشایری و اعراب لیبرال٬ سلفی و دیگر طیف‌ها٬ هر کدام برای مدتی رئیس ائتلاف مخالفین شدند و حتی در گازی عنتاب ترکیه٬ دولت خارج از کشور تشکیل دادند، اما هیچگاه نتوانستند در داخل سوریه٬ صاحب محبوبیت و نفوذ سیاسی شوند.

ترکیه برای آنان گذرنامه سیاسی صادر کرد٬ آنها را به لندن٬ پاریس٬ مسکو٬ واشنگتن٬ دوحه٬ اربیل٬ قاهره٬ ژنو و بسیاری از شهرهای مهم جهان فرستاد تا در کنگره‌ها و کنفرانس‌ها شرکت کنند و در همان حال از شبه‌ نظامیان موسوم به ارتش آزاد سوریه٬ کردهای موسوم به جبهه میهنی و ترکمان‌های جای گرفته در سپاه سلطان مراد و چندین شاخه و گروه دیگر حمایت کرد اما گره باز نشد و سوریه برای ترکیه تبدیل به یک حیاط خلوت و حوزه نفوذ نشد.

با این حال٬ ترکیه پس از این همه سال و پس از صرف میلیون‌ها دلار برای حمایت از مخالفین سیاسی و نظامی و صرف میلیاردها دلار برای آوارگان سوری٬ از آینده مخالفین ناامید نیست و بر این گمان است که می‌توان با فعالیت جدی در کمیته تدوین قانون اساسی سوریه در چارچوب مذاکرات آستانه و همچنین در مذاکرات احتمالی ژنو٬ اقداماتی انجام داد که مخالفین٬ ولو با سهم حداقلی٬ در نظام و ساختار سیاسی آتی سوریه٬ فرصت عرض اندام و رشد داشته باشند و در انتخابات آینده نیز٬ معادلات به گونه‌ای نوشته شود که فضا برای قدرت‌نمایی مخالفین سوری تحت حمایت آنکارا٬ باقی بماند.

لذا در شرایط فعلی٬ باید گفت فضای دیدار اردوغان و پوتین٬ تحت تاثیر تحولات خان‌شیخون٬ ادلب و نارضایتی روسیه از همکاری گسترده ترکیه با آمریکا است. اگر اردوغان و همراهان او در اتاق فکر ژنرال‌ها و کارشناسان امنیتی مرتبط با سوریه٬ به این نتیجه برسند که در ادلب٬ با موانع جدی روبرو شده‌اند٬ تلاش خواهند کرد تا دست کم در کرانه شرقی فرات و در چارچوب همکاری با آمریکا٬ فضا را به شکلی مدیریت کنند که کارت‌ها و ابزارهای بیشتری برای چانه‌زنی در اختیار داشته باشند.

محمدعلی دستمالی کارشناس مسائل سیاسی ترکیه

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران