فراموششده در قفسهایی متروک؛ نقدی بر باغ وحشهای کشور
یک عکاس و فعال اجتماعی پس از بازدید از ۱۶ باغ وحش فعال کشور از عدم رعایت ضوابط دستور العمل سازمان حفاظت محیط زیست در این مراکز خبر داد.
به گزارش خبرنگار محیط زیست خبرگزاری تسنیم، در مراکزی که تحت عنوان باغ وحش در کشور فعالیت دارند هر از گاهی اتفاقاتی رقم میخورد که این مجموعهها را به مرکز توجه افکار عمومی و رسانهها تبدیل میکند. کشتار توله ببرهای باغ وحش مشهد، کشتار گرگهای باغ وحش تهران، ضرب و شتم مرگبار گوزن زرد باغ وحش خرمآباد برخی از مورادی هستند که هر از گاه سوء مدیریت و عدم نظارت سازمان حفاظت محیط زیست بر این مراکز را یادآور میشوند. سازمانی که در سال 92، دستورالعملی در خصوص شرایط نگهداری از حیوانات در باغهای وحش و باغهای پرندگان تدوین و به این مراکز ابلاغ کرده اما با وجود اینکه ضوابط قید شده در دستورالعمل مربوطه به استانداردهای بینالمللی نگهداری از حیوانات فاصله بسیار دارد، به جرأت میتوان گفت همین ضوابط هم در هیچیک از باغهای وحش کشور رعایت نمیشوند. با این حال، سازمان حفاظت محیط زیست که طبق اظهارات نمایندگان مجلس، برای برخورد قانونی با باغهای وحشی که ضوابط این سازمان را رعایت نمیکنند، با هیچ خلاء قانونی مواجه نیست تاکنون نسبت به برخورد قانونی با هیچیک از این مراکز متخلف اقدام نکرده است.
رضا حضرتی، عکاس و فعال اجتماعی پس از بازدید از برخی از باغهای وحش سراسر کشور یادداشتی در نقد این مراکز تنظیم کرده و به همراه تصاویری از حیوانات در این مجوعهها در اختیار تسنیم قرار داده که در ادامه میخوانید و مشاهده میکنید:
رضا حضرتی- آدمی از دیرباز ناگزیر از همزیستی با حیوانات بوده است و در طول دوران با اهلی کردن برخی گونهها، از وجود آنها برای افزایش سطح کیفی زندگی خود بهره برده است. این امر همزمان با پیشرفت و انقلاب صنعتی سبب ایجاد باغ وحشها به منظور تاسیس مکانی جدید برای تفریح انسان مدرن با نگهداری گونههای مختلف حیوانات وحشی و اهلی شد. اما با گذر زمان، به دلیل تاثیرات مخرب آدمی بر محیط زیست و کاهش جمعیت گونههای جانوری، به تدریج کارکرد این مجموعهها متفاوت شد و اهمیت فراوانی پیدا کرد؛ به گونهای که در حال حاضر نسل برخی از گروههای جانوری در حیات وحش به طور کامل منقرض شده است و تنها تعداد محدودی از آنها در برخی از باغ وحشهای دنیا و در شرایط خاص نگهداری میشوند؛ به امید اینکه شاید روزی با پذیرش و گسترش حقوق حیوانات، امکان بازگشت این دسته از حیوانات به حیات وحش محقق شود.
درخصوص اصل موجودیت باغ وحشها، به طور کلی دو دیدگاه رقیب مطرح است. دیدگاه اول، بیانگر ناگزیر بودن از تأسیس چنین مجموعههایی با نظر به شرایط کنونی و متوجه فواید این قسم زیستگاههای مصنوعی است. میتوان از مهمترین دلایل طرفداران این دیدگاه به موارد ذیل اشاره کرد: ایجاد بانک ژنتیکی، حفظ گونههای در حال انقراض در شرایط کنترل شده به امید جلوگیری از انقراض آنها، آموزش شیوه درست تعامل با حیات وحش به کودکان و نگهداری از حیوانات آسیب دیدهای که بازگشت آنها به حیات وحش ممکن نیست.
دیدگاه دوم، ناظر به نقد و مقابله با هرگونه در بند کشیدن حیوانات است و آن را نافی حقوق حیوانات و آزادی مخلوقات خداوند میداند. حامیان این نظرگاه بر این باورند که این مجموعهها بهجای آموزش تعامل صحیح با حیات وحش به کودکان که میراثداران محیط زیست هستند، اسارت و دربند کشیدن حیوانات را آموزش میدهد. هرکدام از این نظریات دلایل شایسته توجه و تفکر خود را دارند؛ به همین سبب، مطلوب است که فارغ از این دیدگاههای موافق و مخالف، تنها با در نظر گرفتن فعلیت موجود، در رابطه با بهبود وضعیت زیست موجودات زنده در این مجموعهها به تحقیق و تأمل بپردازیم.
در ایران حدود 22 مجموعه باغ وحش در حال فعالیت هستند. متقاضیان برای تاسیس باغ وحش باید از سازمان دامپزشکی و سازمان حفاظت محیط زیست مجوزهای لازم را دریافت نمایند. سازمان حفاظت از محیط زیست به عنوان دستگاه نظارت بر عملکرد این مجموعهها شناخته میشود. در سال 1392 سازمان حفاظت از محیط زیست دستورالعملی برای تاسیس این مجموعهها تدوین و ارائه کرد. دستورالعملی که در مقایسه با استانداردهای بین المللی به لحاظ کیفی، جای ارتقاء و بازنگری دارد. اما مطابق بازدید و بررسیهایی که از 16 مجموعه در کشور داشتم، متوجه عدم رعایت این دستورالعمل داخلی در اغلب مجموعهها شدم، که بهتبع طیف متنوعی از تخلفات در این مجموعهها را شاهد هستیم.
یکی از مهمترین بخشهای این دستورالعمل توجه به شرایط زیستگاه و اقلیم زندگی حیوان و ساخت زیستگاه مصنوعی متناسب با شرایط واقعی زندگی حیوان است، مهمی که به جرأت می توان گفت در اکثر مجموعهها لحاظ نمیشود. از نگهداری خرس در مناطق گرمسیر مانند هویزه گرفته تا قفسبندیهای تنگ که امکان کوچکترین حرکتی به حیوانات در بند نمیدهد. عدم توجه به نحوه ساخت قفس، تعداد حیوانات در هر قفس و مواردی از این قسم که در نهایت علاوه بر عارضه های فیزیکی، سبب افسردگی و استریوتایپ حیوانات دربند میشود؛ و دردناکتر آنکه کودکان به عنوان بزرگترین گروه از بازدید کنندگان این مجموعه ها، بدون تردید در مواجهه با چنین صحنههایی محمل تاثیرهایی بسیار مخرب در نوع نگاه و رفتارشان در تعامل با حیات وحش، خواهند بود.
عدم رسیدگی به شرایط فیزیکی، بهداشتی و تغذیه مناسب، معضل قابل توجه دیگری است که متاسفانه شاهد حضور حیوانات بیمار در برخی از این مجموعهها هستیم یا استفاده از غذاهای فاسد که بوی نامطبوع آن به وضوح استشمام میشود. عدم رعایت اصول در فنس کشی، علاوه بر اینکه امکان تماس مسقیم بازدیدکنندگان با حیوانات را فراهم میسازد(که مطابق قوانین مربوط به petting ممنوع است)، امکان انتقال بیماریهای مشترک و آسیب به بازدیدگنندگان و البته حیوانات در بند را فراهم می سازد.
جفتگیری بدون بررسی امکان نگهداری تولههای متولد و جفتگیری حیوانات با خانواده خود که باعث ایجاد اختلال ژنتیکی میشود بخش دیگری از این مشکلات است. همچنین دو رگهگیری در شرایط اجباری برای تولید گونههای غیرطبیعی مانند تایگون و گرگاس که از ممنوعیت جدی در تمام دنیا برخوردار است بخش اسفناک دیگری است که در برخی از مجموعهها رخ میدهد، و اسفناکتر آنکه این موضوع با افتخار توسط مجموعهداران اعلام می شود، فارغ از این دغدغه و نگرانی که گونه تولید شده با انواع اختلالات ژنتیکی و دردهای بیشمار همراه است.
نامعلوم بودن تعداد حیوانات دربند، خرید و فروش حیوانات در این مجموعهها و نامشخص بودن وضعیت تولههای به دنیا آمده در این مجموعهها بی شک یکی از مشکلات اساسی این مجموعههاست که راه خرید و فروش و قاچاق حیوانات وحشی را تسهیل می سازد.
نگهداری حیوانات اهلی در کنار حیوانات وحشی مشکل دیگر این مجموعههاست که متاسفانه این امر توسط دستورالعمل مذکور بلامانع است ولی طبق نظر غالب دستورالعملهای بین المللی این امر ممنوع است.
نظارت بر عملکرد این مجموعه از وظایف سازمان حفاظت محیط زیست است، ولی اوضاع به گونهای است که حاکی از رها شدن این مجموعهها به حال خود است. البته در این بین مجموعههایی هم به صورت خودجوش در تلاش هستند علاوه بر اعمال دستورالعمل مذکور و با استانداردسازی بتوانند تاییدیههای بین المللی را دریافت کنند. بعنوان مثال مجموعه باغ وحش ارم تاکنون توانسته حدود 80 درصد جایگاههای خود را استاندارد سازد تا بتواند در آیندهای نزدیک به عضویت اتحادیه باغ وحشهای اروپا درآید. عضویت در این اتحادیه محدودیتهای موثری بر عملکرد باغ وحش ایجاد میکند؛ کنترل جفتگیری گونه، شاید یک از مهمترین آنها باشد.
به عنوان یک عکاس و بازدیدکننده بر این باورم که این کاستیها در مجموعهها دستکم دو پیامد ناگوار و حساسیت برانگیز در بر دارد؛ نخست حیوان آزاری که مطابق احکام عقلی، توصیههای اخلاقی و آموزههای دینی، آسیب و آزار هر موجود زندهای نکوهیده و مضموم است و این بیتوجهی و رویگردانی از عقل و اخلاق و تدین، در بستر کشوری چون ایران ما، مایه درنگ و بسی افسوس است. دوم عدم مطابقت آموزشها با واقعیت و مفاسد حاصل از آن. چرا که بر اساس نظر موافقان موجودیت باغهای وحش، یکی از اهداف تأسیس باغ وحش، آموزش و آشنایی کودکان با گونههای مختلف زیستی و نوع مواجهه و تعامل درست با آنهاست. اما به نظر میرسد در وضعیت نامطلوب فعلی باغهای وحش، نه تنها این مقصود حاصل نمیشود، بلکه دقیقا عکس آنچه که در حیات وحش زیست و جریان دارد، تعلیم میشود. این مهم شامل مفسدههایی چون، خطرات جانی برای فرزندانمان در حیات وحش (چه طبیعی و چه مصنوعی)، القای باوری غلط درباره تماس با حیوانات وحشی و حتی نگهداری آنها در منزل (اهلی کردن گونه وحشی) و همچنین ایجاد بستری مناسب برای قاچاق و حتی کشتار حیوانات است.
انتهای پیام/