کارگاه نوحه‌سرایی|"تصنیف آئینی" را جایگزین "سبک" کردیم/ یک مثلث، نماد اصلی تصنیف است

کارگاه نوحه‌سرایی|"تصنیف آئینی" را جایگزین "سبک" کردیم/ یک مثلث، نماد اصلی تصنیف است

محمد صمیمی شاعر و مداح اهل بیت با بیان اینکه "سبک جدید" جعل صحیحی نیست، گفت: ما واژه تصنیف آیینی را جایگزین آن کردیم که یک مثلث نماد اصلی آن است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، روضه‌خوانی در ایران از زمان شکل‌گیری، کارکردی تبلیغی داشته است؛ به گونه‌ای که روضه‌خوان‌ها با هنر و فن خود ابزار اصلی این مهم به شمار می‌رفتند. آیت‌الله گلپایگانی در مورد نقش تبلیغی روضه‌خوانی گفته‌اند «اگر یک قدری بگذرد و این مجالس نباشد، ترویج کم می‌شود و فاصله مردم از اسلام، مفاهیم و اهدافش زیاد می‌شود. اگر مجالس روضه نباشند و به جای آن مجالس سخنرانی داشته باشیم، این طور نمی‌شود که بهره برداری کرد... در هر دهی، در هر شهری، در هر مکانی این دین با این مجالس ترویج می‌شود.»

تاریخچه‌ تصنیف به‌قدمت تاریخچه‌ زبان است، در اسلام اولین شعارهایی که وارد شد تصنیف‌ها بود، حتی در غزوات که پیامبر اسلام (ص) حضور داشتند، شعارهایی بود که ایشان هم دستور می‌دادند که مسلمانان به اینها بپردازند، "طَلَعت بَدرُ عَلَینا" این تصنیفی بود که مسلمانان در ورود حضرت به مدینه خواندند.

با توجه به اهمیت نوحه و شعر خبرگزاری تسنیم اولین دوره کارگاه شعر و تصنیف آیینی را در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار کرد.

در این کارگاه محمد صمیمی شاعر و مداح اهل بیت نکاتی را درباره ساخت و تولید نوحه به علاقه‌مندان این حوزه آموزش داد.

محمد صمیمی در این سال‌های اخیر با تولید تصنیف و نوحه در این حوزه قدم برداشته است. بسیاری از اشعار و سبک‌هایی که محمود کریمی در سال های اخیر خوانده کار اوست.

مشروح اولین جلسه این کارگاه به شرح ذیل است:

به نظرم سبک، جعل خوبی برای این پدیده نیست که با آن طرف هستیم و مخصوصاً فعل جعلی زدن که من این را توهین تلقی می‌کنم؛ مدت‌ها است در دوستانم کسی جرأت پیدا نکرده که بگوید سبک جدید چی زدی! صرف فعل زدن برای سبک اساساً خیلی فاجعه است. همانطور که می‌دانید نوع و ساختار کلمه‌ها راهی به مفهوم دارد؛ صرف فعل زدن باری از خشونت و چیزهای نچسب به همراه دارد. این اسمش سبک نیست اسمش چیست؟ کسی نمی‌داند چون یک پدیده نو ظهور در دوره ما است. نوحه وجود داشته منتهی این چیزی که امروز به آن زمینه می‌گوییم قبلاً نبوده و امروز اسمش را سبک گذاشته‌اند. ریشه کلمه سبک را چند وقت پیش از نظامی پیدا کردم؛ نظامی در داستان روز جمعه که کنیز هندی و بانوی سیاه‌پوش است در یک بیتش می‌گوید:

باز در چه سبک و چه بیم در صوابیم ای ...

خیلی از کلماتش را ما نمی‌فهمیم؛ بعد هم به کتاب لغات مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که سبیکه یعنی جای سبک؛ معنای واژه سبک این است که در قدیم به طلا و نقره سبک می‌گفتند و همچنین به جایی که در آن طلا و نقره هم می‌ریختند سبک می‌گفتند؛ به جایی که در آن طلا و نقره را ضرب می‌کردند سبیکه هم می‌گفتند؛ یعنی اگر بگوییم سبک یا سبیکه در بهترین حالت یعنی جایی که محتوای خوب می‌ریزیم اما آن جایی که محصول این سبک و سبیکه است باید متحد‌الشکل باشد.

سکه‌ها همه مثل همند، اما چیزهایی که ما می‌سازیم و سبک می‌گوییم مثل هم نیستند. بنابراین جعل غلطی است و ما بین دوستانمان از این کلمه استفاده نمی‌کنیم، یک اسمی را خودمان جعل کردیم؛ تصنیف، قبلاً به آن اشعاری می‌گفتند که قابل خواندن و بدون آهنگ بودند.

چیزی که اسم درستی ندارد، یعنی نوزاد است بنابراین رفرنس ندارد و مرجعی در رابطه‌اش نداریم؛ هنوز تبدیل به علم نشده و چیزی که تبدیل به علم نشده اتفاق نظری بر رویش وجود ندارد؛ بنابراین من نمی‌توانم معلم چیزی باشم که هنوز علم نیست. این مقدمه بسیارمهم است. ما درباره چیزی صحبت می‌کنیم که چون رفرنس ندارد هنوز دانش نیست. یعنی چیزهایی می‌دانم مبتنی بر دانش است. مثلاً یک تکه‌اش از شعر گرفته‌ام یا از موسیقی گرفته‌ام. چه زمانی تبدیل به علم می‌شود؟ زمانی که تولید کتاب و مرجع کنیم. هیئت علمی تشکیل بدهیم و دانش‌ها را روی هم بریزیم و بگوییم این یک رفرنس. وجود اختلاف نظر در رفرنس مشکلی ندارد ما حتی در علوم طبیعی اختلاف نظر داریم.

بنابراین به مقدمه چهارم می‌رویم که در این جلسه من مطلبی می‌گویم که می‌بینید یک استاد بزرگوار دیگری در جای دیگر دقیقاً مخالف این را گفته است.

من می‌گویم شکست در ولت‌های یک فراز تصنیف باعث زیبایی می‌شود و استاد دیگری می‌گوید شکست در مصارف فراز سوم تصنیف باعث زشتی می‌شود. کدام درست است؟ اینجا چون مرجعی ندارد درست و غلطی هم نداریم بنده پیروی مکتبی هستم و کارنامه مکتبم مشخص است. اگر با این طرز فکر که عرض می‌کنم جلو بیایید نتیجه چنین تصنیف‌هایی می شود.

مقدمه پنجم؛ ما دو مدل مواجهه با پدیده آموزش داریم. یکی این است که بنده راهی را در علمی رفته‌ام که یک سری خلاءهایی را احساس کرده‌ام. مراجعه می‌کنم به یک نفر که خبره است. این یک مدل است؛ مدل دیگر این است که من  راهی را رفته‌ام، نمی‌دانم با گام‌های خودم راه پیدا کرده‌ام یا نکرده‌ام.

می‌خواستم مثالی عرض کنم، آیا ما چراغی داریم که از اینجا تا مشهد را روشن کند؟ اصلاً وجود ندارد. شاید با این سوال مواجه بشوید که آقا من چطور نوحه بگویم؟ چراغی ندارم از اینجا تا مشهد را روشن کند پس می‌توانید تصمیم بگیرید شب به مشهد نروید؟ نه چراغ جلو اتومبیل شما 50 متر جلویتان را روشن می‌کند. اما با همین 50 متر تا مشهد در روشنی می‌روید، یعنی شما این یک قدم را بیایید. بعضی‌ها می‌گویند چطور نوحه بگوییم؛ این سوال مثل این می‌ماند که به یک جراح قلب بگویی چطوری جراحی کنیم. اینها مهارت‌های عمومی است که همیشه به دردمان می‌خورد. یکی اینکه کلی از تخصصش بپرسید و دیگری اینکه از آن متخصص سوال سطح پایین بپرسید. پس حواسمان به مطالبه علمی‌مان در این دو جهت باشد. ممکن است بعضی از مطالب مثل همان چراغ 50 متر عمل کند و هزار کیلومتر را برایت روشن کند.

دلیل اینکه اینها را نمی‌دانید این است که هیچ وقت سراغ این مباحث اساسی اما خسته‌کننده نرفتید. درباره موزیک کلیات را بدانید بعد ببنید سوالاتتان حل می‌شود یا نه؟ بعضی از کلمات را نیز سعی می‌کنیم معنا کنیم تا استفاده درست کلمات در همه ما جا بیافتد. به نظر من یکی از مشکلات تصنیف آئینی امروز این است که کلمه در جای درستی نمی‌نشیند؛ ما با معنا کردن برخی کلمات سعی می‌کنیم این رفتار را در خودمان نهادینه کنیم تا جوینده ریشه کلمات باشیم و از کلمات به درستی استفاده کنیم.

از کلمه ایضاً شروع می‌کنم؛ سر این کلمه خیلی دعوا شده مثلاً گفتند نقشش چیست چون فاعل باید مرفوع باشد. ریشه‌اش هم هیچکس پیدا نکرده‌ است. هر کلمه‌ای که تنوین دارد معمولا کلماتی است که در صرف و نحو عرب تنوین‌دار شده‌است و این استثنا است و شاید کلمه دیگری باشد.

مقدمه آخر اینکه ؛ به عنوان آخرین بحث پیش از دستور می‌خواهیم به این برسیم که من روند کارمان را در این 10 ساعت عرض می‌کنم. یک جلسه در ارتباط با موزیک صحبت می‌کنیم که فارسی‌اش آهنگ می‌شود و دلیلش را عرض می‌کنیم. یک یا دو جلسه هم درباره شعر صحبت می‌کنیم. جلسه آخر هم که یک یا دو جلسه است در ارتباط با تکنیک‌های نوحه‌سرایی یا همان تصنیف سرایی صحبت می‌کنیم.

اساسی‌ترین حرفی که در این حوزه وجود دارد این است که ما یک مثلث داریم که باید به عنوان  نماد اصلی تصنیف در نظر بگیریم. روش بحث یونانی است؛ در یونان باغی بوده به نام باغ اپیکور؛ اپیکور فیلسوفی است که مشکلاتی داشته اما کار قشنگی کرده‌است؛ باغی داشت و هر کس می‌آمد نظراتش را می‌توانست بگوید و همیشه تضارب آرای فلسفی در باغ اپیکور اتفاق می‌افتاد. ما یک مدل باغ داریم و افلاطون به طبعش ارسطو و سقراط همه اینها همیشه یک آدم فرضی داشتند که با او مباحثه می‌کردند؛ ما هم همین کار را می‌کنیم؛ یک گروه فرضی جلومان هستند که اسمش را دیگران می‌گذاریم؛ آن دیگران نوحه‌سرایی و تصنیف‌سرایی می‌کنند اما خیلی عوام‌گونه و مخالف باسواد شدن هم هستند؛ ما می‌خواهیم با آنها مواجهه علمی کنیم. اولین دعوا با دیگران این مثلث است؛ اگر بپرسید تصنیف چیست می‌گویند ملودی و شعر. ولی ما می‌گوییم تصنیف تشکیل شده از آهنگ و شعر.

آهنگ از دو بخش تشکیل می شود که هر کدام از این بخش ها ارزشش اندازه شعر است. خود آهنگ تشکیل می شود از ریتم و ملودی. چون ما اینها را به تفکیک نمی شناسیم یک سری کار خرابی‌ها به وجود می آید. پس باید ریتم و ملودی را جدا بشناسیم. این مثلث دقیقاً متساوی الضلاع است. یعنی نمی‌شود گفت در تصنیف شعر خیلی مهم است یا در تصنیف ریتم خیلی مهم است نه همگی مهم هستند. چیزی که دیگران به غلط فکر می‌کنند این است که باید شعر را بسرایند در حالی که ما عقیده داریم ریتم و ملودی و همچنین کلام را باید بسراییم. ریتم را چطور می‌توانیم بسراییم؟ کلامش را باید بشناسیم. ریتم چیست؟ ما نمی‌خواهیم الان وارد بحث سولفژ علم شناخت مقدمات موسیقی(نت‌نویسی)- بشویم.  به نظر من نت‌نویسی برای یک تصنیف سرا لازم نیست.

اعتقاد ما این است که تصنیف هنر متکامل‌تری از شعر است. معارف می‌آید برای اینکه جذاب بشوند. آقا فرمودند در انقلاب اسلامی ایران تاثیر نوحه‌ها یک تاثیری است با اثر بالا؛ قائله ورامین و قم اصلا با نوحه شروع شد که سیاسی بود. فلذا هر چیزی که در شعر است در تصنیف لازم است. انواع آرایه‌ها را باید بدانیم و انواع صنایع ادبی را باید بدانیم. نوحه را چون مستمع می شنود اساساً نباید در آن آرایه و پیچیدگی باشد. چون مستمع عقب می‌ماند. یک نوحه سال‌های پیش گفتم:

از کودکی دریا بودی

دریا دریا زیبا بودی

زیباترین سقا بودی

سقای زیبای دریا بودی

مولا بودی قد والا

لیلای مولای لیلا...

بسیار غنی از آرایه است و همه هم می‌فهمند. اساساً آرایه‌ها بزک‌ها است که باید موجب زیبایی بشود. اگر دست و پا گیر شود اسمشان آرایه نیست.

هجا در ادبیات مطرح می‌شود. معادل بخش نیست و معادل واج است. هر کدام از این حالت‌ها را ریتم می‌گویند. ملودی و شعر هرکدامشان اندازه شعر مهم است. چرا که ماموریت تصنیف این است که می‌آید تا القای معانی اتفاق بیافتد. یعنی من بیشتر معنی را به شما القا کنم. ما چرا شعری را با آهنگ می خوانیم؟ برای اینکه تاثیر بیشتری بگذارد و معانی بیشتری القا شود.

شعر و آهنگ می‌شود تصنیف؛ ما چند مدل تصنیف سرایی داریم. یک مدل تصنیف‌سرایی داریم که شاعر و آهنگ‌ساز کارش جدا است. در قضیه موسیقی چند تخصص داریم.  آهنگساز، تنظیم‌کننده، شاعر.  تنظیم کننده یعنی کسی که سازبندی را می‌چیند. می‌گوید این آهنگ معلوم است اینکه از کجا ویولنسل بیاد و... چون میزان بندی هر سازی در ارکست فرق می‌کند مثلا ویولن یک چیزی می زند و ویولنسل چیز دیگری را می زند آهنگ ساز اینها را نوشته است یک آهنگی نوشته است. به آهنگ ساز می‌دهد و آهنگ ساز می‌گوید برای این آهنگ این سازها لازم است. مثلاً می‌گوید این آهنگ مونوتن است یعنی یک ساز لازم دارد. ما حالت ایده آل را در نوحه‌سرایی در نظر می‌گیریم و در حالت ایده‌آل شاعر تنظیم‌کننده و آهنگ‌ساز همه اینها یک نفر است و آن شخص تصنیف‌سرا است.

سه مدل؛ مدلی که شعر گفته بشود و رویش آهنگی گذاشته بشود.

در این مدل که اول شعر باشد بعد آهنگ. شعری که عروض صحیح هم دارد می‌تواند باشد و این می‌شود تصنیف؛ همانطور که گفتم با این آهنگ ما ارزش بیشتری به کار می‌دهیم.  یک مدل این است که آهنگ منجر به شعر بشود؛ از این خیلی استفاده می‌کنند.

ما اول در ادبیات موضوع باید به اشتراکی برسیم چون رفرنس نداریم. بنابر این در ادبیات موضوع اشتراکاتی وجود ندارد. به این می‌گویند ادبیات تحقیق که کلمات کلیدی را اول مقاله می‌نویسند به خاطر اینکه در کلمات کلیدی با هم متفق القول می‌شویم. در شعر به این دو خطی که روبه روی هم نوشته می‌شود بیت می‌گوییم. به هر یک خط مصراع می‌گوییم. قالب‌های شعری هم اسم دارد که الان نمی‌گویم، قطعه، غزل و مثنوی و قصیده چهار پایه را با دو بیتی حتما تا جلسه بعد آنهایی که بلد نیستند یاد بگیرند. فاجعه است نوحه‌سرایی اینها را نداند اگر اینها را بلد نیستید و یک اثری را هم گفتید که چهار نفر خواندن مطمئن باشید اتفاقی بوده و نمی‌توانید دیگر آن را تولید کنید بروید و این را یاد بگیرید.

 

شعرخوانی سیدمهدی میرلواسانی

همه مقالات یک استثنایی دارد همه قالب‌ها نامگذاریشان مبتنی بر فرمشان بوده؛ ما همه چیز را از دو منظر فرم و صورت و محتوا بررسی می‌کنیم. همه قالب‌ها شعری نامگذاریشان  بر اساس فرم است. وقتی می‌گویند مثنوی یعنی اِثناً اَثنین قافیه‌هاش با هم یکی است وقتی می‌گویند قطعه یعنی قطعه‌ای از یک غزل همه اینها را می‌دانید. تنها غزل است که نامگذاری و وجه تسمیه اش محتوایی است آن هم دلیل دارد اولین قالب شعر فارسی چیست؟ قصیده است. اولین قصیده‌ی شعر فارسی قصیده ای است که در تاریخ شعر فارسی هفت بیتش آورده شده و امیر گوید سخنی اندر نیابم چرا باید سرودن این جمله معروف را می‌گوید و منجر می‌شود که اولین قصیده سروده بشود و مولف تاریخ سیستان می‌گوید ما اینجا برای اختصار 7 بیتش را می‌آوریم چون قصیده یک قالب خشکی بوده اولش یک مغازلاتی راجع به طبیعت می‌کنند کم‌کم این مغازلات به اسم غزل معروف می‌شود و شاعرها برای اینکه این مغازلات را آماده داشته باشند که وقتی بهشان می‌گویند شعر بگو بخشی را بردارند سریع بقیه‌اش را بچسباند و تولید می‌کنند.

رقص واحد اهوازی را اگر دیده باشید دست به کمر می‌گذارند و به سینه می‌زنند همه واحدهایی که می‌زنند اهوازی است قبلاً خیلی پر کاربرد نبود الان آمده و شاید خیلی هم مداح‌های مطرح ما نمی‌دانند این ریتم اهوازی است. من یادم هست که سال 79- 80 که حاج آقا کریمی این را می‌خواندند برخی از بزرگان می‌گفتند رقص جنوبی‌ها چیست که محمود آورده و واقعاً برایشان قابل قبول نبود اوایل که می‌گفتند این رقاص بازی‌ها چیست؟

یک سری چیزها هم این وسط داریم که می‌خواهم بهش اشاره کنم مثلاً یک چیزی است بین زمینه و واحد بهش می‌گوییم پاکستانی، که نه زمینه است نه واحد. یک واحد داریم به اسم واحد فوق سنگین؛ مثل: "تا مشکتو تو آب زدی" اینها دیگر خاص است و از اینها خارج است. که به اینها کاری نداریم تنها شما باید به عنوان متخصص نوحه سرا بدانید.

بیشتر مداحی جدید اهوازی است و اهوازی‌ها را یادتان است این نوع سینه زدنشان با همه اینها جور در میاید.

اسم‌های مجعولی آمده مثلاً آدم نادانی بوده که اسم واحد را شلاقی گذاشته. شلاقی یعنی چه؟ این چه اسمی است روی معارف می‌زنید. خش خوانی؟ این الفاظ برای اینجا نیست. شما می توانید یک واحد اهوازی تند داشته باشید.

نوحه یک تصنیف است. شعر لزوماً عروضش کامل نیست و با یک آهنگ مخصوص خوانده می‌شود و از زمینه کندتر است. 

در قدیم ما نوحه داشتیم و بعدها زمینه به عزاداری‌ها اضافه شد.

ما یک سری تصنیف‌های تندی داشتیم : "به می سجاده رنگین کن..." این را می شود تندش کرد و به شور رفت که به آن شور می‌گویند. در واقع واحدی است که می شود تند سینه زد و وارد شور شد که به آن جفت می‌گویند.

شور:

شور دریای مختلفی از نت‌ها و ملودی‌ها است.

دودمه :

جفت مقدمه را برای دودمه باز می‌کند. اول جفت است بعد دودمه؛ دودمه چیزی شبیه به این نوحه است:

این شب حرم آل علی آب ندارد   

حرم تاب ندارد...

این دودمه سنتی است. دودمه پاپ هم اختراع کردیم:

هلال نو رسیده شب جمعه رسیده

خدا ما را حسینی آفریده...

 

یعنی ببینید در بخش آهنگ که مرکب از ریتم و موسیقی دارد اتفاق می‌افتد ما یک اسمی در موسیقی داریم به اسم آیکونولوژی که یعنی قومیت شناسی و شناخت موسیقی قومیت‌ها؛ اماچون کلمه اتنوکلوژی یعنی پژوهش کیفی، از این اسم استفاده کردم و گفتم آثار را اتنوموزیکولوژی می‌کنیم. ما یک اثر را باید اتنوموزیکلوژی یا پژوهش اثر کنیم که ببینیم چرا خوب بوده که ماندگار شده‌است. من راهی را به شما یاد می‌دهم تا بتوانید آثار فاخر را باز تولید کنید.

"کجا می خوای بری چرا من را نمی‌بری..." این اثر خوبی است. چرا از این اثر استفاده نشود؟ خوب مستمع می‌گوید تکراری است. کشف کنید چه چیزی در این اثر باعث جلب توجه مستمع شده، ریتم و ملودیش خوب بوده است؛ چرا که ما یک آهنگ خوب پیدا کردیم.

"رأس تو می‌رود بالای نیزه‌ها

 من سنگ می‌خورم پایین نیزه‌ها"

اتنوموریکولوژی این اثر را بررسی کنید مستمع چرا انقدر این اثر را دوست دارد؟

  • سادگی و وزنش که( فعلٌ فِعَل فِعَل)

 ما یک تکنیکی داریم که بنده اسمش را شکست گذاشته‌ام. در شعر عروضی نمی‌توانید این کار را بکنید اما در تصنیف اگر سه تا ولت داشته باشید می‌توانید آخری را کم کنید و باعث قشنگی تصنیفتان می‌شود مثال:

بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت....

ببینید چقدر تصنیف‌ها شکست دارد. می‌توانید سومی را شکست بدهیم. شکست لزوماً کوتاه کردن نیست می‌توانیم سومی را بلندتر کنیم به این تکنیک شکست می‌گویند.

 

تصنیف سرای محمد جواد صادقی از اصفهان

-موزیکولوژی کوتاه؛ شعر کوتاه و کم فراز بودن؛ شعرش تصویری و آوایش کم نت است.

باقی شعر یک گوشواره طوری هم دارد که چون در هیئتهای مختلف متفاوت است نشان می‌دهد مخاطب خیلی به آن غیرت نداشته و نقطه قوت کار نبوده پس در تحلیل موزیکولوژی اثر نیاوردیم.

زمانی شعری در زمینه جواب داده می‌توان با تغییر ریتم به واحد ببریم؛ این کار را بارها کردید یک کاری در واحد جواب داده به شور بردیم. اگر القای معانی ذبح بشود کار شما به درد نمی‌خورد. مهم‌ترین مأموریت این دوستان القای معانی است.

فرق موزیکولوژی با نقد ادبی این است که در موزیکولوژی نقاط قوتی که اثر را خلق کرد می‌گوییم. الان می‌خواهیم نوحه را هم نقد کنیم من جلسه‌ای به عنوان جلسه نوحه و تصنیف نداشتم چون شدیداً غیرت دارم به اینکه شعر نوحه و تصنیف حد متعالی از شعر است. بنابراین در جلسات ما هم شعر خوانده می‌شود.

اگر شما شاعران قوی نشوید نوحه را رها کنید؛ هر چیزی که در ادبیات است در نوحه لازم است؛ اما هر چیزی که در موزیک است در نوحه لازم نیست. ما در موزیک، ساز شناسی داریم که به درد نوحه سرایی نمی‌خورد.

تصنیف حتماً باید ساخته بشود و بنده عقیده‌ام این است. اینکه یک اثر را از صفر بسراییم یا کار فنی بر رویش انجام بدهیم بنده آن را فرایند سرودن می‌دانم. چطور شعر را از جای دیگر استفاده نمی‌کنیم آهنگ را هم استفاده نکنیم و بسراییم.

خواهران هم می‌توانند نوحه سرا باشند اما نمی‌توانند آهنگ را بسرایند اگر بخواهند آهنگ را هم بسرایند برای خواهران دیگر خود نویسی لازم می‌شود و می‌تواند یک موانستی با محارم آهنگساز داشته باشند که خواهرمان اشعار را بگذارند.

تکنیک بعدی نگهداشتن یکی از سه ضلع است که یعنی شما شعر را نگه دارید و یکی از سه ضلع را تغییر بدهید. یعنی ریتم و ملودی را تغییر بدهیم یا ملودی را عوض کنید.

بحث جلسه بعدی کمی ریشه‌ای‌تر است و بیشتر راجع به موزیک صحبت خواهیم کرد. اولین کسی که راجع به موسیقی حرف زده فارابی است که در فضل موسیقی کبیر گفته است.

یک مدل آموزشی هم داریم که جز مقدمه‌هاست. بنابراین ما موتور انگیزشی می‌خواهیم؛ برای کسانی که مخاطب دارند همان مخاطب انگیزه می‌شود.

در نقد هم نقاط مثبت را می‌گوییم هم نقاط منفی؛ دوستانی که نقاط منفی پیدا می‌کنند تلاش کنند مثبت هم بگویند.

 

 

صوت کامل اولین جلسه

دوستان کار خوب راهش را پیدا می‌کند و رسانه‌اش هم پیدا می‌شود. این عرصه، عرصه بزرگی است این عرصه را خالی نگذارید.این یک فرایند یک شبه نیست شما 40  کار خوب تولید کنید بعد بگویید. چرا کار من مطرح نشده است.

در بعضی از جلسات مداح در روضه مطلبی را می‌خواند که در هیچ مقتلی وجود ندارد و این یک پرتگاه است که باید حواسمان به این موضوع باشد.

 

انتهای پیام/

پیوست
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران