سید احمد میرعلایی: رهبر انقلاب گفتند اکران بین المللی فیلمهای فاخر را دریابید/ سردرهای سینما با فرهنگ مردم بیتناسب است
سینمای فرهنگی و جدی ما در یک دوره از فروش و محبوبیت بالایی برخوردار بود اما امروز با تغییر ذائقه مخاطب این بخش از سینما دچار چالش جدی شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، روز سینما در هفته آتی قرار دارد. سینما نیز به عنوان ویترین فرهنگی هر کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. سینمای ما نیز در آستانه ورود به 50 سالگی انقلاب اسلامی باید در ساختارها و سازمانها و نهادهای تصمیمساز و تصمیم گیرنده خود تفکر کند که آیا واقعا کارنامه قابل قبولی در این زمنیه دارد یا خیر؟
گفتوگو با مدیران سینمایی کشور یکی از سوژههای اصلی تسنیم است که در آن تلاش کردیم تا ابعاد و زمینههای کاری آنان را واکاوی کنیم. در ادامه مصاحبه با آقای سیداحمد میرعلایی مدیر اسبق بنیاد سینمایی فارابی که بعد از مجید شاه حسینی تصدی این سازمان را بر عهده داشته است را میخوانیم. این دوره که در پایان دولت دهم قرار داشت یکی از دورههای مهم این نهاد سینمایی شناخته میشود.
مشکل اصلی نبود برنامه ریزی برای سینما است
آقای میرعلایی مساله برنامهریزی و کارشناسی سینما برای مدیریت این پدیده برجسته و مهم کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ تربیت نسل جوانی که وارد سینما میشوند و آینده آنان به عنوان مثال یکی از موارد مهمی است که باید برای آن برنامه داشت. در دوره مدیریت شما برای این حوزه چه اقداماتی انجام شد؟
اصل مشکل سینمای ما نبود برنامهریزی برای یک سینمایی که قرار است در خدمت کشوری که به آن جمهوری اسلامی می گویند باشد. این خدمت در هر دستهای قرار داشته باشد کارشناسی میخواهد و برنامه ریزی. بگذارید در ابتدا و مقدمتا چند نکته را بگویم. ما در مدیریت سینمایی کشور برنامه ریزی کامل و درستی نداشتیم. 40 سال از انقلاب گذشت ولی برنامه ریزی جامعی نداشتیم البته به هر صورت و یا بهتر بگویم باری به هر جهت به جاهایی رسیدیم ولی لازم است برای 40 سال بعد برنامه ریزی کنیم. انقلاب ما سیاسی، مادی و اقتصادی نبوده است بلکه ریشه آن مبتنی بر فرهنگ بوده است.
خدمت امام گفتند که ساواک دارد ایجاد رعب و وحشت می کند و اجازه بدهید که ما هم کار نظامی کنیم. ولی امام گفتند که خیر و فقط کار روشنگری و فرهنگی کنید. همان امامی که گفتند اگر دشمنان این کشور به ما تعدی نظامی کنند و زور بگویند ما باید مبارزه نظامی کنیم.
در مقایسه با رهبر معظم انقلاب امروزه هیچ رهبری در دنیا وجود ندارد که مانند ایشان در کنار سایر موارد اینچنین مشرف به مسائل فرهنگی باشد. ایشان یک انسان فهیم و روشن نسبت به مسائل فرهنگی هستند و رسما یک ادیب و مفسر مسائل مهم روز در جهان معاصر به شما می آیند.
فیلمهایی محکوم به عدم اکران
زمانی که ما به فارابی آمدیم فیلمهایی بود که چون بخش دولتی آنها را ساخته بود محکوم به عدم اکران بود. با کمک مشاوران و معاونین تلاش کردیم تا این نقص را تا حد ممکن رفع کنیم تا هیچ فیلمی بدون اکران دچار فراموشی در آرشیو نشوئ. کارگردانان زیادی بودند که فیلم ساخته بودند و هنوز اکران نشده بود. به عنوان مثال فیلم ملک سلیمان که در اکران با مشکلاتی مواجه بود. با جلساتی که با تهیه کننده فیلم برگزار کردیم مسائل فیلم را برطرف کردیم و فیلم را به اکران موفق نزدیک کردیم. یکی از مشکلات ما این بود که جامعه مذهبی ما که بخش وسیعی از مخاطبین سینما را تشکیل میدهند به سینما نمیآمدند. به عنوان مثال اگر درصد اندکی از جمعیتی که به راهپیمایی روز قدس و سایر شموارد شرکت میکنند به سینما بروند میدانید چه تحولی ایجاد میشود؟ البته این به آن معنا نیست که فقط یک سلیقه باید حمایت شود بلکه همه سلیقهها باید مورد حمایت قرار بگیرد.
با توجه به اینکه تا قبل از آن پخش کنندههای سینما اصلا تمایلی به اکران فیلمهای ساخته شده بنیاد را نداشتند، یکی از اتفاقات مهم این بود که با بالا بردن جذابیت برنامه ریزی شده فیلم های مورد حمایت این بنیاد پخشکنندههای قدرتمند ما میآمدند و حتی حاضر می شدند که پول پیش بدهند و فیلمهای ما را برای اکران ببرند. این خیلی اتفاق نادر و مهمی بود.
پخشکنندههایی که این کار را کردند از فروش خوبی هم برخوردار شدند. بخشی از هزینههایی که به فارابی تعلق میگیرد با عنوان هزینههای حمایتی از سینما به هزینههای جاری و پرسنل آن تعلق میگیرد. روند درست همین بود که فیلمها به خوبی بفروشد تا هزینههای فارابی از آنجا تامین شود شود. اگر اعتباری به فارابی تعلق بگیرد مستقیم باید برای فیلم و سینما هزینه شود ولی این مسیر از سال سوم به بعد جواب داد. در سال سوم و چهارم توانستیم با پول فروش فیلمهایمان بیشتر از قبل از فیلمها حمایت کنیم. در دو سال آخر ما امکاناتی که جذب کردیم برای فارابی معادل یک سال کمکی بود که دولت به ما میکرد. سینما فرهنگ به فروش خوبی رسید و توانست فیلم فرهنگی در کنار فیلمهای خارجی اکران کند و هزینههای خودش را درآورد و حتی توانست به فارابی هم کمک کند.
این نکته را هم اضافه کنم که فیلم هایی که میبایست برای اکرانهای بین المللی در نظر گرفته شود باید توجه لازم در مورد مضمون آن صورت گیرد. بگذارید یک مثال بزنم سریال یوسف در کشورهای زیادی در دنیا به نمایش درآمده است. هر کس که این سریال را ببیند می فهمد که جمهوری اسلامی ایران داعش را ایجاد نکرده است. این همان قصه و فهم درست از هنرهای نمایشی است که با آن میشود با دنیا حرف زد.
برخی از مسئولین فرهنگی ما به وظایف خود به خوبی عمل نکرده اند و الا ما باید یک نقشه راه خوب، کامل، عملی و کارشناسی شده برای سینما، تئاتر، تلویزیون و کنسرتهای موسیقی و... داشته باشیم. اما کجا است؟ آیا نباید کمیسیون فرهنگی مجلس لااقل در دوره بعدی خود برای آینده فرهنگ کشور برنامه داشته باشد؟ این نهاد و سایر نهادها و مهمتر از آن شورای انقلاب فرهنگی باید فعالترین و مهمترین نیروها را در اطراف خود داشته باشد و با داشتن برنامه مناسب و شفافیت در برنامهریزی و کار عمل کند. یک نفر مانند آقای پژمانفر هم که درباره مسائل فرهنگی دلسوزانه ابراز نظر میکند دانسته و ندانسته با موضعهای تندی مواجه میشود. حمیات از این نیروهای فکری بر عهده کیست؟
الگوی ما برای جوانان چیست؟ آیا انتظار داریم که جوانان ما بروند به سمت یک سینمایی که تحول برانگیز است؟ البته پرچم جمهوری اسلامی ایران را در مجامع سینمایی بین المللی به اهتزاز درآوردیم. این مهم است که کشورها و جشنوارههای مهم دنیا میخواهند که پرچم ما در کنار کشورهای دیگر در جشنوارههایشان برافراشسته باشد.
ضرورت اکرانهای خارجی در نگاه رهبر انقلاب
رهبر انقلاب حدود 8 سال قبل فرمودند که حالا بعد از حضور در جشنوارههای مهم دنیا باید اکرانهای بین المللی را فتح کرد. اما برنامهریزی ما (مسئولین و سینماگران) برای اکرانهای بینالمللی چیست؟ ما کلی در این زمینه مانع داریم. رژیم صهیونیستی همیشه مترصد آن است تا مانع حضور جهانی ما شود. کسانی که در بازارهای جهانی فیلم حضور دارند میدانند من چه میگویم. آنها به صورت غیر محسوس همواره تلاش مجدانه دارند تا در روند خرید و فروش فیلمهای ما در بازار جهانی مانع ایجاد کنند. البته باتوجه به نگرانیها و دشمنیهایی که آنها و متعهدین آنها نسبت به جمهوری اسلامی احساس میکنند این از زاویه دید آنها طبیعی است؛ ما چه باید بکنیم؟
من و همکارانم مدتی که در فارابی بودیم هدفگذاری ما این بود که باید جذابیت در سینما را هدف قرار دهیم. تازه بعد از چهار سال توانستیم به این هدف تاحدودی برسیم. اما چیزی که مهم بود این بود که این فیلمها فرهنگی و اخلاقی باشد و فقط برای فروش به هر قیمت ساخته نشود. این فیلمها عموما پرفروش بودند اما نه پرفروش مبتذل و بیاخلاق. الان سینمای ما دچار یک نوع بداخلاقی شده است و اگر معالجه نشود به بد باتلاقی که هم اکنون گوشههایی از آن احساس میشود گرفتار خواهد شد و این محصول عدم تعهد مسئولین مربوطه میباشد و بعد سازندگان این گونه آثار.
فروش بالا به چه قیمت؟
وقتی مشکلات را ریشهیابی نمیکنیم همین نتایج منفی ایجاد میشود. ما یک شورا داریم در اکران، یک شورا داریم در بخش دیگر و یکباره میبینیم کلی شورا داریم و نتیجه آن شده است که داریم میبینیم، پس وجود این همه شورا به چه دردی میخورد؟ طبیعی است در شرایط اقتصادی موجود و هزینههای بالای فیلم و فیلم سازی یکی از اصول مهم فیلم سازی موفق توجه به عرضه و درآمد آن باشد. البته در کنار توجه به محتوا و پیام فرهنگی که این محصول باید داشته باشد. اما توجه کنیم برخی از فیلمهای ما چه چیزی را به مخاطب خود میفروشد؟ مسئولین محترم فرهنگی برای کارنامه کاری خود میآیند و با افتخار میگویند که ما فلان قدر در سال فروش داشتیم، اما باید توجه داشته باشند که چه چیزی را فروختهاند؟ اما کارشناسی صورت گرفته بر اساس محتوا و پیام فیلمهای اکران شده تامین نشده که در این صورت ممکن است گاهی اوقات وجدانا باعث سرافکندگی نیز میباشد. این روند باعث شده است مخاطب ما ذائقهشان افت کند و آثار مبتذل و سطحی امروز را تماشا کند. اما به نظر میرسد سینماروهای ما مقصر نیستند. و یک سوال اینجا مقصر کیست؟ مسئولین، سینماگران بدون تفکر و اندیشه، پخش کنندهها یا سینماداران یا همه گزینهها؟
فیلمهایی که در آن سالها ساخته شد و نتیجه داد مانند چمران، دربند، هیس دخترها فریاد نمیزنند و.. فیلمهایی بودند که هم پیام داشتند و هم از سلامت برخوردار بودند و البته فروش خوبی هم داشتند. قصد ما این بود که مسیر را برای فیلمسازان به گونهای هموار کنیم که ثابت شود میشود فیلم خوب و فرهنگی ساخت که فروش خوب هم داشته باشد. که اصل فروش خوب مساوی است با بالا بودن مخاطب آن اثر همیشه مورد توجه برای هر فیلم سازی میباشد.
فیلمی مانند «هیس دخترها فریاد نمیزنند» واقعا با استرس ساخته شد. مدیریت در عرصه فرهنگی زمانی موفق است که که ریسک پذیر باشد و این استرسها را تجربه کند. شاید جواب بگیرد شاید هم به نتیجه نرسد. بدیهی است نباید انتظار داشت تمامی محصولات یک مجموعه با موفقیت صد در صد مواجه شود.
تیتر اخبار سینمایی ما وضع حمل خانم بازیگر شده است
در شرایط فعلی وضعیت رسانهها را در نسبت به سینما چگونه رازیابی میکنید؟ آیا رسانهها به بهبود وضعیت سینما کمک کردهاند یا در جهت عکس و نزدیک کردن فضای سینمایی کشور به فضای فرهنگی نقش آفرینی کردند؟
به این نکته باید اشاره کرد که برخی از منتقدین به هنرمند و مدیر ما جهت لازمه را ارائه نمیکنند و حتی بعضی اوقات به علل مختلف که خوشبینانهترین آنها کم اطلاعی در این مقوله می باشد آدرس غلط هم میدهند مساله جنجال سازی نیز خیلی متداول شده است. یکی از مسائل نفوذ همین جنجالهای مطبوعاتی است که بعضا برخی به آن دامن میزنند تا با آن برخی از مسائل دنیای بازیگری و... به نادرست و خارج از مسیر حرفهای آن برجسته شد. مثلا فلان خانم وضع حمل کرد یا سگ فلان شخص چه شد؟ اینها خبرهای سینمایی ما شده است. انقدر ابتذال ایجاد کردیم که به ولنگاری فرهنگ رسیدهایم. علت این مساله آن بخش از دنیای غیر حرفهای سلبریتیهای غربی است که فضای مسموم آن وارد فرهنگ و هنر کشور ما شده است.
نگاهی به سردرهای سینما بکنیم؛ آیا با وجود اینها میشود راجب به حجاب تبلیغات و برخورد موثر انجام داد؟ در حالی که برای تبلیغات نیز باید استاندارد سازی شود. میتوان از مشاورههای تبلیغاتی خوب استفاده کرد اما ما بسیار راحت عموم پوسترها و تیزرها را راهی بازار میکنیم. آیا ما نباید کمیته استانداردسازی داشته باشیم؟
سیاست غلط در پخش و اکران ما دارد فرهنگ و اخلاق آنان را نابود میکند. سیستم توزیع اکران ما افتاده است به جان بزرگترین سرمایه مردم که فرهنگ آنان است. فیلم هایی که جدی است را میگویند نمیفروشد چون بلد نیستند آن را درست تبلیغ کنند و تحویل مردم دهند. برخی از پخشکنندهها نیز در ایام جشنواره فیلم فجر میروند و فیلمهای بفروش را رصد میکنند که کدام است و زمینه را فراهم میکنند تا با او شریک شوند و 20 یا 30 درصد پول فیلم را میدهند و در 60 تا 70 درصد فروش آن سهیم میشوند. آخر این چه آشفته بازاری است؟
نسل فیلمساز اول متفکرانه انتقاد میکرد
درباره نسل جوان بگویید که در گلوگاه ورودی سینما در چه وضعیتی قرار دارد و تصمیمات شما در دوران مدیریت چگونه بوده است؟
جوانی که میخواهد فیلم بسازد متاسفانه مسیر عملی به گونهای است که باید فیلم جشنوارهای بسازد و در آن نقاط سیاه را نشان دهد که آن هم غلط است زیرا کسانی که از نسل اول و دوم سینما بودند و رفتند در این سبک فیلم ساختند برای خودشان تفکر و اندیشهای داشتند که موفق شدند، آنها از فضای روز جامعه تحلیل و مطالعه داشتهاند. حالا جوان فیلمساز امروزی ما به جای اینکه دنبال تفکر و تحلیل برود و یا از متفکران کمک بگیرد مستقیم سراغ خود آن کارگردان رفته و از همان دارد الگوبرداری سطحی میکند. یا اینکه مستقیم دنبال فروش بالا میرود و فیلمهای مبتذل و سطحی میسازد. پس با این همه شورا و عناوین سیاستگذاری فرهنگی کجا باید او به فکر باشیم و او را مدیریت، هدایت و حمایت اصولی داشته باشیم؟
ما در برنامه ریزی برای جوانانمان الگو نداریم. یک فیلمساز میآید و جایزه میگیرد و موفق میشود بعد به دلیل نبود برنامهریزی ما برای او به صورت خودرو میرود و معروف میشود. در حالی که باید او را حمایت و مدیریت کنیم تا بتواند در اکرانهای جهانی و در روند کاری با دانستن نقاط مثبت و منفی خود رشد بهتر و صحیحتری داشته باشد. او هم فرزند این مملکت است و باید درست تشویق شود. ما با عدم مدیریت او را رها کرده و خودرو معروف میشود تا جایی که گاها در مقابل رسانه و تلویزیون ایستادگی میکند یا نادانسته چنان خردش می کنیم که مجبور به فرارمیشود.
از سوی دیگر یکی از مشکلات مهم ما این است که با تغییر یک مدیر همه چیز عوض می کند. یکی از معضل های این کشور عدم انتخاب درست یک مدیر شایسته است که محصول آن عمر کوتاه مدیریتها است و این بزرگترین ضربه به نظام و برنامه ریزیهای لازمه و حیف و میل بیت المال میباشد.
با جدیتهایی که اخیرا درعملکرد دتسگاه قضا مشاهد میشود امیدواریم این پیشنهاد که تکرار اعلام میگردد مورد توجه سازمان محترم بازرسی کل کشور قرار گیرد که برای انتخاب مدیران یک سازوکاری ایجاد شود که طی آن برای هر مدیریت در طی انجام وظیفه کارنامهای ایجاد شود که برای انتخاب مدیران به ملاکی برسند که هر مدیر ناموفقی در هر قسمت بعد از مدتی به جای دیگری حواله نشود.
اما یکی از برنامه ریزیهای خوبی که در آن دوره بود جذاب جوانان علاقه مند و متعهد بود که در مرکز گسترش سینمای تجربی و سینمای جوان و تاحدودی در فارابی صورت گرفت و جدا هم جواب گرفتیم. بزرگترین سرمایه ما جوانها هستند ولی برای آنان هیچ برنامه ریزی دقیق و مهمی وجود ندارد.
انقلاب ما در جهان در حال حرکت به سمت مدارج بسیار بالایی است. در جهان انقلاب را در زمینههای علمی، ورزشی و... و همچنین سینما به عنوان نمونههای برتر میشناسند اما سینمای ما ضمن کسب موفقیتهای خود که در ابتدای صحبتم به آن اشاره کردم در مسیر هدفمندتری که جز وظایف ذاتی مورد انتظار چنین ملت فهیم و فرهنگمداری است باید قرار بگیرد.
ارتباط شما با بدنه هنرمندان چگونه بوده است؟
سعی کردیم با عنوان یک دوست و همراه با جامعه سینماگران و هنرمندان ارتباط داشته باشیم. ما جدای از خط و ربط سیاسی که برخی داشتند در حد توان با همه ارتباط مناسبی برقرار کردیم. قصد و تلاش ما این بود که در جهت ارتقای سینمایی کشور قدمی برداریم و زیرساختها و زمینهها را برای بهبود وضعیت سینمایی کشور اصلاح و آماده کنیم. تمام هنرمندانی که در این زمینه و به هر صورت آماده همکاری بودند از آنها کمک گرفتیم و با هم سعی کردیم مسیر را طی کنیم.
انتهای پیام/