بازخوانی جمعه خونین ۵۷؛ تظاهرات ۱۷ شهریور آغازی بر پایان ۲۵۰۰ سال نظام شاهنشاهی
کشتار ۱۷ شهریورماه ۵۷ نشان داد که رژیم پهلوی با جراحت برداشتن غرور ملی ایرانیان نه تنها باب آشتی ملی را نخواهد گشود که پایههای سلطنت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران را نیز درهم خواهد کوبید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از تهران، شهریور 57 مصادف با ماه مبارک رمضان و فرصتی مغتنم برای سازماندهی مجامع و تشکلهای مردمی در مساجد بود که با هدف حذف رژیم پهلوی و استقرار حکومت اسلامی فعال بودند. نخستین جرقه این اقدامات در 13 شهریورماه مصادف با عید فطر زده شد. تظاهرات 13 شهریورماه در دوران نخستوزیری جمشید آموزگار در واقع مبدأ پیروزی انقلاب به شمار میآید که در پی آن قیام 16 و 17 شهریورماه نیز شکل گرفت و درست 41 سال پیش در چنین روزی هیاهویی در میدان شهدا (ژاله سابق) تا انتهای خیابان 17 شهریور برپا بود و نمازگزاران عید فطر در حالی که پیراهنهای خونین شهدای شبهای قبل را بر سر چوب زده بودند در مسیر خیابان شهباز به راهپیمایی پرداختند که با افزایش موج تظاهرات و پیوستن دیگر مردان و زنان در مواجه با نیروهای نظامی در اطراف میدان ژاله غافلگیر شدند. اما دیری نپایید که با برقراری حکومت نظامی در صبح روز حادثه و صف کشیدن خودروها و نفربرهای مأموران رژیم در مقابل مردم، میدان ژاله رنگ خون به خود گرفت.
فاجعه جمعه خونین 17 شهریور و در پی آن اتحاد و همبستگی مردم ایران برای نخستین بار به این عظمت، جدیتر از همیشه زنگ خطر را برای شاه و رژیم پوسیده او به صدا درآورد و ناگزیر در مقابل اراده پولادین مردم عقب نشست. آنچنان که امام خمینی(ره) پس از این فاجعه در پیامی به مردم ضمن محکوم کردن اعمال وحشیانه رژیم اظهار داشت: «شما ملت ایران به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد».
محمدرضا شاه که پایههای نظام سلطنت خود را متزلزل میدید برای خاموش کردن آتش اعتراضات مردم با دستاویز قرار دادن عنصر دین درصدد فرونشاندن خشم مردم برآمد و اینگونه شد تا با انتخاب شخصی ظاهراً مذهبی و اسلامی یعنی جعفر شریف امامی به عنوان یک فرد به ظاهر اسلامنما از مجلس رأی اعتماد بگیرد.
اما اعلام راهپیمایی و تعطیلی عمومی در روز 16 شهریورماه به مناسبت گرامیداشت یاد شهدای خیابان ژاله که در درگیریهای شبهای ماه رمضان به شهادت رسیده بودند تیر خلاصی بر پیکره رژیم پهلوی وارد کرد و قدرت اسلام و روحانیت و مردم ایران را بیش از پیش نمایان کرد.
به دنبال تظاهرات گسترده روز پنجشنبه 16 شهریورماه و دعوت مردم به برگزاری تظاهرات در روز جمعه 17 شهریورماه، انقلاب وارد یکی دیگر از برهههای حساس خود شد و در صبح روز 17 شهریورماه در حالی که اکثر مردم از اعلام حکومت نظامی ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیو تهران، بیخبر بودند همانند روزهای گذشته در میدان شهدا (ژاله سابق) اجتماع کردند تا راهپیمایی دیگری را ترتیب دهند. در این راهپیمایی زنان با چادر سیاه جلو جمعیت در حرکت بودند و موتورسواران با فاصله 100 تا 200 متری جلوتر از همه حرکت میکردند تا هم راه را باز کنند و هم به راهپیمایان آب و غذا برساندند. اما سرانجام با نظامیانی مواجه شدند که میدان و خیابانهای اطراف را در محاصره خود داشتند. مأموران رژیم پس از چندین بار اخطار به مردم به دلیل بیم از گستردگی اعتراضات و شعارهای اعتراضی که هر لحظه بر آن افزوده میشد، ناگهان از ساعت 9 صبح به سویشان آتش گشودند و مردم در حالی که شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» بر لب داشتند به خون خود غلتیدند و با ادامه درگیریها تا بعد ازظهر آن روز تعداد بسیاری از تظاهراتکنندگان شهید و مجروح شدند.
کشتار 17 شهریورماه 57 نشان داد که رژیم عملاً در رویارویی با ملت سخت به تکاپو افتاده است و به این نتیجه رسید که اعمال شیوههای سنتی در اجرای حکومت نظامی و راهکار سازش شریف امامی نخست وزیر وقت در تشکیل دولت آشتی ملی شکست خورده است و اکنون با جراحت برداشتن غرور ملی ایرانیان، تن دادن به خواست ملت ایران نه تنها باب آشتی ملی را نخواهد گشود که پایههای سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی در ایران را نیز در هم خواهد کوبید.
خون شهدای 17 شهریور هر روز شکاف میان حکومت و ملت را عمیقتر میکرد و امکان هر نوع سازش را میان ملت و دولت از بین میبرد به گونهای که همگان به این نتیجه رسیدند که تنها یک راه برای نجات جامعه ایران خروج شاه و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی در ایران و استقرار نظام اسلامی است. همچنان که جایگاه والای شهدای آن روز و دَدمنشی حکومت پهلوی در این واقعه و تأثیرات مهّم و اساسی واقعه 17 شهریورماه 1357 نقطه قوتی بر ادامه مبارزات سیاسی علیه حکومت پهلوی شد.
انتهای پیام/ش