یادداشت| امر انگلیسی در استعفای رضاخان و سلطنت محمدرضا


۲۵ شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه تصمیم به استعفا از سلطنت گرفت. محمدمهدی اسلامی در یادداشتی برای تسنیم به علل استعفای پهلوی اول و اوضاع کشور در شهریور سال ۲۰ پرداخته است.

به گزارش گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، 25 شهریور ماه 1320  پس از یک ماه از ورود متفقین به خاک ایران و اشغال کشورمان، رضاشاه تصمیم به استعفا از سلطنت گرفت. وی بامداد چنین روزی، از تهران عازم اصفهان شد و از آنجا به بندرعباس رفت تا مابقی عمرش را در تبعید سپری کند.

محمدمهدی اسلامی پژوهشگر تاریخ معاصر در یادداشتی که برای خبرگزاری تسنیم ارسال کرده است، به علت استعفای رضاشاه از سلطنت و اوضاع کشور در شهریور 1320 پرداخت. متن کامل یادداشت محمدمهدی اسلامی به شرح زیر است:

«صبح روز 16 سپتامبر در مجلس شورای ایران اعلام شد که پدرم از سلطنت استعفا کرده است و در همان روز من جانشین او و عهده‌دار مقام سلطنت ایران گردیدم. بدین ترتیب متفقین به‌هدف خود نائل آمده، پدرم را از میان برداشته و راه را برای حمل مهمات به روسیه از طریق کشور ایران باز کردند.» (پهلوی، محمد رضا، مجموعه تالیفات، نطقها، پیامها، مصاحبه‌ها و بیانات، تهران: کتابخانه پهلوی، ج1، ص 131)

بیشتر بخوانید

 

این روایت محمد رضا پهلوی از چگونگی آغاز سلطنت خویش در 25 شهریورماه 1320 است. روایتی که اگرچه در چند جمله کوتاه است، اما با ارجاع به تاریخ میلادی و اذعان به نقش بیگانگان در به کرسی نشاندن وی برای تأمین منافع خویش؛ به اندازه کتابها حرف درباره چگونگی بیش از 37 سال حکومت این شاه دست نشانده دارد.

** علت حمله به ایران چه بود؟

آنچه مسلم است؛ بهانه این لشگر کشی وجود تعدادی نیروی متخصص آلمانی در پروژه‌های فنی گوناگون در داخل ایران بوده است. اما آیا این بهانه، معتبر بود؟

باید به یاد آورد که دولت وقت ایران، با فاصله یک روز پس از حمله آلمان به لهستان در 9 شهریور 1318 برابر با اول سپتامبر 1939، با صدور بیانیه‌‌ای بی طرفی خود را اعلام کرد، 13 شهریورماه طی نامه‌ای رسمی به سفارت دولت‌های متخاصم این تصمیم را اعلام کرد و در مراسم رسمی گشایش دوازدهمین دوره مجلس شورای ملی نیز مجددا بر این اعلام بی‌طرفی تأکید شد.

در طول دو سال پس از آن؛ روابط ایران با هر دو سوی متخاصم ادامه یافت. اما پیشروی آلمان و ورود به خاک شوروی و ضرورت تشکیل یک خط پشتیبان از شوروی، موجب تغییر معادلات و بهانه‌جویی شد.

حضور نیروهای متفقین در خیابان‌های تبریز در شهریور 1320

آنچنان که در بیانیه لندن خطاب به ژنرال ویول در هند و ژنرال کویتان در بغداد که به تاریخ 23 اوت 1941 (اول شهریورماه 1320) صادر شده است، تأکید شده است که «نخستین هدف دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان در ایران آن است که از طریق اقدام نظامی دولت ایران را برای اخراج اتباع آلمان تحت فشار قرار داده و پس از آن با کمک روسها خطوط مواصلاتی را تحت کنترل خود در آورد. مسئله خطوط مواصلاتی نباید - تکرار می‌شود، نباید در حال حاضر بطور آشکار مورد اشاره قرار گیرد.»

از جمله اهداف دیگر که در این بیانیه آمده، «تصرف و حفظ مناطق تولید نفت خوزستان» بوده است. (استورات، ریچاردا، در آخرین روزهای رضاشاه، تهران: معین، 1370 ش، ص 159)

تأکید در خصوص ضرورت خروج نیروهای آلمانی در حقیقت بهانه‌ای برای امکان اشغال نظامی بود. بهانه‌ای که متکی به گزارشی از بولارد وزیر مختار انگلیس در تهران بنا شد که 17 مرداد همان سال، ارائه داده بود اما گزارش او آنچنان بزرگنمایی شد که حتی خود بولارد نگران تبعات آن شد و در نامه‌ای در تاریخ اول شهریورماه، به وزارت خارجه انگلیس نوشت: «بهتر آن است در گفتگو با مقامات واشینگتن از ذکر ارقام کلی احتراز شود زیرا بر آورد من دایر به حضور 2000 آلمانی در ایران به انضمام زنان و کودکان، از برآورد شما کمتر است.» در حالی که در گزارش خود وی محل خدمت آلمانی‌ها چنین قید شده است «راه آهن و تأسیسات و معادن و صنایع و بخش کشاورزی و بنادر و رادیوی تهران» پیشنهاد جدید او این بود که بر این مفهوم تمرکز شود که «اکثر مردان آلمانی مقیم ایران، مشمول خدمت نظام می‌شدند، به چه علت از وجود آنها در آلمان صرفنظر شده است؟»

بر این اساس، با هماهنگی شوروی و انگلیس، 3 شهریورماه 1320 حملاتی از شمال و جنوب به ایران آغاز شد که قصد باز کردن راه پیشتیبانی متفقین از روسیه برای پیروزی مقابل حمله سرنوشت‌ساز هیتلر را داشت. همزمان با این حمله، رضاشاه نامه‌ای با ادبیاتی خاص خطاب به رئیس جمهور آمریکا نوشت و به دامن آمریکا پناه برد؛ غافل از آنکه روزولت یکی از اضلاع مثلثی است که نگاهشان به حاکمان ایران چنان بود که در کنفرانس تهران به نمایش گذاشتند و بدون هیچ‌گونه به رسمیت شناختن حق حاکمیت ملی و اطلاع حکمرانان وقت، به تهران آمده و مذاکراتشان را انجام دادند و حتی برای ملاقات، شاه ایران را تحقیر کردند.

 

همزمان با حمله متفقین، رضاشاه نامه‌ای با ادبیاتی خاص خطاب به رئیس جمهور آمریکا نوشت و به دامن آمریکا پناه برد

از تاریخ این نامه رضاشاه برای جلب نظر انگلستان، علی منصور را از نخست وزیری کنار گذاشت و خود به در خانه محمدعلی فروغی، چهره مورد نظر انگلستان رفته، او را راضی کرد که ریاست کابینه را بر عهده بگیرد. متن نامه ملتمسانه رضاشاه به روزولت که ابطال‌گر ادعای عزل وی به دلیل مقاومت او مقابل قدرت‌های جهانی می‌باشد، چنین است:

«سوم شهریور 1320

حضرت فرانکلین. د. روزولت رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا - واشنگتن

البته از حوادث اخیر ایران که قوای انگلیس و روس بدون اخطار قبلی غفلتا از مرزهای این کشور عبور و به تصرف نقاط و بمباران عده زیادی از شهرهای باز و بی‌دفاع ایران مبادرت ورزیده‌اند، خاطر آن حضرت آگاه گردیده است. عنوان سابق روس و انگلیس، نگرانی از وجود عده‌ای آلمانی در ایران بود که اطمینان داده شد به زودی از این کشور می‌روند. در این صورت هیچ جای نگرانی برای آنها باقی نمانده و به هیچ وجه بر من معلوم نیست به چه علت به این اقدامات تجاوزکارانه متشبث شده و بدون ملاحظه شهرهای ما را بمباران می‌کنند.

در این موقع لازم می‌دانم به استناد اعلامیه آن حضرت مبنی بر مساعدت و تقویت اصول عدالت بین المللی و حفظ حقوق آزادی ملل، از شما تقاضا نمایم که به این قضیه که برای ایران پیش آمده و یک کشور بی طرف و صلح‌جو را، که هیچ منظوری جز حفظ آسایش و اصلاح امور داخلی خود ندارد، دچار مصائب جنگ می‌سازد متوجه نموده، با اقدامات مؤثر نوع پرورانه خود در رفع این تجاوزات مساعی لازم مبذول فرمایند.

با امتنان از توجهات خیرخواهانه آن حضرت احساسات صمیمانه خود را تقدیم می‌نمایم. رضا پهلوی» (درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم، تهران: مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی، 1356 ش، ص 68)

با این حال خوش خدمتی‌های رضاشاه جواب نداد و تنها 22 روز پس از آن نامه به روزولت، به دستور انگلستان مجبور به استعفا و ترک ایران شد.

** شوکی برای امکان حضور متفقین

مردم غیور ایران و نیز بخشی از بدنه ارتش ایران، آمادگی پذیرش این تهاجم و ترک مقاومت را نداشت. اگرچه ارتش ایران که سالها بخش عمده‌ای از بودجه کشور را به خود اختصاص داده بود، به دستور رضاشاه موظف به «ترک مقاومت» شد و در مقابل حملات زمینی و هوایی دشمن، هیچ دفاع رسمی توسط ارتش انجام نگرفت؛ اما بخش‌هایی از ارتش و مقاومت‌های خودجوش نشان دادند. می‌توان به شورش هشتم شهریور در پادگان هوایی قلعه مرغی اشاره کرد که با بازداشت سرتیپ احمد خسروانی توسط کادر پادگان، مقدمه پرواز و دفاع را رقم زدند اما تلاششان ناکام ماند و مدافعین به عنوان تمرد توبیخ گردیدند. (بیات، کاوه، فرمان مقاومت، تهران: شیرازه، 1376ش، صص 13-26)

با چنین شرایط عمومی، لازمه تحقق خواسته متفقین، یک شوک به جامعه ایران بود. شاید بتوان یکی از اصلی‌ترین دلایل عزل رضاشاه که بنا بر اسناد موجود، به میزان کافی از قوای متفق، به ویژه انگلستان اطاعت پذیری داشت و جایگزین کردن فرزند وی، در این راستا بود.

عزل شاهی که به جهت خوی دیکتاتوری خفقانی باور ناپذیر به جامعه تحمیل کرده بود - تا جایی که افرادی همچون تیمورتاش، علی اکبر داور و ... را که خدماتی بی‌دریغ برای توسعه سلطنت وی انجام داده بودند را به راحتی حذف کرد- چنان شوکی به جامعه وارد کرد که امام خمینی (ره) درباره آن مقطع تاریخی چنین گفتند: «سه دسته - سه مملکت اجنبی - به ما حمله کرد: شوروی، انگلستان، امریکا به مملکت ایران حمله کردند؛ مملکت ایران را قبضه کردند؛ اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود، لکن خدا می‌داند که مردم شاد بودند برای اینکه پهلوی رفت.» (صحیفه امام خمینی، ج1، ص 245)

"لازمه تحقق خواسته متفقین، یک شوک به جامعه ایران بود. شاید بتوان یکی از اصلی‌ترین دلایل عزل رضاشاه که بنا بر اسناد موجود، به میزان کافی از قوای متفق، به ویژه انگلستان اطاعت پذیری داشت و جایگزین کردن فرزند وی، در این راستا بود."

بر این اساس، سه شنبه 25 شهریور ماه 1320 مجلس شورای ملی، شاهد حضور محمد علی فروغی بود که پیامی با خویش داشت: «اعلیحضرت رضا شاه پهلوى به موجباتى که حالا می‌خواهم خواند اراده کردند که از سلطنت کناره کنند و امر سلطنت را به جانشین قانونى خودشان تفویض فرمایند ایشان استعفا‌نامه نوشتند و والا حضرت همایون ولایتعهد زمام امور را به دست گرفتند.» او سپس متن استعفا‌نامه‌ای که خود برای رضاشاه تنظیم کرده بود را خواند. حضور محمد رضا، باید مکمل آن شوک می‌بود. از این رو، فروغی پیامی نیز از سوی شاه تازه بر تخت نشسته با خویش داشت: «ایشان در امر مملکت و مملکت‌دارى نظریات خاصى دارند که چون مجال نداشتیم تهیه کنیم و بر روى کاغذ بنویسیم نمى‌توانم به تفصیل عرض کنم لذا با جمال عرض می‌کنم و آن این است که ملت ایران بدانند که من کاملاً یک پادشاه قانونى هستم و تصمیم قطعى بر این است که قانون اساسى دولت و مملکت و ملت ایران را کاملاً رعایت کنیم و محفوظ بدارم و جریان عادى قوانین را هم مجلس شوراى ملى وضع کرده است یا وضع خواهد کرد تأمین کنم و اگر در گذشته نسبت به مردم جمعاً و فرداً ‌تعدیاتى شده است از صدر تا ذیل مطمئنى باشند که اقدام خواهیم کرد از براى این که آن تعدیات مرتفع حتى‌الامکان جبران بشود.»

بیشتر بخوانید

 

وعده به تغییر رویه و وفاداری به قانون اساسی که شاه را از قدرت مطلقه بودن خارج کرده و بخشی از قدرت را در اختیار مجلس و دولت قرار می‌داد، و نیز وعده جبران از سوی محمد رضا شاه، چنان فضایی را ایجاد کرد که از همان روز تغییر رویه اصحاب قدرت آغاز شد. تا آنجا که علی دشتی که پیش از آن، ریاست «اداره راهنمای نامه نگاری» یا همان اداره سانسور را بر عهده داشت و از ایادی رضاخان در بسط دیکتاتوری بود، همان روز پشت تریبون رفته و گفت: «در مدت تقریباً متجاوز از بیست سال اعلیحضرت شاه سابق زمامدار مطلق و اختیار دار بدون نظارت در تمام امور مالى و اقتصادى مملکت بودند مردم عجالتاً مى‌خواستند که این قسمت به طور صریح معلوم شود که حقوق مملکت و حقوق افراد و دولت به طور صحیح حفظ شده باشد خلاصه وکلا میل دارند که بفهمند تعدى و اجحافى به مالیه مملکت نشده است و بنابراین بیشتر از هیئت دولت این تقاضا مى‌شود که مواظب این کار باشند ما میل داریم ببینیم چه تدابیرى اتخاذ مى‌کنند البته خود دولت تدابیر حقوقى اتخاذ مى‌کنند و این را باید بدانیم که چه اقدامى مى‌کنند.»

یعقوب انوار که از موثرین در برچیده شدن سلسله قاجار و سلطنت رضاخان بود، با بیان «الخیر فیما وقع» و گفت «انشاء‌الله امیدواریم تمام خرابی‌هاى سابق ما ترمیم شود که مثلاً ما می‌گوییم سؤال د‌ارم یا استیضاح دارم از فلان وزیر فورى آن وزیر حاضر شود روزنامه‌هاى ما نباید مثل مرغ منقار چیده در قفس آهنین باشند تا کى باید ملت ایران صدا نداشته باشد که بگوید آقا ظلم خانه مرا خراب کرده است.» که یکی از نمایندگان به وی متذکر گردید هنوز سرپاس مختارى سرجایش هست.

انتشار اخبار مجلس و شایعه بازپس دادن زمین‌های توقیف شده از سوی رضاخان و ... سبب شد جامعه ایران به چنان شوکی دچار شود، که خواست متفقین در برابر آن دیده نشود. هرچند سیاهه نام شهدای آزادی‌خواه دوره وی، از نهضت ملی شدن صنعت نفت تا شهدای بهمن‌ماه 1357 نشان داد که محمدرضا بر خلاف وعده‌اش، در پی اجرای قانون اساسی نبود و با فرمایشی کردن مجلسین، دخالت کامل در امور اجرایی کشور و ... سرسپرده‌تر از پدر، با مطالبات مردم در برابر قدرت‌های جهانی برخورد کرد.

انتهای پیام/