حکایت تسنیم از زندگی یک روحانی جهادگر؛ شهیدی که تا پای جان از لباس روحانیت دفاع کرد
شهید حجتالاسلام حاج شیخ محمد توکلی، روحانی جهادگر بروجردی است که در سال ۶۷ به دست منافقان کور دل قطعه قطعه شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بروجرد، هنوز در نفسهای روشن شهر و در منارههایی از جنس عشق و امید، طنین صدای آسمانیاش زنگ میزند. خاطرهاش عزیز است و جاودان وبوی ناب حیات میدهد.حضور او بود که بر چشمهای این همه مسجد، پنجره میرویاند. پنجرهای که باز میشد به مکرر آبی رنگ آسمان جایی که عشق خانه دارد.
حضور سرخ او بود که میخواندمان به برخاستن، بلند شدن و ادامه دادن، به زیبا خواندن آنچه برایمان سرمشق گرفت. او نیست، اما حضور نورانیاش، از خیابانها و کوچه پس کوچههای حاشیه شهرو از گلدستههای مساجدی که با عشق ساخت حس میشود.هنوز هم به یادش آجر روی آجر میچینیم تا خانهای برای محرومان، مدرسهای برای دانشآموزان و مسجدی برای عاشقان در روستاهای دور افتاده و در حاشیه شهر میسازیم و میدانیم که او هم هست.
اینجا تمام گلدستهها صدایت میکنند. تو مرد جبهه و جهاد بودی دستان پینه بستهات بوی خوش خاک و آجر میداد برای تو سنگر جبهه وسنگر جهادگر بودن فرقی نداشت. شاید دشمن به خیال خودش دستهای امداد تو را برید اما دستان تو چون گلدستههای عشق و ایمان در پیکر شهر رشدکرد و ساخت وساخت وساخت تا حماسه مرصاد با خون همچون شماهایی رقم بخورد.
به بهانه مرور کردن خاطرات شهدا با فرزند شهید حجتالاسلام محمد توکلی هم کلام شدیم و جایی را زیباتر و با صفاتر از بهشت شهدای بروجرد و کنار مزار شهدای هشت سال دفاع مقدس پیدا نکردیم.
حجت الاسلام اسماعیل توکلی فرزند شهید شیخ محمد توکلی از پدر و خاطرات خوش نوجوانیاش میگوید: بهترین الگوی من در زندگی پدرم بود. مردی که خودش را وقف فقرا و مستمندان میکرد.از زندگی و راهی که انتخاب کردهام راضیام و خوشحالم که توانستم به وصیت پدر شهیدم عمل کرده و راه ایشان را ادامه دهم و لباس روحانیت را به تن کردم.این راه سختیهای خودش را دارد اما این سختیها میارزد.
گفتن خاطرات پدر از زبان پسر شیرینی خاص خودش را دارد اما به وضوح میتوان غصه واندوه وحسرت پدر را در کلام و نگاه غمبار او دید.صدایی که گاه به گاه میلرزد و نگاهی که به سمت سنگ قبر پدر کشیده شده و در سکوتی پر معنا غرق میشود، همه وهمه از زخمیست که بعد از گذشت این همه سال هنوز التیام نیافته و خوب نشده است.
حجت الاسلام اسماعیل توکلی از اتفاقات آن روزها عنوان میکند: بعد از گذشت چند روز از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران در 27 مرداد 1367، رهبر منافقان فرمانی را مبنی بر آماده باش کلیه نیروها و قطع تمام مسافرتها و ترورها صادر کرد و این پیام از جانب وی برای تمامی نیروها قرائت شد.
عملیات مرصاد اگر چه خیلی زود منافقان را زمین گیر کرد اما خلق حماسهای چنین تاریخی خون بهایی داشت و در این عملیات بالغ بر 300 شهید تقدیم انقلاب شد.
عملیات مرصاد را از هر زاویهای که نگاه کنیم یا روایت شود یکی از افتخارات نیروهای نظامی ایران اعم از ارتش و بسیج و سپاه در کارنامه جنگ تحمیلی هشتساله است و شاید بیراه نباشد اگر آن را بهترین حسن ختام برای پایان زیادهخواهیهای هرآن کس که چشمی بر خاک ایران دارد،دانست. داستان مجاهدین جهل اما اینجا هم پایان نیافت و پس از نزدیک به سه دهه همچنان دام نیرنگ و وهم پراکنی این گروهک مجعول همچنان ادامه یافت.
در کنار این حماسهسازان اما نام بزرگان دیگری هم با حماسه مرصاد عجین است یکی از این جاودانهها شیخ محمد توکلی است.شیخ محمد توکلی متولد یکم فروردین ماه 1300 هجری شمسی در روستای سربند حد فاصل بین شهرستان بروجرد و اراک است.
خانواده شهید توکلی یک خانواده پر جمعیت یازده نفری بود یعنی چهار پسر و پنج دختر که همه در صحت و سلامت زیر سایه پدر ومادر مومن ومذهبی بزرگ شده و رشد کردند.
شیخ محمد توکلی یک روحانی معتقد بود که تمام هم وغمش رسیدگی به احوالات فقرا و محرومان بود. با آن که خودشان یک خانواده پر جمعیت داشت اما این مانع نمیشد که از رسیدگی به محرمان دست بردارد یا خسته شود تقریبا تمام عمرش را در خدمت به خلق و مردم به ویژه در نقاط دور افتاده وروستاها گذراند.
خانواده شهید توکلی همه نسل در نسل روحانی بودند و او نسل سوم این خانواده و پسر دومش بنا به وصیت پدر نسل چهارم ونوه این بزرگوار هم نسل پنجم است که همه به این امر افتخار میکنند و راضی هستند. به قول شیخ شهید: روحانیت سختیها و مشکلات و البته مسئولیتهای خودش را دارد ولی با صبر و تحمل گذر از این مسیر هم سهل و آسان میشود. من به وصیت پدرم دنبال طلبگی رفتم واز این که دنباله روی راه پدر وپدر بزرگم بودهام صد در صد راضی هستم، به فرزندانم هم وصیت میکنم که پا در این مسیر و در مسیر روحانیت قرار دهند.
شیخ محمد توکلی برایش خانواده وهمسر در اولویت هرکاری بود و به زیبایی تمام مسئولیتهایش را به انجام میرساند و 9 بچه را در روستا طوری تربیت کرد که همه در جایگاههای خاص اجتماعی قرار دارند.
شیخ محمد توکلی روحانی زاده بودند و در لباس روحانیت به مردم خدمت و از این راه امرار معاش میکردند فقط حدود 6 ماه به عنوان رئیس سازمان آب بروجرد انتخاب شد در این مدت خدمات زیادی از جمله آبرسانی به روستاها داشت وحتی در بیشتر مواقع از کسانی که استطاعت مالی نداشتند هزینهای بابت لوله کشی آب در منازلشان را نمیگرفت. از اقدامات مهم وی لوله کشی آب محله اسلام آباد، محمودآباد وعلی آباد بود که در زمان ریاست این شهید بزرگوار به سرو سامان رسید اما برخی مسئولان آن زمان نسبت به اقدامات و عملکرد شهید توکلی مخالفت کرده و ناراضی بودند و گله میکردند که چرا وی تمام این کارها را به صورت رایگان و یا با کمترین هزینه انجام میدهد. به همین خاطر بعد از گذشت 6 ماه او را از کار برکنار کردند؛ شهید توکلی هم بدون ذرهای ناراحتی به دنبال منبر و مسجد رفتند و حضور و بودنشان را در آن پست مهمتر میدانستند.شهید توکلی همیشه دغدغه حاشیه نشینها و محرومان را داشتند و آرزو میکردند که همیشه و در همه حال مخلصانه وجهادگرانه در خدمت به محرومان قدم بردارند.
از عمده کارهای شیخ محمد توکلی به جز رسیدگی به خانوادههای بی بضاعت ساخت مسجد، مدرسه و حمام در شهر و در روستاهای دور افتاده بود همچنین ایجاد جادههای روستایی که راه ارتباطی با شهر نداشتند.شیخ در سال 1358 کلنگ مسجد امام محمد باقر (ع) را زد وآن را در سال 1362 به اتمام رساند والبته خودش در همین مسجد به عنوان پیش نماز خدمت میکرد.
شیخ محمد توکلی در زندگیاش به نماز خواندن اول وقت حساسیت زیادی داشت وهمیشه دیگران را به این امر توصیه میکرد وسخت میگرفت چرا که کلید خوشبختی و سعادت انسانها را خواندن نماز اول وقت میدانست.
مسئولیت شهید توکلی بعد از جنگ و امضای قطعنامه بیشتر شد و ایشان خود را وقف رسیدگی به مناطق جنگ زده می کردند قرار بود که همراه گروه جهادگر به سمت جنوب حرکت کنند اما مسیر حرکت در آخرین لحظه تغییر کرد و عازم کردستان شدند.
بعد از مدتی که در کردستان بودند شهید توکلی در بستر بیماری افتادند و چون در محاصره دشمنان بودند نمیتوانستند که به بروجرد برگردد. نیمه شب که حالش بد میشود دوستانش را سوار بر ماشین کرده تا به شهر برای مداوا ببرند. شهید توکلی که میدانست این رفتن برگشتنی در پی نخواهد داشت سوار بر مرکب میشود و هرچه دوستان ایشان اصرار میکنند که به خاطر خودش از پوشیدن لباس روحانیت ممانعت کند نمیپذیرد و در جواب میگوید: امام حسین (ع) هم میدانست که کشته و شهید میشود اما لباسش را عوض نکرد و برای اینکه زنده بماند تغییر چهره نداد من هم پیرو راه ایشانم و محال است که عمامهام را زمین بگذارم.
گروهک منافقین که نیروهای جهادگر را در محاصره خود قرار داده بود به ماشین حامل شهید توکلی حمله کرده و او را به اسارت میبرند تا اینکه در تاریخ پنجم مرداد ماه سال 67 و برابر با روز عید قربان شهید محمد توکلی را به درجه رفیع شهادت نائل کرده وسپس به وسیله تبر قطعه قطعه میکنند و پیکر این شهید عزیز در جوار شهدای جنگ و در بهشت شهدای بروجرد به خاک سپرده شد.
گزارش از مژگان کرمی
انتهای پیام/ش