خاطراتی از «بچههای محله تو و من»
«بچههای محله تو و من» خاطرات دلنشین و عطرافشان شهدایی است که جمعی از راویان در جمع طلاب مدرسه علمیه معصومیه قم روایت کردهاند و مهدی طالبی آن را گردآوری و بازنویسی کرده است.
خبرگزاری تسنیم، حسین فاضل:
تا به حال به نظر میرسید که انسان بودن خیلی سخت است. خوب بودن در این زمانِ تساهل و تسامح زده کار چندان سختی نیست، این انسانیت است که سخت و دستنیافتنی به نظر میرسد. در این دوره و زمانه الگوهای انسانیت را بیهوده و لجوجانه در غرب میجویند. اما راه دور و سراب مانندی را میروند، کافی است چشمایمان را باز کنیم و اطراف خودمان را ببینیم. حتی در میان کتابها غوطه بخوریم و هزاران هزار انسان را بیابیم که برای انسانیت راههای عجیب و غریب را پیموده و وقتی شیخی کبیر شدند، ابدی شدند و انسانیت با آنها معنا یافت. اما آن راهها هم خیلی سخت و طاقتفرساست. گویا برای نور چشمیها کنار گذاشته شده و هر کس راه به آنجا ندارد، هم دور و هم دستنیافتنی به نظر میرسد.
تا اینکه چشمانم را بیشتر باز میکنم، کتابهایی را از نظر میگذرانم که در دوران خودمان از الگوهایی گفتهاند که در نوجوانی و جوانی تمام عرصههای انسانیت را، به قول پیر جماران، ره صد ساله را یک شبه پیمودند. همانها که از نظر پیر جماران حرکت این جوانان، عقل بشر را به چالش کشیده و عقول عالم ماندهاند که چطور در جامعهای که همهجایش ادارهاش، خیابانش، دادگاهش، تفریحگاهش و ... مسموم است و در مسموم کردن جوانان آن فعال است، چطور این جوانان سر بر آورده و در لقا الی الله با هم مسابقه گذاشتهاند؟
همه آنها یک راه مشترک را رفتهاند و با یک عنوان نامیده میشوند: «شهید». به قول شهید آوینی که گفت: بچههای محله تو و من همانها هستند که این جا و آن جا در مدرسه و بازار و مسجد و نماز جمعه میبینی همان سادگی و صفایی که در دعای توسل اشک میریزند و تکبیرگویان به قلب سپاه دشمن میزنند و مکر شیاطین را یکسره بر باد میدهند.
«بچههای محله تو و من» نام کتابی شد از خاطرات همان ستارگان آسمان انسانیت که با رفتارهای اخلاقیشان انسانیت را به طور تمام و کمال معنا کردند.
«بچههای محله تو و من» خاطرات دلنشین و عطرافشان شهدایی است که جمعی از راویان در جمع طلاب مدرسه علمیه معصومیه قم روایت کردهاند و مهدی طالبی آن را گردآوری و بازنویسی کرده و از مجموع آن خاطرات، بهترینها را گلچین کرده است. آنچه این کتاب را جالبتر کرده، استفاده از روایات، آیات و کلام بزرگان در رابطه با موضوع همان خاطره است که در صفحه بعد از آن خاطره میخوانیم. در بخشهایی از این اثر میخوانیم:
امیرالمومنین(ع): «البکاء من خشیة الله مفتاح الرحمة»
گریستن از ترس خدا کلید رحمت است.
شده بود مثل مجلسه روضه. شب علمیات کربلای 4 بود. قبل از نماز جماعت صدای مناجات میآمد، نماز که شروع شد تو صف جماعت همه بیاستثناء گریه میکرد. در رکوع صدا بیشتر میشد و در سجده به اوج میرسید... نماز که تمام شد گریهها تبدیل شده بود به شیون. «در سفر زمینی پاها مجروح میشود و در سفر آسمانی دلها» و اشک مرهم زخم دل است...
در این کتاب بیش از 90 مسئله انسانی با زبان شیرین و جذاب روایت شده است؛ به طوری که مخاطب را به طرف خود میکشاند، سرخوش میکند. مسحور میکند و به او اخلاق نیکو را نمایش میدهد مخاطب خاطره را در عمق قلبش آن را درمییابد و به جان نیوش میکند.
این خاطرات نه فقط از فرماندهان شناخته شده که از همین بچههای محله تو و من است. آنهایی که تا به حال نزدیک من و شما بودند و با ما زندگی کردهاند. آنها را اگر چه ندیدهایم ولی با کسانی که با آنها زندگی کردهاند آشناییم. به خاطر همین احساس میکنیم قابل لمسند و کمی جلوتر میرویم و با آنها احساس نزدیکی و راحتی داریم همینها باعث میشود راحتتر آنها را الگوی خود قرار دهیم و اینکه دیگران میگویند آنها دستنیافتنی هستند و ما کجا و آنها کجا حرف بیهودهای است. این کتاب به راحتی نشان میدهد دستیافتنیاند. ایثار و رشادتشان، اخلاقی و پاکی دلشان سر منشأ این همه فضایل اخلاقی است و میتوان آنها را در مدافعان حرم پیدا کرد. مجاهدانی که آن ستارگان را چراغ هدایتشان قرار دادند و همان راه را رفتند و خود به ستارگان این آسمان تبدیل شدند کتاب «بچههای محله تو و من» با گردآوری و باز نویسی مهدی طالبی توسط نشر معارف چاپ شده و در کمترین زمان به چاپ ششم رسید.
انتهای پیام/