«در کنار هم»| شرکای ایرانی و افغانستانی که مستأجر بودند اما به برکت "رزق حلال" کارگرشان را صاحب خانه کردند

«در کنار هم»| شرکای ایرانی و افغانستانی که مستأجر بودند اما به برکت "رزق حلال" کارگرشان را صاحب خانه کردند

سید مجتبی‌خیام‌الحسینی کارگردان مستند «در کنار هم» می‌گوید نکات اخلاقی در هر کسب‌وکار وجود دارد که باید مورد توجه کارفرمایان کارخانه‌ها در ایران قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مستند «در کنار هم» روایتی از همدلی ایران و افغانستان در کارخانه‌ تولیدی پوشاکی در اصفهان است که توسط دوربین سیدمجتبی خیام‌الحسینی به تصویر کشیده شده است؛ کارخانه تولیدی آرشاک یکی از تولیدکننده‌های لباس است که توسط دو شریک پایه‌گذاری شده است، یکی از این شرکا سیدمهدی کسائی است که ایرانی است و دیگری علیجان جعفری است که از مهاجرین افغانستانی در کشورمان به‌شمار می‌رود. 

بخش اول گفت‌وگو با عوامل ساخت این مستند در خبرگزاری تسنیم منتشر شد؛ در این میزگرد اشاره شد که وقتی 2 نفر تصمیم می‌گیرند که در کارخانه‌ای باهمدیگر شریک بشوند، یعنی آنقدر به کار طرف مقابل ایمان دارند که مال و سرمایه خود را به اشتراک می‌گذارند؛ در بخش دوم این میزگرد، ابعاد دیگری از مستند «در کنار هم» بررسی شد. 

ما مشترکات زیادی با مردم افغانستان داریم و سال‌ها است در کنار هم زندگی می‌کنیم؛ در هشت سال دفاع مقدس، افغانستانی‌ها شهدای زیادی دادند و در سوریه نیز مدافعان حرم آنها پابه‌پای ایرانی‌ها از حرم آل‌الله دفاع کردند؛ به نظر شما این اشتراکات در چه زمینه‌هایی و با چه سطحی است؟

اشتراک زبانی رمز انتقال فرهنگ و سبک زندگی دو ملت ایران و افغانستان

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: شاید بتوانم بگویم که بزرگترین اشتراک ما با افغانستانی که باعث نزدیک‌ شدن ما به آنان شده است، اشتراک زبانی‌مان است؛ این مسأله باعث شده است که ارتباط کلامی ما با آنان زیاد شود و به‌واسطه همین ارتباط، سبک زندگی مردم 2 کشور نیز انتقال پیداکرده و به‌همدیگر نزدیک شود؛ علاوه‌ بر‌‌ این، ما با مردم افغانستان، اشتراکات دینی و اعتقادی داریم که در طول تاریخ بسیار مهم و تاثیرگذار بوده است؛ از نظر فرهنگی نیز اشتراکات زیادی داریم، برای مثال در مناطق مرزی دو کشور نوع پوشش و لباس مردم یکی است؛ برهمین اساس می‌توان گفت که ما اشتراکات زیادی در زمینه‌های مختلف داریم.

بعضا دیده می‌شود که در میان مردم ما نگاه درستی به افغانستانیوجود ندارد و در مواردی آنان را فقط کارگر ساختمانی قلمداد می‌کنند درحالی‌که در میان افغانستانی ساکن در کشورمان قشر تحصیل‌کرده، استاد دانشگاه، شاعر، مهندس و .... داریم. به‌نظر شما چرا این نگاه وجود دارد؟ آیا در مستند خود تلاشی برای زدودن این نوع نگرش داشتید؟ 

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: من فکر می‌کنم دلیل عمده این نوع نگاه، عدم تعامل مردم ما با افغانستانی است؛ به‌عنوان مثال، بسیاری از مردم ما قشر تحصیل‌کرده افغان را در محیط کاری و اجتماعی خود ندیده‌ و بیشتر همان کارگر ساختمانی را مشاهده کرده‌اند؛ به‌عبارت بهتر، قشر نخبه افغان را کمتر مورد توجه قرار دادیم و به همین دلیل است که آن نگاهِ غالب شکل گرفته است؛ رسانه‌ها نیز بدان دامن زده‌اند؛ به‌نظرم رسانه‌ها در این زمینه بهتر می‌توانند عمل کنند و نظر مردم را تغییر دهند. 

«در کنار هم» نگاهی به نخبه‌های افغان دارد/ نگاه سطحی به اتباع افغانستانی بی‌انصافی است

سیدمهدی خیام‌الحسینی: هرگز دوست نداشتیم که مستقیما به مخاطب بگوییم که دیدت را نسبت به کارگر افغانستانی عوض کن، اما به‌صورت غیرمستقیم و در زیرمتن این فیلم می‌خواستیم بگوییم که وقتی کارفرمای افغانستانی در سطحی عالی با شریک ایرانی همکاری می‌کند، مخاطب متوجه شود که آن کارگر افغانستانی آنقدر پیشرفت کرده و خودش را بالا کشیده است که ما باید دیدمان را عوض کنیم؛ درحقیقت آنقدر مهارتش بالا رفته است که کارفرمای ایرانی با او شریک شده است و به تخصصش اعتماد می‌کند؛ توجه داشته باشید که وقتی از یک کارخانه صحبت می‌شود، از میلیاردها تومان پول حرف می‌زنیم، صحبت از 200 دستگاه خیاطی با سرمایه بسیار بالا است، صحبت از میلیون‌ها تومان سود و ضرر است که ممکن است باعث پیشرفت یا ورشکستگی شود؛ اینکه فردی ایرانی به مهارت، تخصص و رفتار او اعتماد می‌کند نشان‌دهنده نخبه بودن او در کارش است؛ این شراکت در زیرمتن خود نشان می‌دهد که او تلاش و پیشرفت کرده و از سطح نگاه عامیانه کارگر ساده به سطح بالاتری در سطحی تخصصی رسیده است؛ ما اکنون خواهران و برادران افغانی زیادی را داریم که وارد دانشگاه‌های ما شده‌اند و حتی در رشته‌های پزشکی تحصیل می‌کنند؛ آنان به‌دلیل نخبگی‌شان چنین موفقیتی را کسب کرده‌اند؛ وقتی به تلاش و دستاوردهای آنان در کشورمان نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که آن نگاه سطحی به تبعه افغانستانی بی‌انصافی است.

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: اجازه بدهید نکته‌ای را اضافه کنم؛ به‌دلیل پراکندگی اتباع افغانستانی، اداره اتباع اقدامی انجام داد و با ارائه کارت مهاجرت به آنان، مدیریت‌شان کرد؛ عمده افراد آرشاک، فرزندان پدر و مادری‌اند که این‌گونه تابعیت گرفته‌ و یا خودشان به‌واسطه دریافت کارت مهاجرت تابع رسمی ایران شده‌اند. 

یکی از نکاتی که در ساخت مستند دیده می‌شد این بود که نگاهی کلی به افراد این کارخانه داشتید و به‌صورت ریز وارد دیالوگ با آنان نشدید.

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: البته ما دوست داشتیم که این اتفاق رخ بدهد اما تعامل‌مان با آنان حداقلی بود.

جمهوری اسلامی ایران , کشور افغانستان , مهاجرین افغانستانی , مستند ,

خب چرا این تعامل را بیشتر نکردید؟ برای مثال، یکی از نکاتی که جای خالی‌ آن در فیلمتان حس می‌شد این بود که خیلی کم با آنان صحبت کردید؛ درحقیقت وارد دیالوگ با این افراد نشدید؛ شاید در بین همین افراد، کسانی حضور داشتند که تحصیلات داشتند و یا خیاط حرفه‌ای بودند.

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: دوستان شرکت آرشاک کمکمان نمی‌کردند؛ مثلا عکس گرفتن از این مجموعه سه هفته طول کشید و یا برای هماهنگی یک جلسه تصویربرداری، یک ماه زمان لازم بود!

چه کسی نمی‌گذاشت؟ منع قانونی داشتید؟

مشکلات و دشواری‌های ساخت مستند از کارخانه‌ای صنعتی

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: اصلاً؛ منع قانونی وجود نداشت؛ مثلاً در سفر بودند و یا شرایط کارخانه به‌گونه‌ای بود که امکان تصویربرداری وجود نداشت؛ شاید یکی از دلایلی که نتوانستیم به کارگران مجموعه نزدیک شویم به‌دلیل کمبود وقت بود؛ باید بگویم که در این چند سال اینقدر گزارش‌های خبری از این مجموعه گرفته بودند که حس‌شان نسبت به ما نیز همین بود و کار را جدی نمی‌گرفتند اما وقتی که خروجی مستند بیرون آمد، حس و نگاهشان کاملا عوض شد؛ جالب است که وقتی فیلم را دیدند از ما می‌پرسیدند که چگونه خروجی این چند جلسه تصویربرداری چنین فیلمی شده است؟ وقتی این فیلم را دیدند متوجه شدند که می‌توان چنین چیزهایی را رقم زد؛ شاید آشنا نبودن آنان با فضا باعث شد که نتوانیم کاری کنیم؛ مثلا برای هر جلسه تصویربرداری، سه هفته تا یک ماه زمان می‌برد که بتوانیم جلسه‌ای را هماهنگ کنیم؛ البته آنان هم محدودیت‌هایی داشتند؛ کارگران مشغول کار بودند و اگر یکی کارش می‌ماند بقیه باید بیکار می‌نشستند؛ علاوه‌ بر این، کارخانه باید تمیز می‌بود که بتوان تصویربرداری کرد و ...

جالب است بدانید که آنان  از قبل تصویربرداری‌های تبلیغاتی داشتند و می‌گفتند که از همان تصویرها استفاده کنید؛ در مواردی مجبور شدیم که از همان تصاویر آرشیوی استفاده کنیم چرا که نمی‌توانستیم کارخانه را به همان شرایط ایده‌آل آن روز مرتب و منظم کنیم؛ دوست داشتیم که تصاویری را بگیریم اما می‌گفتند که این تصاویر از قبل گرفته شده است؛ البته این موضوع در تمام تولیدی‌ها وجود دارد، از آنجا که بسیاری از آنان با کار شما آشنایی ندارند خیلی اجازه فعالیت نمی‌دهند؛ بااین‌حال وقتی خروجی مستند ما را دیدند، تصورشان بسیار تغییر کرد.

یکی از موضوعات دیگری که در فیلم دیده می‌شد این بود که بسیاری از صحبت‌ها در فضای کسب و کار اقتصادی، پول و ... زده می‌شد؛ آیا فیلم شما مستند اقتصادی صنعتی است؟

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: ذات مستند،کار تولیدی است و نمی‌توانیم از فضای درآمد و پول فرار کنیم؛ به‌نظرم با نگاه دیگری به این موضوع نگاه کنید؛ اینکه شریک افغانی برای موضوع مالی خود انتخاب بکنید و هیچ مشکلی هم پیدا نکنید؛ این موضوع مزیت است؛ بالأخره بالاتر از مسائل مالی و شراکت، چیز دیگری نداریم؛ خیلی از ایرانی‌ها در همین مسأله با همدیگر مشکل پیدا می‌کنند اما ما 2 نفر را به تصویر می‌کشیم که از 2 کشور متفاوتند اما به هیچ مشکلی برنمی‌خورند.

سیدمهدی خیام‌الحسینی: فکر می‌کنم که سوژه‌های شهرستانی دوست دارند حریمشان حفظ شود؛ در حقیقت مانند بچه‌های پایتخت نیستند که خیلی راحت بتوانند با دوربین و کارگردان ارتباط برقرار کنند؛ بر همین اساس، خیلی نمی‌توانستیم به آنها نزدیک شویم.

در مستند «در کنار هم» کلیدواژه مهمی را به تصویر کشیدید که بسیار تاثیرگذار بود و آن هم مسأله «برکت در کسب و کار» است؛ برای مثال آقای کسائی تأکید می‌کرد که هر چه‌قدر بیشتر به وضعیت معیشتی کارگرها توجه می‌کنیم، انگار درآمدمان هم بیشتر می‌شود. 

«برکت در کسب و کار» مهمترین کلیدواژه مستند «در کنار هم» است

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: دقت کنید که این 2 مدیر، سبک مدیریتی داشتند که با توجه به بیانات حضرت آقا سبک ایده‌آلی در اقتصاد اسلامی است؛ آقای کسائی و شریکش آقای جعفری اعتقاد بسیار ویژه‌ای به موضوع "برکت" در کار اقتصادی‌شان داشتند؛ آنان می‌گفتند که ما با رعایت موازین اخلاقی و رسیدگی به کارگرها مطمئنیم که خداوند به کارمان برکت می‌دهد؛ به اذعان خودشان، این مسأله در بسیاری از زمان‌ها گره‌شان را باز کرده است؛ مثلاً حقوق کارگران در این کارخانه همیشه سر وقت داده می‌شود، نسبت به آنان مهربانند و ... حتی از کارگر ساده که پشت چرخ نشسته است، سرکشی می‌کردند و از او نظرخواهی می‌شد که اگر مشکل اقتصادی یا معیشتی داشت با اتخاذ تدابیری برطرف می‌شد؛ من فکر می‌کنم که توجه به این نکات مدیریتی در کار این 2 شریک بسیار ارزشمند است و از جمله موضوعاتی است که در بین کارفرمایان ما نیز باید زنده شود. 

جمهوری اسلامی ایران , کشور افغانستان , مهاجرین افغانستانی , مستند ,

سیدمهدی خیام‌الحسینی: جالب است بدانید که در این کارخانه چند کارگر کار می‌کنند که لالند و از دوران کودکی قدرت تکلم ندارند؛ آنان از همان دوران کودکی این افراد را تحت پوشش خود گرفتند و حالا بسیاری از آنان حتی بازنشست شده‌اند.

به نظرتان زمان 25 دقیقه برای این فیلم کافی بود؟ 

سیدمهدی خیام‌الحسینی: من فکر می‌کنم که ظرفیت این سوژه تا همین قدر است و اگر بخواهیم بیش از اندازه آن را طولانی کنیم امکان‌پذیر نیست. بر همین اساس، احساس کردیم که زمان 25 دقیقه برای جذاب بودن مستند کافی است؛ اگر می‌خواستیم به دیگر اتفاقات بپردازیم، ممکن بود که جذابیت از دست برود.

به عنوان سؤال پایانی می‌خواهم بپرسم که خودتان در مسیر تولید این مستند تا چه اندازه به رعایت انصاف توجه داشتید؟ برای مثال به این مسأله توجه داشتید که اگر مصاحبه‌ای از آقای کسائی که ایرانی است گرفتید، مصاحبه‌ای هم از آقای جعفری که شریک افغان او است بگیرید؟

ماجرای 2 شریک و احترام به پیشکسوتی یکدیگر

سیدمجتبی‌خیام‌الحسینی: از همان اول به این مسأله توجه داشتیم؛ نامی که برای این مستند انتخاب کردیم، برایمان ایجاب می‌کرد که این قاعده را رعایت کنیم؛ البته باید بگویم که در جریان تولید به نکته جالبی رسیدیم و آن هم اختلاف سنی این دو شریک بود؛ آقای کسائی از آقای جعفری بزرگتر بود و سابقه بیشتری داشت؛ به همین دلیل آقای جعفری خیلی وارد مصاحبه‌ها نمی‌شد و همیشه به ما تأکید می‌کرد که اول آقای کسائی مصاحبه کند و وقتی هم که نوبت به او می‌رسید با هوشمندی می‌گفت که آقای کسائی صحبت‌های لازم را انجام داده است و من صحبتی ندارم؛ او به‌دلیل پیشکسوت بودن و سن آقای کسائی احترام خاصی برایش قائل بود؛ من فکر می‌کنم که همین عامل باعث شده است که آنان در کنار هم قرار بگیرند و بتوانند با تعامل خوبی ادامه بدهند.

حتی در فیلم‌های میدانی که از کارگران می‌گرفتیم، عامدانه خود را مشغول به کاری می‌کرد تا ما به سمت آقای کسائی برویم؛ روابط خانوادگی این 2 نفر در بیرون از کارخانه نشان می‌دهد که روحیه گذشت و کار تیمی در آنان به‌خوبی وجود دارد؛ جالب است بدانید که یکی از دیالوگ‌های آقای کسائی این بود که می‌گفت برکتی که در این کارخانه جاری است به واسطه توجه به همین کارگران افغانستانی و ایرانی است؛ او تعریف می‌کرد که خودم مستأجر بودم اما برای کارگرم خانه ساختم؛ ما تلاش کردیم تا سبک مدیریتی ایشان را در بخش‌هایی از فیلم نشان بدهیم؛ مطمئنا اگر کارخانه‌‌دارهای ما چنین سبک مدیریتی را مدنظر قرار بدهند به افزایش راندمان‌شان کمک می‌کند چرا که کارگر خود را از مجموعه دانسته و با تمام وجودش تلاش می‌کند؛ برای مثال، آقای کسائی تعریف می‌کرد در مواردی که سفارش زیاد است و یا در ایام خاصی از سال که کارمان بیشتر است از کارگران می‌خواهیم که تا پاسی از شب اینجا بمانند و آنان هم با کمال‌میل قبول می‌کنند؛ به‌نظرم نمایش این الگوهای مدیریتی جهادی و به‌کارگیری آن در بخش‌های مختلف اقتصادی کشورمان بسیار کمک‌کننده است و روند تولیدمان بهبود پیدا می‌کند.

انتهای پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران