گزارش تاریخ| انقلاب در آستانه پیروزی؛ بازرگان در بنبست
بازرگان ۴ ماه پیش از پیروزی انقلاب با امام خمینی دیدار کرد. او مسیر امام در مبارزه با شاه را بنبست دانست و سیاست گام به گام را پیشنهاد داد؛ سیاستی که هدفش سقوط رژیم پهلوی نبود و به عقیده امام ممکن بود، مردم در مسیر پیروزی انقلاب ناامید شوند.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، 30 مهر سال 1357 و حدود 4 ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مهندس مهدی بازرگان به همراه دکتر ابراهیم یزدی و ناصر میناچی در فرانسه با امام خمینی (ره) دیدار کرد.
بازرگان در خاطرات خود در رابطه با آن دیدار گفته است: «... (از ایشان) پرسیدم: جنابعالی اوضاع و تکلیف را چگونه میبیند؟ باز هم... سکینه و اطمیناناشان به موفقیت نزدیک، مرا به تعجب و تحسین انداخت. مثل اینکه تمام قضایا را انجام شده و حل شده دانسته.» بازرگان در ادامه سخنان امام در خصوص اداره کشور پس از پیروزی انقلاب را نقل کرد.
فاطمه طباطبایی عروس امام خمینی در کتاب خاطرات خود با عنوان «اقلیم خاطرات» آورده است: «مهندس بازرگان - پس از دیدار امام در نوفللوشاتو - گفته بود اطمینان و آرامش امام و نزدیک دانستن پیروزی، مرا به تعجب واداشت. مهندس بازرگان پس از دیدار با امام گفته بود: امام به شیوه مبارزه خود و پیروزی انقلاب آنقدر اطمینان دارد که با ما درباره پس از مرحله پیروزی سخن میگویند و قصد دارند ما را در اداره مملکت دخالت دهند نه در مبارزه.»
تعجب بازرگان از اطمینان امام به نزدیک بودن موفقیت جای شگفتی نیست؛ چرا که مبارزان انقلابی نیز تصور نمیکردند که انقلاب اسلامی به زودی به پیروزی برسد. آنان تصورشان این بود که چند سال دیگر باید مبارزه کنند تا رژیم پهلوی سرنگون شد و انقلابیهای مسلمان بتوانند حکومت و دولت تشکیل بدهند؛ اما تعجب بازرگان تنها از نزدیک بودن موفقیت نبود؛ چرا که او این راه را بنبست میدانست و پیشنهادهای دیگری برای امام داشت.
ابوالفضل توکلیبینا از مبارزان انقلابی میگوید: «مهندس بازرگان وقتی وارد پاریس شد، به نوفللوشاتو آمد و با امام ملاقات کرد. وی ظاهراً در ضمن حرفهای خود به امام گفته بود که راه، بن بست است، مردم خسته شدهاند و شهید میشوند و ...امام هم در پاسخ ایشان فرموده بود: بنبستی وجود ندارد.»
حجتالاسلام سیداحمد خمینی نیز در خصوص پیشنهادهای و راهکارهای بازرگان برای مبارزه با شاه در دیدار با امام گفته است: «حضرت امام مثل همیشهگفتند: شاهباید برود، رژیم شاهنشاهى باید ساقط شود و جمهورى اسلامى باید تحقق یابد، و باید بىپرده و واضح این مسائل را به مردم گفت تا نهضت منحرف نشود. آقاى بازرگان مىگفت: نظام شاهنشاهى سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. ما باید سیاست گام به گام را دنبال کنیم. نخست اینکه شاه سلطنت کند نه حکومت. دوم اینکه ارتش و نیروهاى نظامى را آگاه کنیم بهگونهاى که اگر شاه در امور کشور دخالت کرد، علیه او وارد عمل شوند. سوم اینکه بعداً در صورت مصلحت آمریکا را محدود کنیم تا نفوذ او از ایران قطع شود. امام مىگفتند: اگر شما گفتید "شاه باید سلطنت کند" و او همین کار را کرد و مردم سرد شدند و دوباره وارد عمل شد، دیگر چه نیرویى مردم را بهحرکت درمىآورد؟ آنها براى این سوال امام جوابى نداشتند ولى مىگفتند مگر ممکن است که با وجود ارتش، شاه را شکست داد؟ امام مىگفتند: ارتش از مردم است. خائنین و سران ارتش را باید کنار گذاشت، بقیه از ما هستند. بالاخره آقاى بازرگان بر سخنان خویش اصرار ورزیدند.»
بازرگان پس از دیدار با امام به لندن رفت و در مصاحبهاى مجدد بر مواضع خود تاکید کرد. سخنان او در جمع دانشجویان ایرانى در لندن موجب انتقاد آنان و مشاجره هم شده بود. او چند روز پس از اقامت در انگلیس به فرانسه بازگشت و از امام تقاضای ملاقات کرد. آن زمان مبارزات مردم در داخل ایران اوج گرفته بود. امام در آن شرایط فرمودند: «هر کدام از شخصیتهای سیاسی ایران که میخواهد به این جا بیاید و تقاضای ملاقات با این جانب دارد باید مواضع خود را اعلام کند؛ ابتدا باید نفی سلطنت کند و حمایت خویش را از ملت بپاخواسته ایران کتباً اعلام نماید.»
توکلیبینا همچنین در این رابطه میگوید: «وقتی دکتر سنجابی برای دیدار امام به پاریس آمد، امام فرمود: "ایشان باید نفی سلطنت کند و از مبارزه مردم که برای قطع ریشه گندیده رژیم نامحسوس پهلوی به پا خواستهاند، حمایت کند." دکتر سنجابی نیز مواضع خود را نوشت و من خودم نوشته ایشان را گرفتم و به نزد امام بردم. بعد امام دستی در آن برد که یعنی باید به این صورت باشد. سپس نوشته را بازگرداندم و دکتر سنجابی متن را با قلم خود اصلاح کرد و امضا نمود. من دوباره آن را خدمت امام بردم و ایشان پس از مشاهده آن، به دکتر سنجابی اجازه ملاقات داد؛ بنابراین وقتی مهندس بازرگان برای بار دوم از امام تقاضای ملاقات کرد، حضرت امام فرمودند: "ایشان باید مواضع خود را اعلام کند"؛ ولی چون بازرگان مواضع خود را اعلام نکرد، اجازه ملاقات هم داده نشد. امام فرمود که به ایران برود و همانجا مواضع خودش را اعلام کند. البته دوستان بازرگان مانند دکتر یزدی و قطبزاده خیلی حرص خوردند و اظهار نگرانی کردند که چرا ایشان مواضع خود را اعلام نکردند.»
بازرگان اقدامات سیاسی امام را تندروی میدانست و معتقد بود که با سیاست گام به گام باید با شاه مقابله کرد؛ سیاستی که هدفش سقوط رژیم پهلوی نبود و به عقیده امام ممکن بود مردم در مسیر پیروزی انقلاب ناامید شوند.
امام خمینی معتقد به قیام مردم و سرنگونی رژیم پهلوی بود؛ اما بازرگان دیدگاه متفاوتی داشت و معتقد بود که با وجود شاه هم میتوان کارهایی انجام داد. از این رو او سیاست گام به گام را مطرح میکرد و پیشنهاد میداد. سیاستی که هدفش سقوط رژیم پهلوی نبود و به عقیده امام ممکن بود، مردم در مسیر پیروزی انقلاب ناامید شوند. بازرگان سیاست و اقدامات امام را تندروی و افراط میدانست.
صادق طباطبایی از نزدیکان امام خمینی که علاقه شدیدی به بازرگان و برخی از اعضای نهضت آزادی داشت، در خاطرات خود آورده است: «من با ایشان (بازرگان) در منزل یکی از دوستانمان ـآقای کریم خداپناهیـ در پاریس ملاقات کردم، همانجا هم اعتقادمان بر این بود که آقای بازرگان مقداری از تند بودن حرکت امام و اینکه روند انقلاب در داخل کشور و حرکتهای مردمی نتواند پابهپای ایشان بیاید، نگرانی داشت و معتقد بود هر قدم که محکم شد آنگاه گام بعدی برداشته شود. قبل از ملاقات با امام این اظهارات را ما از ایشان شنیدیم و بعد از آنکه با امام ملاقات کرد مشخص شد که ایشان در همان مواضع خودشان مصرّ است و معتقد است که با همین روال میشود شاه را از ایران بیرون کرد.»
بازرگان تا بعد از ظهر روز 22 بهمن 57 هم که آخرین مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی در حال انجام بود، به جای انجام امور محوله به عنوان رئیس دولت موقت، به دنبال اجرای سیاست گام به گام خود و سازش با رژیم پهلوی بود. بازرگان در این رابطه گفته بود: «مذاکرات مهمی در جریان است و اگر این مذاکرات موفقیت آمیز باشد، بختیار استعفا میدهد.» بازرگان همچنین ضمن ابراز تأسف از عدم ملاقات بختیار با امام خمینی (ره) در روزهای انقلاب عنوان کرده است: «اگر بختیار با امام خمینی ملاقات میکرد و از ایشان برای خود تائید میگرفت که نخستوزیر بماند تا بقیه اقدامات را انجام دهد، از اتلاف نیروها، خونریزیها و از بسیاری خرابیها جلوگیری میشد.»
آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود در خصوص دیدگاه امام خمینی نسبت به مهندس بازرگان عنوان کرده است: «من بعد از انقلاب یادم است که امام درباره مرحوم بازرگان میفرمودند: مهندس بازرگان آدم خوبی است، ولی کج سلیقه است. تعبیر امام درباره ایشان این بود. امام او را به مسلمانی و خوبی قبول داشت ولی روش و سلیقهاش را نمیپسندید.»
انتهای پیام/