پدر شهید رضوان از ویژگیهای اخلاقی فرزندش میگوید+ فیلم
پدر شهید: محمد مهدی در همهی کارهایش اخلاص داشت، نسبت به مسائل مختلف خیلی با گذشت و با محبت رفتار میکرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بسیجی شهید محمد مهدی رضوان اولین فرزند خانواده در تاریخ 1379/4/26 به دنیا آمد و پس از گذراندن دورهی متوسطه دوم، وارد دانشگاه و در رشته حسابداری مشغول به تحصیل شد؛ شهید رضوان با توجه به عشق و محبتی که نسبت آرمانهای اسلامی کشورش داشت به عضویت بسیج درآمد و پس از گذراندن دورههای تخصصی وارد گردان 121 امام علی(ع) شد و فعالیت خود را در یگان امام حسن مجتبی(ع) ادامه داد.
طرح "امنیت پایدار" به منظور برخورد با اراذل و اوباش و همچنین مواد فروشان در محله شوش تهران آغاز شد و گردان امام علی(ع) ماموریت یافت تا در این طرح حضور یابد؛ روز 16 آبان ماه ساعت 8:45 در حالی که شهید رضوان که در تیم اطلاعاتی حضور داشت، به همراه گشت امنیت و اطلاعات برای شناسایی وارد خیابان شهید کریمی واقع در میدان هرندی شد، این تیم گشتی با جمعی از اراذل و اوباش برخورد کرد و این جمع مانع عبور تیم شد که در نهایت با درگیری که بین آنها رخ داد با جسمی سخت بر سر محمد مهدی رضوان ضربه وارد شد و بعد از انتقال به بیمارستان در نهایت پس از 3 روز به دوستان آسمانیاش میپیوندد.
پدر شهید رضوان در گفتگو با تسنیم دربارهی حس و حال محمد مهدی قبل از رفتن به ماموریت گفت: روز شهادت آقا امام حسن عسکری(ع) با خانواده به سمت قم حرکت کردیم، در مسیر که بودیم مادر محمد مهدی به من گفت اگر ممکن است روضه بزارم تا گوش دهیم، در ماشین همگی با هم همراه با مداح روضه میخواندیم و گریه میکردیم، چون روز شهادت امام حسن عسکری(ع) بود محمد مهدی خیلی حس و حال خوبی داشت.
فردای آن روز وقتی از جمکران به قم برگشتیم محمد مهدی به من گفت: بابا برگردیم من ساعت 18 باید تهران باشم؛ من به محمد مهدی گفتم بابا صبر کن تا کارهایی را که داریم انجام بدهیم بعد بر میگردیم، گفت: بابا من عجله دارم، و قول دادم که بروم، اگر دوست دارید بیاید برگردیم.
وقتی رسیدیم تهران، من رفتم ماشین را پارک کردم و محمد مهدی رفت تا لباسش را عوض کند، وقتی وارد خانه شدم دیدم محمد مهدی نیست، گفتم محمد مهدی کجاست؟ گفتند لباسش را عوض کرد و سریع رفت.
ساعت 22 روز 16 آبان ماه خبر این اتفاق را به ما دادند، من سریع به بیمارستان رفتم، محمد مهدی در کما بود و سطح هوشیاری پسرم بسیار پایین آمده بود، در نهایت بعد از گذشت سه روز خبر شهادت محمد مهدی را به ما دادند.
وی با اشاره به علاقه محمد مهدی به مردم افزود: من همیشه به محمد مهدی میگفتم بابا تو تنها پسرم هستی، این کار خطرناک است اگر امکان دارد نرو؟ اما او در جواب من میگفتم: بابا این خدمت کردن به مردم عشق من است، من عاشق این کار هستم. وقتی من میدیدم محمد مهدی با این سن پایین به این اخلاص رسیده است مانع او نمیشدم.
پدر شهید که ارتباط و رفاقت خود با فرزندش را بسیار تنگاتگ میدانست ادامه داد: محمد مهدی در همهی کارهایش اخلاص داشت، نسبت به مسائل مختلف خیلی با گذشت و با محبت رفتار میکرد.
ما با محمد مهدی خیلی رفیق بودیم؛ همیشه من فکر میکردم من الگوی خوبی برای او هستم، اما امروز فهمیدم که اشتباه میکردم، این محمد مهدی است که در زندگی، تک تک رفتارهایش برای من یک درس بوده است.
انتهای پیام/